در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال صدف بیاضی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 05:21:00
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
الان جایی خواندم ، برای هر دو روز تک اجرا خواهد بود در ساعت 20:30, ان هم به مدت بیشتر از 110 دقیقه.... در اینصورت تکلیف کسانی که این ساعت براشون ممکن نیست چیه؟؟ بهتر نبود قبل از پیش فروش تکلیفش مشخص میشد...
همیاری جان رسیدگی کنین ، لطفا...
۰۷ بهمن ۱۳۹۴
بله دیگه از همین همیاری که انتظار رسیدگی داریم تماس گرفتن و گفتن اجرای اول لغو شده، پول بلیطو برمی گردونن. همین. هیچ انتخابی وجود نداره
۰۸ بهمن ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عالی بود ، یک کمدی امریکایی تمام عیار، شخصیت ها خیلی خوب توسط بازیگرا جون گرفتند... بازی ها عالی بود ، به خصوص بهاره رهنما در نقش عمه اَبی عجیب و دوست داشتنی ... پژمان جمشیدی هم انصافا بدون قضاوت قبلی برای دومین کار بازی قابل قبولی داشت ، با تفاوت به نظرم قابل ملاحظه ای از کار قبل...
در کل میشه به یک کمدی فانتزی دوست داشتنی تشبیه اش کرد و با حال خوب از سالن خارج شد...

در مورد بلیط های خارج از ظرفیت هنوز نفهمیدم چرا بعضی ها فک میکنن کسی که حاضر برای تماشای تیاتر مورد علافه اش بشینه روی زمین به شخصیت خودش توهین کرده، تا انجایی که من در این 2-3 سالی که پیگیر تیاتر هستم دیدم این امر خیلی هم مرسوم ِ ،یکی نمونه هاش تبار شناسی دروغ و تنهایی به کارگردانی سجاد افشاریان سال 91 تقریبا هر شب تا نیمه های سن علاوه صندلی های اضافه کنار سالن پر از جمعیت بود ، جالب که اون موقع برای همه امری عادی بود در یک تاتر پرطرفدار ، شاید هم چون رزرو اینترنتی و انتخاب صندلی هنوز خیلی مرسوم نبود ...
علی عبدالرحیم و محمد بابائی این را خواندند
Hossein HP، سهیلا میرکاظمی و سارا س این را دوست دارند
باهاتون موافقم که کسی که خودش بیلیت خارج از ظرفیت می خره دیگه نباید گله ای داشته باشه ، خیلی کارها رو هم رفتم و بلیت خارج از ظرفیت براشون فروخته شده ، اما این بلیت خارج از ظرفیت هم باید تعداد داشته باشه ، نه هرچند نفر که بودن
شکلک رو با 45 دقیقه تاخیر دیدم و تماشاچی ها تا وسط سن رفته بودن ، قاطی نورپردازی کار دیده می شدن ، که خب اینها منظره ی قشنگی نبود
۱۳ شهریور ۱۳۹۳
درسته ، حق با شماست ...
۱۵ شهریور ۱۳۹۳
منم بالا رو صدنلی چوبی نشسته بودم درسته آزار دهنده بود ولی ارزششو داشت
۱۶ شهریور ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گفت و گوی امروز بهنوش بختیاری با روزنامه اعتماد :

«بهنوش بختیاری» از تجربه‌اش در تئاتر «دورهمی زنان شکسپیر» می‌گوید
از سختی‌کشیده‌های سینما و تلویزیون هستم


احمدرضا حجارزاده/ بهنوش بختیاری که این روزها در نمایش «دور همی زنان شکسپیر» به کارگردانی بهاره رهنما نقش «کلئوپاترا» را بازی می‌کند، ادعا می‌کند همیشه دغدغه کار تئاتر داشته اما فرصت حضور در این عرصه را پیدا نمی‌کرده است. بختیاری بازیگری را از سال 74 با آموزش در مدرسه بازیگری «رسام هنر» و زیرنظر مهتاب نصیرپور شروع کرد. نخستین کارهای او تجربه‌هایی با محمد رحمانیان بود که یکی از آنها با وجود آماده ‌بودن مجال اجرا نیافت و دیگری در تمرین‌ها ... دیدن ادامه ›› متوقف شد. او قرار بود بازیگر نمایش «هامون‌بازها» باشد و با وجود تمرین‌های فراوان، به دلایلی روی صحنه نرفت. در رابطه با نخستین تجربه تئاتری این بازیگر سینما و تلویزیون، با او گپ‌وگفت کوتاهی داشته‌ایم.



بهنوش بختیاری پیش از حضور در نمایش دورهمی زنان شکسپیر پیشنهاد‌های بسیاری برای بازی در تئاتر داشته است اما هرکدام بنا به دلایلی روی صحنه نرفته است. بختیاری در این باره می‌گوید: در سال‌های اخیر پیشنهادهای زیادی برای تئاتر داشته‌ام. نمایش «تانگو تخم‌مرغ داغ» را به کارگردانی «هادی مرزبان» تمرین کردیم اما به سرانجام نرسید، چون ساعت‌های تمرین خیلی طولانی بود و باید سر کار تصویر می‌رفتم. علیرضا کوشک‌جلالی بازی در نمایش «سیستم گرون‌هُلم» را پیشنهاد داد که مجبور شدم رد کنم اما بهاره رهنما همکار قدیمی من، آشنایی و اشراف خوبی با تئاتر دارد. ما در کارهای تلویزیونی و سینمایی مختلف همبازی بوده‌ایم. همیشه به او می‌گفتم خیلی دوست دارم تئاتر کار کنم و او می‌گفت «منتظر باش تا خبرت کنم اما بدان کار ساده‌یی نیست و خیلی زحمت دارد. برای تو که همیشه جلو دوربین سینما و تلویزیون بوده‌یی، سخت است.»

این بازیگر پرکار سینما و تلویزیون ادامه می‌دهد: به بهاره رهنما گفتم من از سختی‌کشیده‌های سینما و تلویزیونم. 16 سال است در این فضا کار می‌کنم و از پایین‌ترین بخش‌ها مثل کارهای پشت صحنه و آب و جارو شروع کرده‌ام. بنابراین سختی‌های کار تئاتر برایم غریب نیست و به آن عادت دارم. الان آنقدر دارم از کار تئاتر لذت می‌برم و دوستش دارم که اگر منبع درآمد ثابت داشتم، دیگر هرگز کار تصویر نمی‌کردم، چون شما در سینما و تلویزیون هنر را کمتر می‌بینید اما در نمایشنامه چیزی به عقل و فهم انسان اضافه می‌شود. تئاتر، هنر به معنای ناب و خالص آن است، ولی در کار تئاتر آنچه برایم غریب بود و درک نمی‌کردم، خواندن هر روزه یک متن بود.

