در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | پویا عاقلی زاده درباره نمایش تقسیم بر صفر: تقسیم بر صفر، خط قرمز ریاضی است و به نوعی، بی‌معناست؛ از سوی دیگر، در
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:41:27
تقسیم بر صفر، خط قرمز ریاضی است و به نوعی، بی‌معناست؛ از سوی دیگر، در شرایطی خاص، به معنای “بی‌نهایت” است. تئاتر “تقسیم بر صفر” نیز وارد خط قرمز روان انسان و یک رابطه می‌شود و از بی‌نهایت بودن جهانی می‌گوید که در آن، چارچوب‌های مطلق اجتماعی پس زده شده و به سراغ روان سیال یک انسان می‌رود؛ شخصیتی بی‌نام که می‌تواند نماینده‌ی ذهن آزادی طلب هر یک از ما باشد، عاشق هنر و عاشق همسرش است، اما حافظه‌ای ندارد، چون چارچوبی ندارد. به یاد آوردن چارچوب‌ها، الزام به رعایت آنها را به همراه دارد و شخصیت مرد “تقسیم بر صفر” به دنبال راهی برای بی‌الزامی و غرق شدن در جهان عاشقانه بوده. حال، او در فضاهای مشترک با همسرش، تماماً عاشق است و به دور از غم نان، با او “زندگی” می‌کند.
کارگردان (رضا کنگازیان) به خوبی توانسته انتظار ما از منطق علی و معلولی و داستان سرراست را از بین ببرد و در فضایی به دور از جلوه‌های خاص بصری، تجربه‌ی جهان ذهنی شخصیت را برای ما بسازد. بازی خوب و ارتباط قابل قبول بازیگران (آریا شیراسماعیلی، محدثه رضایی) نیز در باورپذیری این مهم نقش بسزایی داشته است.
روند میزانسن‌ها به شکلی طراحی شده که ابتدا با ورود شخصیت سوم به صحنه، به شکلی آگاهانه متوجه نمایشی بودن رابطه‌ی مرد و زن بشویم و نوعی فاصله‌گذاری اتفاق بیفتد. اما آنچه در ادامه، از این ترفند ناپخته فراتر می‌رود، تبدیل شدن میزانسن تئاتر، به جهان تصاویر ذهنی مرد است؛ به شکلی که گویا آنچه به عنوان نمایش تماشا می‌کنیم، با ریتم و نظمی ارائه می‌شود که در ذهن شخصیت جریان دارد و همانطور که وضعیت بیمارگونه‌ی مرد وخیم‌تر می‌شود، مرز بین جهان واقع در صحنه و جهان واقع در ذهن شخصیت نیز کم‌رنگ‌تر می‌شود، توالی منطقی زمان از بین رفته و یک تجربه‌ی زمانی نو درون ذهن بیننده اتفاق می‌افتد. بهترین مثال، تکرار صحنه‌ی تهدید شدن زن و دستان خونی مرد است.
استفاده‌ی نمادین از شیشه شیر برای آب خوردن که نمایانگر میل نیرومند بازگشت به جهان بدون رنج و رهایی ... دیدن ادامه ›› از درد کودکی است، از نکات قابل توجه صحنه‌ی مینیمال تئاتر “تقسیم بر صفر” است. پایه‌گذاری شخصیت مرد نیز به شکلی است که ظاهراً او دارای هویتی از جنس قابل قبول جامعه (در اینجا، کارمند و همسر) است و در عین حال، از بی‌هویتی رنج می‌برد. او همیشه رویایش را با خود حمل می‌کند و در آرزوی “شدنِ” هنرمند، به هیچ می‌رسد.
تئاتر “تقسیم بر صفر” مخاطب را به سمت اندیشیدن هدایت می‌کند؛ به اندیشه درباره‌ی چگونه زیستن و چرایی آن، تاثیری که بر جهان خواهیم گذاشت یا به قول اروین یالوم، چگونه در جهان موج خواهیم زد. یادگار من از این تئاتر، این سوال مهم است که چرا تاثیر منفی گذاشتن در جهان (مثل آدم‌کشی) بیشتر در تاریخ بشر ماندگار می‌شود و بیلبورد تبلیغاتی بزرگتر و گیراتری برای یک انسان می‌سازد؟
پویا عاقلی زاده
بیست و سوم تیر 1401