موسیقی مجلسی، فرمی در موسیقی کلاسیک است که برای تعداد اندکی ساز مختلف (دو تا هشت ساز) تصنیف میشود. این نوع از موسیقی کلاسیک برخلاف گونه های قابل اجرا در تالار و کلیسا، معمولاً برای اجرا در یک محیط کوچک مثل یک خانه یا یک اتاق ساخته می شده و یکی از خلاقیتهای بی بدیل موزارت در این فرم از موسیقی کلاسیک، ساخت قطعاتی برای هشت ساز با ریتم شگفت انگیزه براساس استفاده از هشت ساز غیر هم نوا نظیر پیانو، ویولن سل، شیپور فرانسوی، کلارینت و...
به نظر میرسه آرتور کوپیت در مقام یک نمایشنامه نویسِ سبک ابزورد، ضمن درک معنای "موسیقی مجلسی" و با تأسی از آن، تلاش کرده در فضایِ خیالیِ اتاق کوچکی در یک تیمارستان، نوعی هم نواییِ میان هشت زنی ایجاد کند که هریک به تصورِ بودن در جایگاه یک زنِ مشهور و برجسته، در حقیقت همان هشت سازِ غیرِ هم نوای موسیقی مجلسی موزارت را به ذهن متبادر می سازند.
در این بین، مباحثات برای کشف راهکار جهت تقابل با حمله احتمالی مردان (یا همان طبقه بالایی ها)، در واقع همان تلاش آرتور کوپیت است برای خلق یک قطعه هشت نفره ی موزون نظیر آنچه موزارت خالق آن بود اما آنجا که یکی از این هشت نفر، "واقعی" است و با خیال و تصور هم نوا نمیشود، "حذف فیزیکی" او از این محفل کوچکِ موسیقی مجلسی، ساده ترین راه حل ممکن برای ایجاد هم نواییِ بین سایرین است!
به نظرم عنوان موسیقی مجلسی با تبحر و دقت خاصی برای این نمایشنامه انتخاب شده و متن این نمایشنامه، قطعاً یکی از شاهکارهای این نمایشنامه نویس آمریکایی است که نکات اجتماعی ظریف و خاصی در گفتمان هشت نفره ی کاراکترهای آن، نهفته است.
این نمایش بیش از آنکه با استقبال مخاطبان عام مواجه شود، قطعاً می تواند برای مخاطبان خاص و حرفه ای تأتر جذاب باشد.
تا بعد....