بختیاری درباره تجربه کار تئاتر و مواجهه با تماشاگر زنده، یادآوری می‌کند: من خیلی استرسِ تماشاگر دارم. با اینکه همیشه کارهای طنز بازی کرده‌ام اما روز بازبینی این نمایش پاهایم می‌لرزید. من حتی در سه شب نخست فیلمبرداری هم این استرس را دارم و نمی‌توانم خیلی خوب بخوابم. بازیگر نقش کلئوپاترا می‌افزاید: نقش من در این نمایش طنز نیست، یک کلئوپاترای واقعی است اما چون فضای نمایش فانتزی است، رگه‌هایی از فانتزی هم در آن گنجانده شده. ما شش خانم بازیگر، دوستان صمیمی هستیم و خدا را شکر با هم خوب کنار آمدیم، چون همیشه می‌شنوم که خانم‌ها نمی‌توانند با هم کار کنند، در حالی که این‌طور نیست. ما با آرامش و عاشقانه کنار هم کار کردیم. بهاره هم بسیار دلسوز و زحمتکش بود.

بهنوش بختیاری همچنین تاکید می‌کند: به نظرم «دورهمی زنان شکسپیر»، نمایش بامزه و زیبایی است و بی‌شک تماشاگر از تماشای آن لذت می‌برد و راضی است. به لحاظ دیداری هم نمایش قشنگی است و فکر می‌کنم همه آن را دوست دارند. به شرطی که با گارد به تماشای نمایش نیایند، یعنی پیش‌داوری نکنند که چرا فلانی بازی کرده یا چرا این قسمت در نمایش بد است. هرچند ما به این سیستم عادت کرده‌ایم.

این بازیگر سینما و تلویزیون در پایان به حضور بازیگران سینما و فوتبالیست‌ها در تئاتر اشاره و تاکید می‌کند: اگر کسی استعداد بازیگری داشته باشد، حتی فوتبالیست باشد اما روی صحنه تئاتر خوب باشد و بیننده او را بپذیرد، حضورش در این عرصه اشکالی ندارد، ولی اگر کسی با ارتباطات و پول، مدارکی به دست بیاورد و بخواهد در این فضا کار کند، آن هم بدون استعداد، مطمئن باشید رد شده است. در مورد خودم، یکسری از دوستانم می‌گفتند اگر حق کسی باشد که به تئاتر بیاید، آن شخص تو هستی، برای اینکه از تئاتر شروع کرده‌ای. من آنقدر برای کار بازیگری ارزش قایلم که با وجود شهرت و اعتباری که در این سال‌ها کسب کرده‌ام، به کلاس‌های بازیگری افشین هاشمی رفتم و کنار بچه‌های آماتور نشستم و بیان کار کردم، یا نزد میکاییل شهرستانی بدن کار کردم. همه کسانی که از نزدیک با من آشنا هستند، می‌دانند چقدر برای کارم و به خصوص تئاتر دغدغه دارم. به همین دلیل از ابتدای امسال تاکنون 15 فیلم و سریال را رد کرده‌ام تا بتوانم در این نمایش بازی داشته باشم.
نسیم افشار این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گفت و گوی امروز روزنامه شرق با محمد رحمانیان...

http://www.sharghdaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=475&pageno=7
ایمان پوررضا این را خواند
گلبو لطفی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ما پنجشنبه گذشته تماشاگر این نمایش بودیم ، متن قابل تامل، کاگردانی عالی ، صدا گذاری مناسب، بازی خوب و باورپذیر و به طور کلی اجرا به شیوه ای نو و خلاق ، مخاطب رو با یک کار جذاب رو به رو میکنه.
تشکر و خسته نباشید به گروه...
((- اجراها آغاز شد-)))
نمایش "تکرار" با بازی (مهدی رحیمی سده)
ن:جمشید خانیان ک: سمیه پسندیده خواه
(((بهمن و اسفند 93))))
(ساعت18)
تماشاخانه ماه حوزه هنری

http://www.tiwall.com/theater/tekrar-2

?fref=tsنمایش-تکرار-سمیه-پسندیده-خواه/797481270331052/www.facebook.com/pages
۱۹ بهمن ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همانطور دوستان هم قبلا گفتن اپیزود اول با این نابستان مشترک بود ، کاملا میشد حس کرد که نسبت به اون زمان چقدر پخته تر شده بود و چقدر بیشتر مخاطب تحت تاثیر قرار میده....
اعترافات زنی که عشقش به یک سوپر استار باخته در مقابل مامور ساواک ...
و اما اپیزود دوم از زبان نگین درخشان بازیگر معروف سینمای پیش از انقلاب در مقایل روان شناس ، زنی که به خاطر فعالیت سیاسی همسرش مجبور به ترک کشور میشه و به دلایلی ماندگار میشه.
کسی که همیشه هر جا کانون توجه بوده حالا دیگه حتی برای همسرش هم اهمیتی نداره ...
لحن طنز امیز بهاره رهنما در حالی ادم رو میخندونه و در همون حال دلگیر میکنه از این همه تنهایی و انزوا...
متن عالی ، کارگردانی خوب و بازی های بی نهایت خوب و تاثیر گذار ، یه شب فوق العاده رو براتون رقم میزنه.
پیشنهاد میکنم اصلا از دستش ندید، جند شب بیشتر باقی نمونده .
فقط یک انتقاد، اینجا ساعت اجرا 19 نوشته شده ، در حالی که شروع اجرا 19:30 ، و همین باعث شد ما با یک ربع تاخیر به دو لیتر در دو لیتر صلح برسیم..
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همیاری جان یه سوال ، فروش هفته اینده(سه شنبه) کی باز میشه؟ ما قصد داریم این نمایش در یک روز با دو لیتر ، دو لیتر صلح ببینیم ، میخواستم ببینم کی میتونم بلیط هامون بگیرم....
raha azimi این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نشست خبر گزاری «نسیم» با عوامل نمایش 'بادی که تو را خشک کرد، مرا برد'
*محسن غلامی (قلعه‌سیدی): یکی از آفت های اصلی حوزه تئاتر به نظر من و شاید خیلی‌ها که از بیرون گود نمایش؛ اسم و یال و کوپالش را نگاه می‌کنند خاص "کردنش" باشد. حوزه‌ای که گویا قرار است تنها برای عده‌ای باشد چه از باب تماشاگر و چه تازه‌واردی که قرار است سرکی در آن بکشد و گاها تجربه‌ای از حیث بازی و فرض محال کارگردانی بکند.
ولی اینقدر خاص و آن را بین "او و آنها" تقسیم کردند که چیزی برای "من و ما" نمی‌ماند. در همین حد که همه به هم لقب "استاد" داده‌اند گرچه برخی البته اندک، هم حقشان است بی‌تعارف.
البته هرچه هست زیر سر این ظاهر عجیب و غریب دوستانی است که مدعی کار تئاتری‌اند! به همه چی می‌خورند جز هنرمند؛ همین هم که باعث شده نه تو سراغشان بروی و نه اینها، تو را وارد حریم خود کنند.
نوشتم .... تا برسم به حال و هوای این روزهای نمایشی که بخاطر بازیگرش کمی سر و صدا کرده البته از حیث همان حواشی.

