«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
ایده کتاب با انمیشین مغازه خپدکشی درهم کرده و پیام آن را غیرمنطقی کرده
بازی ها به شدت فانتزی
این نمایش بدرد این سالن هم نمی خورد چون زاویه ی دید ما برای خیلی از نمایش کور بود
و نوع صندلی که نشیمنگاه به شدت بدرد می آورد هم به کنار
بازی ها هم آنچنان قابل توجه نبود
ممنون بابت نظرتون. ولی هیچ بخشی از انیمیشن مغازه خودکشی در کار وجود نداره و کار تماما بر اساس کتاب پیش میره. مخاطبین دیگه هم بارها در کامنت ها به این موضوع اشاره کردن. و اینکه بله کار فانتزی هستش ( به شدت ) و در اطلاعات نمایش هم درج شده که فضای انیمیشنی دارد. در نتیجه خوشحال میشم درباره ایرادات کار از شما بیشتر بشنوم.
آن کس که خود را عمیق می داند تلاش می کند که واضح و شفاف باشد. آن کس که دوست دارد در نگاه توده ی مردم عمیق به نظر بیاید تلاش می کند که مبهم و کدر باشد. توده ی مردم کف هر جایی را که نتوانند ببینند عمیق می پندارند و از غرق شدن واهمه دارند.
کتاب حکمت شادان اثر فردریش نیچه
وصف این تئاتر«متاسفانه با حضور آقای آذرنگ عزیز»
راهب تبت برای مراقبه تنهایی اینجور مودرا انجام نمی دهد، معمولا دسته جمعی از دو کف دست روی هم به صورت افقی استفاده می کنند، بعد این نوع سریع راه رفتن هم برای سامورایی هاست نه برای تبت و این دایره سیاه «اِنسو» نماد ذن هست که اونم باز در ژاپن استفاده میشه، بعد کف دست را روی دست مشت کرده قرار دادن هم نماد غلبه نرمی بر سختی که نماد احترامی که بیشتر در چین رواج داره که از آیین تائو اومده که اون هم در حین راه رفتن استفاده نمی کنند.
حالا از این ریزه کاری ها بگذریم پیام شرقی اثر واضح نبود
حالا این ایراد به ماتئی ویسنی یِک برمی گرده یا کارگردان و مترجم نمی دونم چون اثر مطالعه نکردم، اما اگر مثل من به خانم بهرامی علاقه دارید ارزش یه بار دیدن داره
من کار آلنده نازنین از آقای برهمنی دیدم
نقد ها رو دوستان نوشتند
تنها نکته ی اضافی که به نظر میاد اینکه، کارگردان با استفاده از دو هنرجو می خواست قدرت خودش رو نمایش دهد که بدون بازیگران مطرح هم می تواند که در ظاهر در ذهن مخاطب انگار اسم برهمنی توانست اما در واقع ...؟
درود و عرض ارادت
تبریک به نویسنده و کارگردان کار آقای سامنی، واقعا متن قوی و چالش برانگیزی نوشتن که دغدغه اهل تفکر و زوایای دید متفاوت و جامعه ایدلوژیک زده نشان می دهد که حتی اهل مطالعه آن «مطالعه صرفا برای بیان تعصبات شان با کلمات زیباتر» انجام می دهند.
بازی آقایان سپهر جاویدیان و رسول احمدی واقعا دلنشین بود
تنها ایراد اجرا، آهنگ های پایان هر صحنه بود که سبب می شد صدای بازیگر دقیق شنیده نشه «با اینکه ردیف دوم نشسته بودم»
این کار برای اهالی فلسفه پیشنهاد می کنم.