گاماسیاب: شگفتانه ای فاخر و تأمل برانگیز
نمایش «گاماسیاب»، جدیدترین اثر آرش سنجابی را به تماشا نشستم. در زمانه ای که دیگر حتی موفقیت تیمهای ملی در عرصه ورزش هم نمی تواند موجد تسکین موقتِ آلام روحی مردم باشد، «گاماسیابِ» سنجابی به مثابه پُلی است برای عبور از مرزهای بی تفاوتی و رخوت ملی؛ نمایشی برای رفع کسالت اجتماعی.
گروه «تأتر دیگر» که خود را جریانی جدا از بدنه تأتر کشور معرفی می کند، این روزها با اجرای «گاماسیاب» به کارگردانی آرش سنجابی، مخاطبان خود را به تماشای یک هنرنمایی دیگر در ژانر «رئالیسم جادویی» دعوت کرده است. ژانری که طی آن ساختارهای واقعیت دگرگون و بعضاً وارونه می شود و خصلت اصلی آن، تلفیق واقعیت با کهن الگوهای افسانه ای و تاریخی است به نحوی که در عین سادگیِ همه چیز، مخاطب همواره شاهد وجود یک عنصر غیرطبیعی در کنار واقعیت است.
فارغ از اینکه سنجابی برای ارائه این دگرگونیِِ واقعیت در تأتر خود، همچون گذشته از خصایص مسیح (ع) و از اُسطوره های تاریخی در متن نمایشنامه خود استفاده می کند و اشیایی همچون سیگار و عروسک (تمثال یک موجود غیرطبیعی افسانه ای) همچنان ابزارهایِ نمادینِ جدایی ناپذیر کار او تلقی می شوند، این بار اما به نظر می رسد تعمداً کمی مسیر کشفِ قصه و خطِ داستان برای مخاطب را کوتاه کرده تا در قالب مونولوگها و دیالوگهایی به شدت قابل تأمل بتواند صریحتر از قبل با مخاطب خود سخن بگوید.
در طی مسیر این سخنگویی با مخاطب، باز هم اما حرکت (یا همان فُرم) نقشی اساسی در انتقال مطالب ایفا می کند و البته گروه تأتر دیگر قطعاً با وجود
... دیدن ادامه ››
نابغه ای مثل پردیس زارع، هرگز در این خصوص با چالش مواجه نخواهد شد. برای احراز نبوغِ این طراح حرکت، کافیست برای نمونه به ترکیب متن مونولوگ پردیس زارع راجع به «خودکامه» با حرکات وی در حین اجرای آن دقت کنید.
از «حرکت» که بگذریم، باید به سنجابی بابت تعهدش به «تمرین کردنِ» بازیگران، آفرین گفت!
تعهدی که در حقیقت، نشانه اخلاق گرا بودن کارگردان است و بازیگران در راستای احترام به مخاطب، مسئولانه پایبند ءن هستند؛ دو دوئت زیبا با اجرای درخشان سوگند صدیقی (در نقش تنسگل) و سهیل بابایی (در نقش سوران دلنیا) با صداهای رسا و بیان صحیح الفاظ در عین اجرای حرکات سنگین، بویژه در لحظه تعریف افسانه گاماسیاب و یا در صحنه شنیدن صدای یک مرد از حنجره یک زن، چشم نوازانه، اوج رعایت تعهد یادشده را پیش روی مخاطب می گذارد.
همچنین، دوئتِ سهیل بابایی با محمدرضا آبانگاه و اجرای هنرمندانه دو مونولوگ، یکی توسط هانیه مقدم و دیگری توسط امیر افشار، از دیگر بخشهای جذاب این نمایش محسوب می شوند.
بطور خلاصه، می توان اذعان کرد که این نمایش ترکیبی است دلنشین از «حرف حساب» و «حرکات پر معنا». به این جهت، اگر اهل اندیشیدن و تفکر هستید، توصیه می کنم هرگز تماشای این نمایش را از دست ندهید.
برای کارگردان، بازیگران و کلیه عوامل گروه تأتر دیگر، موفقیت روزافزون و اجراهایی درخشانتر را آرزو می کنم.
دکتر مسیح بهنیا- حقوقدان