'بادی که تورا خشک کرد، مرا برد' به کارگردانی علی نرگس‌نژاد که هم‌‌اکنون در فرهنگسرای نیاوران با بازی بهاره رهنما و پژمان جمشیدی، اجرای ... دیدن ادامه ›› خود را دنبال می‌کند. فوتبالیستِ دیروز و بازیگرِ امروز، از انگشت‌هایی که به سمتش رفته البته به نشانه اعتراض؛ گلایه دارد چون به قول برخی حریم تئاتر را شکسته و مثل غریبه واردش شده!

گفتگوی «نسیم» با علی نرگس‌نژاد کارگردان، بهاره رهنما و پژمان جمشیدی بازیگران این اثر نمایشی که در محل خبرگزاری برگزار شد، را می‌خوانید.

** نسیم: خوشبختانه یا متأسفانه فکر می‌کنم این اولین گفتگو راجع به 'بادی که تورا خشک کرد، مرا برد' باشد. یه نکته عجیب در مورد همین کار گرچه شاید به زعم شما خیلی به چشم نیاید اما اسم نمایش است. گرچه این رویه در مورد کلیه تئاترها هم دور مکرر دارد. چرا اینقدر عجیب و غریب؟

علی نرگس نژاد: اسم برای من همیشه قسمتی از کار است. هیچ وقت صورتی تزئینی ندارد. یا موردی از سر باز کنی نیست. نمایشنامه‌نویسی من به شدت زبان بنیاد است و در زبان کنش زبانی انجام می‌دهد.
اسم چیزی نیست که من به راحتی از کنار آن عبور کنم و به نظرم باید یک اتفاقی در اسم هر تئاتری روی دهد.
اساسا به تئاتری معتقدم که تماشاگر خود را به زحمت بیاندازد. کمی به کنش وادار کند و او را به حرکت وا دارد. تئاتر اساسا هنر لم دادنی نیست. من به اصل ارتباط و ارتباط با تماشاگر معتقد هستم اما این ارتباط باید ارتباطی اکتیو و فعال باشد.

** نسیم: یعنی به همین علت است که منِ مخاطب مدام این سختی در فهم و اسامی را باید در کار شما ببینم؟

علی نرگس‌نژاد: بله؛ این موضوع برای من تعمدی است و روی این اصل استوار است که تئاتر به نظر من هنر اکتیوی است. اگر قرار است تئاتر در جهان امروز با وجود اینترنت، ماهواره و تلویزیون ماندگار شود نیاز است تا تفاوت های خود را بارز کند.

** نسیم: البته من معتقدم که این خاص بودن مخاطب، هنر نمایش را خاص و محدود می کند برعکس مثلا سینما که همه هم دوست دارند و اخبارش را پی می‌گیرند.

علی نرگس‌نژاد: روی موضوع مخاطب خاص کردن بحث دارم زیرا شواهد نشان می دهد که چنین نیست. ممکن است حالت خاص ایجاد کند؛ آن را قبول دارم اما اینکه مخاطب را محدود کند نه نمی‌پذیرم.

** نسیم: خیلی خوب! به قبل از شکلگیری نمایش هم اشاره‌ای داشته باشیم. تا جایی که من می‌دانم از قبل حضور خانم رهنما قطعی بوده چون نمایشنامه هم براساس یکی از داستانهای خود او هم نوشته شده...

علی نرگس‌نژاد: اصلا شکل گیری این اثر بر اساس لذت من از داستان بهاره رهنما است. این کار را دوست داشتم و خواستم بر اساس آن یک کاری را جلو ببرم.

بهاره رهنما: من در تئاتر کارها را خودم انتخاب می کنم ولی در سینما اینگونه نیست. ولی معمولا وقتی کارهای کارگردان‌هایی را می بینم که حضورم در آن شکل جدیدی از بازی من را ممکن است بیرون بکشد این پیشنهاد را می‌دهم.

به نرگس‌نژاد گفته بودم که دوست دارم با شما کار کنم. همانطور که به یکی دوتا از دوستانی که با آنها کار کردم نیز گفتم و اتفاق خوبی رخ داد. ایشان این موضوع را مدنظر داشتند و داستان را دوست داشتند که این کار شکل گرفت.

** نسیم: کل داستان کتاب نعل به نعل آورده شده یا صرفا اقتباسی است؟

علی نرگس نژاد:کل داستان 4 صفحه A4 بود که برای من ایمیل شد. این داستان 4 صفحه ای بسیار جمع و جور بود. به نظر من این بهترین داستان مجموعه بهاره رهنما است. این داستان نه تنها بهترین داستان نویسنده بلکه یکی از بهترین داستان های ایرانی است که من در سال های اخیر مطالعه کردم.

** نسیم: از این بابت سوال کردم چون در تئاتر کمتر بحث اقتباس از داستان ایرانی را شاهدیم برعکس سینما که زیاد هم اتفاقا افتاده!

بهاره رهنما: برای من اتفاق خیلی مهمی بود. اینکه یک فرد دیگر بیاید و داستانم را انتخاب کند. وقتی کارهای علی نرگس نژاد را می دیدم و یا نقدهای پیرامون آن را مطالعه می کردم می دیدم که به جهانی پر از اعجازی تعلق دارد و من بلد نبودم اصلا آن جهان را خلق کنم.
آن تنهایی انسان مدرن که نرگس‌نژاد در نمایش، به آن اشاره کرد و رسم الخط آن فضا، بسیار متفاوت با داستان من است.

** نسیم: حداقل مطمئنم که کارگردان در این نمایش دنبال پیام دادن هم نبوده. درست است؟

علی نرگس نژاد: قطعا به دنبال پیام دادن نبودم زیرا جهان مدرن پیام دادن را بر نمی تابد.

** نسیم: من هم موافق نیستم که تئاتر حتما باید دنبال هدف یا بلندگو باشد. گاها همان سرگرم کردن هم کافی است.

علی نرگس‌نژاد: تا به حال کسی از سالن بیرون نرفته و پیام آشکار آن این است که سرگرم کننده است.

بهاره رهنما: شما شک نکنید که اگر تماشاگری خوشش نیاید راحت سالن را ترک می‌کند.

** نسیم: چرا؟ معمولا تماشاچی تئاتر این کار را نمی‌کند.

بهاره رهنما: چون تماشاچی تئاتر تماشاچی راحت و جسوری است. من در سالن بسیار عجیب تر از این دیدم که از سالن هم بیرون رفتند حتی از داخل صحنه. البته کار خیلی بدی است چون در سرزمینی همانند ایران کار فرهنگی به هر دلیلی سخت است. این بحثم البته سیاسی نیست و بیشتر اجتماعی است.
دیدن تئاتر از دل خانواده ها شروع می شود و اینکه آیا بچه ها را برای دیدن تئاتر می‌برند یا خیر. همچنین چقدر تئاتر در سبد خانواده ما به عنوان کالای فرهنگی وجود دارد.
صرف به روی صحنه بردن تئاتر کار با ارزشی است. وقتی فردی کاری را می بیند باید یک ساعت ان را تحمل کند. در جشنواره هم به همین صورت این ترک کردن سالن را دانشجویان باب کردند. متاسفانه بیشتر گنگی است.

علی نرگس نژاد: من اساسا معتقد به خاص بودن نیستم. معتقد به تاثیر خاص و ویژه تئاتر هستم. معتقد به اینکه تئاتر متعلق به عده خاصی است نیستم.

** نسیم:‌ من هم معتقد نیستم که تئاتر برای عده خاصی است اما الان چنین شکلی پیدا کرده!

علی نرگس‌نژاد: من چون معتقد نیستم خیلی راحت به سراغ پژمان می روم. اگر معتقد بودم به این راحتی به سمت او نمی رفتم. جا دارد که واقعا از او تشکر کنم.
روز اولی که روبروی او نشستم همه داستان و همه فحش هایی که بعدا خوردیم را به او گفتم. به او گفتم پژمان، ما با این چیزها روبرو خواهیم شد ولی امیدوارم که روبرو نشویم. امیدوارم به آن بلوغ رسیده باشیم که کار به الفاظ رکیک نکشد. ولی منتظر آن باش و منتظر آن هستیم. پس این آگاهی را از قبل داشته و می دانستیم.
معنی این کار این است که ما خیلی جدی معتقد هستیم که تئاتر متعلق به عده خاصی نیست. چه مخاطب خاص و چه دست اندرکاران و چه برگزار کنندگان آن.

بهاره رهنما: نرگس نژاد به نظر من دنیایی که در تئاتر خود ترسیم می کند تماشاگر را به فکر وادار می‌کند و ما واقعا نیاز داریم که تماشاگر ما حتی تماشاگر سینمای ما فکر کند.
پیمان قاسمخانی آنقدر فرد محترمی است به عنوان دوست من نه به عنوان همسرم که اصلا اهل هیچ گنگ و برنامه‌ای نیست که مثلا بخواهد با پول یا هرچیزی پژمان جمشیدی را وارد هنر کند. بسیار ساده تر از آن چیزی است که به نظر می آید.
پژمان جمشیدی را من و خانم جلالیان(دستیار کارگردان) فکر کردیم و اوردیم. من صدای آقای جمشیدی را خیلی دوست دارم. در سریال پژمان نیز صدا و بیان خوبی داشت. او به عنوان دوست 2 الی 3 سال قبل به من گفت دلم می‌خواهد تئاتر کار کنم.

** نسیم: مربوط به قبل از تولید و پخش سریال "پژمان" می‌شد؟

بهاره رهنما: بله قبل از سریال "پژمان" و حتی 2 الی 3 سال قبل از این سریال؛ که ما این موضوع را جدی نگرفتیم. اما بعد از سریال یک روز یکی از همکاران به پژمان گفت تو آنقدر خوش قلبی که حتما یک روز تئاتر هم بازی خواهی کرد. که فردای آن روز این اتفاق رخ داد.
نرگس نژاد روی گزینه های دیگری هم فکر کرد. اما بالاخره پزمان جمشیدی یک ستاره فوتبال بوده و 8 ماه هم در این سریال موفق کار کرده است. پژمان جمشیدی برای تست آمد و متن را روبروی نرگس نژاد خواند که اگر من جای ایشان بودم این کار را انجام نمی‌دادم.

علی نرگس نژاد: پژمان این جمله را به من می گفت که "من همیشه تئاتر می بینم و هیچ وقت فکر نمی کردم جلوی دوربین تلویزیون بروم ولی همیشه دلم می خواست روی صحنه تئاتر بروم".

پژمان جمشیدی: من مقصر نبودم که سریال "پژمان" را همه دوست داشتند. این سریال گرفت بدجور هم گرفت.
سریال بازخورد خوبی داشت و مردم هم من را دوست داشتند. علی نرگس نژاد هم فکر می‌کنم دو سه قسمت سریال را دیده بود و اگر در آنجا از من خوشش نمی آمد از من استفاده نمی کرد و تعارف هم با من نداشت. پیمان قاسم خانی هم که دیگر نیاز به توصیف ندارد.

** نسیم: حرف مرا منفی نبینید اما خب شاید استفاده از شما در تئاتر به خاطر گیشه موفق بوده. این سوال من هم نیست اما خب دور از ذهن هم شاید نباشد که حضور یک چهره براحتی گیشه را می‌تواند چندبرابر کند.

پژمان جمشیدی: به خاطر آمدن من شاید هزار مخاطب بیشتر بیایند. هزارتا 20 هزار تومان بی‌شود 20 میلیون که تقسیم بر تعداد شود می‌شود 2 میلیون تومان و 6 میلیون تومان هم به علی نرگسی نژاد می‌رسد. آیا واقعا ایشان برای 6 میلیون تومان می آید از من استفاده کند! این واقعا خنده دار ترین بخش قضیه است.

** نسیم: راستی جایی گفتند با آمدن شما، تماشاچی استادیومی هم به تئاتر آمده و از این بحث‌ها...

پژمان جمشیدی: چه اشکالی دارد تماشاچی استادیومی بیاید و تئاتر ببیند. مگر چند هنرمندا در کشور ما تاکنون موفق و مانگار بوده‌اند؟ من هم قصد مقایسه خود با آنها را ندارم. کما اینکه ایرادی هم ندارد که اگر این کار را بکنم.
من یک استثناء بودم و این اتفاق فقط برای من رخ داده است که از فوتبال اینگونه وارد تئاتر شده‌ام. حالا که قرار نیست همه فوتبالیستها به تئاتر بیایند.

** نسیم: کما اینکه خیلی‌ها هم آمدند و مردم آنرا پس زدند؛ بیشتر سریال منظورم است.

پژمان جمشیدی: بله خیلی ها هم آمدند و خیلی ها هم شاید با رابطه بیایند ولی طبیعتا دوام نمی آورند. مردم تشخیص می دهند کی بماند و کی نماند. مردم پرویز پرستویی و کارهای او را دوست دارند. مردم شجریان را دوست دارند که شجریان شد. نمی توان مردم را گول زد.
شما وقتی بازیکن تیم ملی می شوید و در استادیوم 100 هزار نفری بازی می کنی، نمی توانی کلاه سر مردم بگذارید. من بعد از سریال "پژمان" می توانستم درآمدزایی 400 یا 500 میلیونی در سالی که الان در ان قرار داریم انجام بدهم و در سی دی برخی کارها که تهیه کنندگان آن از دوستان من است حضور داشته باشم.

** نسیم: مثل؟ البته اگر دوست دارید اسم ببرید.

پژمان جمشیدی: به نظر شما "شام ایرانی"، "رالی ایرانی" و "شب یلدا" به من پیشنهاد نشده؟ قطعا شده است. همین جمعه قبل برای افتتاح یک هتل، 5 میلیون به من پیشنهاد شده که صبح بروم و بعداز ظهر برگردم که به خاطر کار نرفتم.
می خواهم این نکته را یادآوری کنم که بحث مالی حضور من در این تئاتر خیلی دور از ذهن است زیرا من همه جوره می توانستم درامدزایی داشته باشم. من احساس کردم تئاتر محیط امن تری است برای اینکه من خود را حفظ کرده و انتخاب نابخردانه ای انجام ندهم.

** نسیم: ولی به هرحال یک سری آمدند و فحش دادند از طیف بچه‌های خود تئاتر. وگرنه بچه‌های رسانه و مخاطب که از قبل قضاوت نمی‌کند. از نظر ماها تئاتر هم میدان آزمایش است. مهم بعد آن است که چه کسی ماندگار است و چه کسی نه.

پژمان جمشیدی: کسانی که به من فحش دادند و می‌گویند ما چیزی نشدیم اتفاقا خود آنها به جایی هم نمی رسند زیرا خدا به اندازه دل افراد به آنها می دهد و اگر از حضور کسی در عرصه ای ناراحت شویم قطعا موفق نخواهیم شد.
مگر من و علی کریمی با هم فوتبال را شروع نکردیم؟ حتی من هم بیشتر تلاش کردم ولی علی کریمی 50 میلیارد درآورد و من 100 میلیون. من نمی گویم چرا؟ حتما قسمت این بوده و یا او قلب بزرگ تری نسبت به من داشته و مطئنان کار بیشتر کرده است.
اگر این موفقیت را خدا به من داد شاید علتش این بوده که من هیچ وقت معنای حسادت را نفهمیدم. افراد را به دلیل شهرت و موقعیت آنها انتخاب نمی‌کنم و همه افراد برای من محترم هستند چه آن سوپراستار و چه کسی که نقش منفی بازی می کند برای من محترم هستند.
جا برای همه هست. ممکن است که روزی از این بالا با سر به زمین بخورم. اما از اینکه در تئاتر هستم خیلی هم راضی هستم. می دانم تئاتر چه جای محترمی است و چه افراد بزرگی در آن پا می گذارند.
پدرم همیشه از آقایان انتظامی، زنجانپور، مشایخی و نصیریان به احترام یاد می کرد و می گفت اینها افرادی هستند که از تئاتر آمدند و از اصول آن وارد شدند.
کلمه مقدس را برای هیچ جا به کار نمی‌برم؛ می گویم که تئاتر جای محترمی است. افرادی که از تئاتر وارد بازیگری سینمای ایران شدند همه افراد موفقی شدند.
برای من قابل احترام هستند و برای من هم واجب است که احترام همه این افراد و این قشر و این صحنه ای که در ان بازی می کنم را حفظ کنم.

** نسیم: این نمایش را واقعا دوست داشتی یا اینکه بخاطر علاقه به تئاتر اگر پیشنهادات دیگری هم غیر از این کار بود، قبول می کردی؟

پژمان جمشیدی: دو پیشنهاد داشتم که در حد حرف بود. ولی وقتی این کار را خانم رهنما و خانم جلالیان پیشنهاد دادند چون اسم نرگس‌نژاد را زیاد شنیده بودم و می دانستم کارهای متعددی انجام داده، بیشتر به سمتش رفتم.
همچنین کار آخر خانم رهنما را سه بار دیده بودم و خیلی دوست داشتم. بازی کردن هم در مقابل ایشان افتخاری بود و کار با نرگس نژاد هم طبیعتا تجربه جذابی است. من بدون اینکه نمایشنامه را مطالعه کنم بازی در آن را قبول کردم.

** نسیم: متنی چند روز پیش از شما خواندم که گفتی بخاطر این نمایش به شما فحش‌هایی داده‌اند حتی بدتر از فحش‌های علی پروین در دوران بازی در فوتبال! فحاشی؟

پژمان جمشیدی: بله شده بود. شما بروید و صفحه فیس بوکی را که "تئاتر بازها" که البته فکر می کنم الان حذفش کرده‌اند را ببینید. شما فکر می کنید علی پروین چقدر فحش می دهد که هنرمندان می‌گویید مدام اسمش را بخاطر این قضیه می‌ببرند؟ اهالی هنر علی پروین را نماد لمپن بودن می دانند با اینکه دوستش دارند. اما او آنجور هم نیست. من یک بار علی پروین را واقعا عصبانی دیدم که فحش می داد و واقعا هم فحش می‌داد.

** نسیم: بخاطر ابن حواشی با مشکل خاصی که روبرو شوید؟

پژمان جمشیدی: من همه تلاش خود را کردم. نرگسی نژاد هم نگران بود که این فضا بر روی من تاثیر بگذارد. ولی چون من از بچگی با مطبوعات بزرگ شدم و طبیعتا که در فوتبال هستی از ما خوب نمی‌نویسند و گاهی بد نوشتن را هم شاهد هستیم بنابر این با این شرایط عادت و رشد کردم.
من اصلا از کسی ناراحت نیستم ولی توقع هم نداشتم که این قدر این توهین ها و ناسزاها شدید باشد. توقع نداشتم متنی بخوانم با این مضمون که فکر می‌کنی تماشاگرای جدیدی با امدن تو به سالن های تئاتر بیایند؟ گفتم من بخدا دوست دارم افرادی که تلویزیون می بینند به سالن تئاتر هم بیایند.
چند دانشجو نوشته بودند که "نمی خواهد تو برای ما بیننده عام بیاوری؛ ما خودمان خاص هستیم کارمان هم خاص است و مخاطبان خاص هم داریم". این احمقانه ترین جمله ای بود که من شنیدم چون تئاتر دم دستی‌ترین هنر جهان است که مردم با آن خیلی بد ارتباط برقرار می کنند. برای همین در هرجایی می‌شود سنی زد و روی آن نمایشی اجرا کرد. اتفاقا سینما باید در همچین جعبه خاصی قرار بگیرد.
مردم ما عاشق تئاتر بودند. فکر کنم قبل از انقلاب و اوایل انقلاب هم اینگونه بوده زیرا پدر من عاشقانه زنجان پور و انتظامی را دوست داشت.
آنقدر که این عزیزان را دوست داشت حتی بهروز وثوقی را دوست نداشت. پس نشان می دهد که قبل از انقلاب مردم بیشتر افراد و هنرمندان تئاتری تا آدم های سینمایی را دوست داشتند. اما متاسفانه الان برعکس شده است.

** نسیم: آقای نرگس‌نژاد عزیز شما چقدر از بازی پژمان جمشیدی راضی هستی؟ واقعا اگر یک بازیگر از خود تئاتر می‌آمد بهتر بازی نمی کرد؟ الان پژمان جمشیدی واقعا همان چیزی که خواسته ای را برآورده کرده؟

علی نرگس‌نژاد: بدون هیچ توضیحی از بازی پژمان در این نمایش راضی هستم. البته نکته آخر سوال تو این مطلقا جواب ندارد. اینکه یک بازیگر تئاتر بهتر می توانست کار کند یا نه؛ هم بهتر می توانست کار کند و هم ممکن بود بهتر نتواند کار کند.

** نسیم: حالا توقع شما را برآورده کرد یا نه؟

علی نرگس‌نژاد: بدون شک حتما برآورده کرده است. این نکته را بگویم که اگر قرار باشد همه عرفها را رعایت کنیم خروجی جدیدی نخواهیم داشت. نیما یوشیج می گوید کار نو واکنش نو به همراه دارد. این یک واقعیت است. اگر بخواهیم به همه سازها گوش کنیم هیچوقت فرصت نمی کنیم ساز خودمان را بزنیم.
کار کردن برای هر بازیگری سخت است. برای همین است که عمدتا من در کارهای سابق خود به سراغ بهترین بازیگران رفتم. سراغ متفاوت ترین ها رفتم و مدام هم این کار را تکرار می کنم. بازیگر در تئاتر برای من مسئله است. بازیگر ستون اصلی است و نمی توان بدون برنامه سراغ بازیگری بروم.
از پژمان جمشیدی راضی هستم و ان چیزی که از او خواستم اتفاق افتاده است.
اگر بازیگر تئاتر هم می آوردم وضع به همین صورت است؛ نقد است چون یکی راضی و دیگری ناراضی است. یک می گوید توانسته و دیگری می گوید نتوانسته است.
پژمان جمشیدی برای من یک فوتبالیست نیست و نبوده و نگاه من هم این نبوده که رفته باشم از وسط زمین چمن یک بازیگر به دل تئاتر آورده باشم.

بهاره رهنما: کارگردان، پژمان جمشیدی را از یک سریال موفق انتخاب کرده است. این دیدگاههایی که گفته می شود برای من بسیار عجیب است.

علی نرگس نژاد: من کاری به سابقه پژمان جمشیدی ندارم. او روز اول روبروی من نشست و حرف زد تا ببینم جهان ذهنی او با اثر من تناسبی برقرار میکند یا خیر. جهان ذهنی یک کارگردان قبل از هرچیزی به موفقیت یا عدم موفقیت اثر او بر می گردد. قبل از اینکه به پول یا هرچیز دیگری فکر کند به این می اندیشد که آیا کار خود را درست انجام می دهد یا خیر.
هر کارگردانی دوست دارد بهترین کار و درست ترین کار را انجام بدهد. پژمان جمشیدی برای من درست همانند سایر بازیگران تئاتری است.
من 10 کار نخست خود را با بازیگرانی که تا به حال کار نکرده بودند انجام دادم. من سال های 82 و 83 کار آوردم به جشنواره فجر با بازیگرانی که اولین بار آنها بود که روی صحنه می رفتند. در سال های 81 و 82 تئاترهای اجرا کردم که از 13 بازیگر 8 بازیگر آن اصلا تئاتر ندیده بودند.

** نسیم: ولی الان با این حواشی روبرو شده!

علی نرگس‌نژاد: الان چون پژمان جمشیدی فرد چهره ای است این حواشی ایجاد شده؛ مهم نیست چون من از کار پژمان صد در صد راضی هستم.

پژمان جمشیدی: یک سری افراد خاص می آیند که من را به چشم یک فوتبالیست می بینند و خیلی سخت است که باور کنند. ای کاش تئاتر ما را هم همانند سریال "پژمان" همه می دیدند چون آنقدر هجوم مردم به سریال زیاد بود که دیگر کسی نتوانست با بغض و حسد و کینه ما را نقد کند.
با همه احترامی که برای منتقدان تئاتر قائل هستم تئاتر را باید مردم دوست داشته باشند و اصلا مهم نیست که منتقد کار را قبول داشته باشد یا نه.
هیچ بازیگر عاقلی نمی آید با 11 جلسه تمرین، تئاتر بازی کند. تازه قسمت اول آن هم تست بوده. شاید اگر وقت بیشتر داشتیم نرگس نژاد بازی خیلی بهتری می توانست از من بگیرد. طبیعی هم است که من ایراد داشته باشم.

بهاره رهنما: من در این سه سال اخیر پرکارترین بازیگر زن تئاتر بودم. در جشنواره شاید پرکارترین نبودم که نسبت به جشنواره فجر دلایلی دارم.
با خیلی از افراد مختلف و گروه های تئاتری کار کردم و بسیاری از آنها دوستان نزدیک من هستند اما از بازیگران تئاتر گاه لطمه ای خورده ام. دیر می ایند سر کار یا اداهایی دارند در کار که بازیگر مقابل را خیلی اذیت می کند.
اما پژمان جمشیدی همیشه قبل از من در صحنه و سر تمرین حضور داشت. این آدم وقت و انرژی گذاشت. صدا و بیان باید عالی لازم است که او دارد؛ می دانم او 10 سال است از محضر استادهای آواز و ترانه کار کرده است.
عقب تر از آن در مورد پیمان قاسم خانی عنوان می شود که پژمان جمشیدی دوست او بوده و به همین خاطر او را به بازیگری کشانده؛ پژمان دوست عزیزی برای پیمان هست ولی همین را بگویم که پیمان خیلی دوستان خوش تیپ و خوش قیافه و ثروتمندی هم دارد که اگر روی آنها سرمایه گذاری کند زندگیش سرو سامان بهتری بگیرد.
حرف کیارستمی را روی سرم می گذارم که در این مملکت شغل اول همه شده حسادت. من چون تدریس هم می کنم به بچه ها می گویم که غر نزنید و کار کنید ببینید چه اتفاقی رخ می دهد.
پیمان هم دنبال راهی بود که مردم را با تلویزیون آشتی بدهد. به عنوان یک نابغه به این آدم نگاه نمی شود و نمی آیند از او تشکر کنند که تو همچین کاری کردی که باعث شدی با یک ایده نو مردم نسبت به تلویزیون نظرشان برگردد. این بخش از کار او را نمی بینند ولی برخی از همکاران خود ما می نویسند که ایشان چه فکری کرده است. تازه این تلویزیون است و فضای آن با تئاتر خیلی متفاوت است.

علی نرگس نژاد: من لزومی نمی بینم برای انتخاب بازیگری به کسی توضیح دهم. تنها مسئولیتی که دارم این است که تماشاگری که وارد سالن می شود از نظر فنی راضی بیرون برود. بجز رعایت عرف، اخلاق و قانون هیچ تعهد دیگری من ندارم.

** نسیم: البته سوال بچه‌های رسانه نیست بلکه سوال خود تئاتری‌ هاست که گویا کم هم با هم دعوا و حاشیه ندارند.

علی نرگس نژاد: اصلا اهمیتی ندارد سوال چه کسی است. من جواب خود را در یک جمله دادم که اگر قرار است به همه سازها گوش کنی دیگر نمی توانی ساز خود را بزنی و این واقعیت است.
دوست ندارم توضیح دهم زیرا این جهان شخصی من است. جهان ذهنی من است.

به همان دوست باید گفت؛ بیا آنجا بشین و کار را ببین و اگر دوست نداشتی وسط اجرا بلند شو و بیرون برو و اعتراض بکن اما قبل از ان نمی توانی از من توضیح بخواهی که چرا این کار را کردم.
این همان تفکری است که نظام های فاشیستی را می سازد. این همان تفکراتی است که مناعت و شخصیت های انسانی را زیر سوال می برد. این همان چیزی است که قبل از انجام عملی بازخواست می شوی. این تفکر خوبی نیست و من اصلا به آن جواب نمی دهم.

بهاره رهنما: من هم کاملا با نرگس نژاد موافق هستم و اگر من هم کارگردان این کار بودم همانند ایشان عمل می کردم. کارگردان یک حق انتخابی دارد که اینجا ندیده گرفته می شود. خیلی دلگیر هستم از قضاوت های زودهنگامی که همکاران مطبوعاتی دارند زیرا من 12 سال است که در مطبوعات می نویسم.
از همین دوستان حرفه ای هم می رنجم که مشق ندیده را هم استاد ان نمی تواند صحیح کند. اگرچه همه این مسائل موجب می شود که همه کنجکاو شوند و این کار را ببینند.

** نسیم: در مورد کار چرا برخی جاها بازی ‌ها شبیه سریال پژمان می شود؟

علی نرگس‌نژاد: اصلا این شوخی را نکنید.

** نسیم: اصلا راجع به متن و بازی نمی‌گویم گاها راجع به حرکات و حتی نوع خندیدن پژمان این شباهت کاملا مشخص است.

پژمان جمشیدی: یه سری مسائل بود که اتفاقا کارگردان هم تذکر داد و فکر نمی‌کنم دیگر از آن روز به بعد انجام داده باشم.

علی نرگس نژاد: بله یک شب این کار را انجام داد که از او خواستم که دیگر آن کار را تکرار نکند.

** نسیم: در مورد اسم هم بپرسم؛ چرا کلا نمایشهای شما اسامی کارکترها نام واقعی بازیگر است مثل همین بهاره و پژمان؟

علی نرگس نژاد: اگر کارهای قبلی من را دیده باشید من خیلی کم اسم برای شخصیت های نمایشم می گذارم.

** نسیم: سوال من همین هست که چرا این اسم را گذاشته ای؟

علی نرگس نژاد: در کارهای قبل من هم اسامی بازیگران اسامی واقعی خود آنها بود. این همان چالشی است که من با فرم تئاتر دارم و به نظرم در دل خود تئاتر هم هست.
تئاتر هم بازی است و هم نیست. هم واقعیت است و هم نیست. این همان خطی است که مدام من در کارهای خود دنبال آن هستم. برای همین یکی از جاهایی که این بازی را به کار می گیرم و جلوی چشم می آورم که هم هست و هم نیست. این خانم هم بهاره است و هم نیست و ایشان هم پژمان هستند و هم نیستند و این بازی هم واقعیت هست و هم نیست. بخشی از نگاه زیبایی شناسی من به فرم تئاتر هست.

پژمان جمشیدی: ما چند بازیگر در جهان داریم – حالا ایران بماند – که می توانند در 70 دقیقه هیچ لحظه‌ای خود را تکرار نکنند.

** نسیم: شاید!

بهاره رهنما: یک نکته هم اشاره کنم ذهنیت تماشاچی آماده و بنابراین هم روی این نکات تازه حساس می شود. کار تازه بوده و جریان ساز شده است.

** نسیم: جالب اینکه؛ پژمان نیم ساعت تا یک ساعت بعد از هر اجرا با نوجوانانی که برای تماشای نمایش می‌آیند، صحبت می‌کند و عکس می‌گیرد.

علی نرگس نژاد: این از اهن لحظات شیرین تئاتر است. این اتفاق خوبی است. این نکته یکی از خوشحالی های من در این کار است. نظرم مقداری خودخواهانه است ولی باشد مگر چه می شود.
مگر غیر از این است که همه آرتیست ها خودخواه هستند و می خواهند درک و فهم خود از جهان خودشان را اشاعه دهند. خوشحال هستم که عده زیادی از این تماشاگرها اولین بار است که با تئاتر برخورد می کنند و من و گروهم اولین افرادی هستیم که به آنها می گوییم تئاتر چیست.

بهاره رهنما: دو شب قبل تماشاچی داشتیم که یک آقای 80 ساله بود. با خانوده خود بودند. این آقا با من صحبت کرد و گفت من 40 سال است تئاتر ندیده بودم و بخاطر این کار دوباره آمده‌ام؛ همین نکات ما راهیجان‌زده می‌کند.

علی نرگس نژاد: من در این نمایش به دنبال شکستن مرز تخیل و واقعیت بودم که به نظر من در جهان واقعی شکسته شده است.
پارسا پ، سارا س و ویدا این را دوست دارند
اگر این موفقیت را خدا به من داد شاید علتش این بوده که من هیچ وقت معنای حسادت را نفهمیدم...
ممنون صدف ...
۰۲ دی ۱۳۹۲
خواهش میکنم... :))
۰۲ دی ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
میشه گفت داستان نمایش در ادامه چشم هایی که مال توست با تفاوت تغغیر نام ها جزییاتی از این قبیل ، بنابراین لز اول داستان برای کسانی که اون رودیده بودن جذابیت بیشتری داشت...
موضوع داستان میشه گفت همان به اصطلاح سرطان گذشته از نوع عشق زنانه است...در مورد بهاره رهنما میشه گفت خوب بود نه فوق العاده در قیاس با کارهای اخیرش ( چشمها و یا آخریش عامدانه ، عاشقانه...) ، به نظرم بهترینش نبود ، پژمان جمشیدی هم با در نظر گرفتن اینکه برای اولین بار روی صحنه است خوب بود...
طراحی صحنه میتونست بهتر باشه ، موسیقی خوب ولی بسیار کم بعضی جا ها به نظرم خیلی میتونست کمک کنه .
در کل میتونم بگم لذت بردم و دوست داشتم...
پس نوشت :
( در مورد حاشیه ها و دوستانی که حدودا 1 ماه و بیشتر این صفحه و صفحات دیگر را مورد عنایت قرار میدهند باید بگم ، هیچوقت فکر نمیکردم ،این نوع صحبت ، این نوع بی احترامی را در تئاتر از افراد به اصطلاح روشنفکر به هر دلیلی بیبنم و بشنوم ... متاسفم برای این نوع ادبیات ، این نوع قیاس هاو ...)
ساناز شهبازی، محبوبه تهمتن و صنم صباغی این را خواندند
سارا س، سارا، شهره و پارسا پ این را دوست دارند
فرض کنید شما در صف پمپ بنزین هستید. همینطور که انتظارتان کم کم دارد طولانی میشود و البته به پمپ بنزین نزدیک شدن و بنزین زدن را حق خود میدانید متوجه میشوید که یک ماشین خارج از صف وارد پمپ بنزین میشود و کارش را انجام میدهد. همینطور که بیشتر دقت میکنید میبینید صفی که شما و سایر افراد در آن هستید با سرعت بسیار کمی حرکت میکند دلیلش هم این افرادی هستند که خارج از صف بنزین میزنند.(این را در نظر بگیرید که شما لایقید و او نالایق. شما برای همین جایگاه زحمت کشیدید ولی او زحمتی نکشیده است و...)
کم کم این خارج از صف بنزین زدن تبدیل به یک جریان میشود. و متوجه میشوید که انگار شما هرگز به پمپ بنزین نمیرسید....
چه کار میکنید؟
۰۱ دی ۱۳۹۲
من اصلا روی سخنم با شما نبود ، به هیچ از واژه سخیف در جواب شما به شخص شمااستفاده نکردم در صحبت های اول هم گفتم ، در جواب کامنت شما تکرار کردم ، با وجود اینکه حق داریم به چنین مسائلی اعتراض داشته باشیم ،ای کاش نوع ادبیاتمان حتی در ناراحتی ها با سایر اقشار فرق کنه ... اصلا روی سخنم با شخص شما نبود خطاب به تمام کسانی بود که بدون اینکه لحظه ای فکر کنند هر انچه از ذهنشون عبور میکند میگویند ...
من حق رو به شما میدم ، فقط میگم ای کاش ما این تفاوت فرهنگی را در ادبیات حرف زدنمون در رفتارمون حتی در ناراحتی ، حتی در فشار نشان بدیم ...باز هم میگم اصلا قصد توهین به شما و هیچ کس دیگه ای ندارم و همه این هارو هم بطور کلی گفتم ، فکر میکنم شما هم تا حدودی با من موافق باشید.
۰۲ دی ۱۳۹۲
بنده با رعایت ادب کاملا موافقم. حتی وقتی که بهم بی ادبی میشه. که به نظرم با این دور همی "بادی که ..." به هنرجویان بی ادبی شده
۰۲ دی ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درباره نمایش تکان‌دهنده «عامدانه، عاشقانه، عاقلانه»
3 ضربه مشت از روبه‌رو
حمیدرضا صدر
سه زن در زندان به اتهام کشتن. سه زن در محبس. زن به‌عنوان قاتل سریالی. زن به‌عنوان معشوقه قربانی‌شده. زن به‌عنوان حافظ حرمتش. سه زن که دو تایشان اعدام شده‌اند. زن خبرنگار شخصیت پیونددهنده سه زن قاتل و عامل کندوکاو در توصیف شخصیت‌هاست. صحنه‌پردازی استیلیزه با دیوارهای شیشه‌ای که جابه‌جا می‌شوند هزارتویی برای زنان ساخته‌اند بسیار بزرگ‌تر از زندانی که در آن روزگارشان را سپری کرده‌اند. فضایی بی‌رنگ و مصروع که آنها را محاصره کرده و به بند کشیده است.
هر سه زن از طبقات پایین جامعه می‌آیند و می‌کوشند پا به میدان بگذارند و کمی نفس بکشند اما در دام دنیایی خشن با قواعد مردانه گرفتار می‌شوند. سه زن رنجدیده که وسیله دفاعی‌ای جز سادگی زنانه‌شان برابر اجتناب‌ناپذیر بودن شرایطشان ندارند که آن هم به هیچ گرفته شده. هر سه زن نمونه زنانی هستند که از درک موقعیت خود یا دگرگون‌کردن آن عاجزند و به سوی شرایطی رانده می‌شوند که آنها را له می‌کند. روح اثر، روحی زجردیده و ملتهب و گاهی جنگجویانه و گاهی کینه‌توزانه است، آکنده از نیش به مردمان اینجا خلاصه‌شده در خواننده‌های خنثای روزنامه‌های اطراف صحنه و همین‌طور نشسته روی صندلی‌ها برابر آنها. اعتراف‌های سه زن رفتار اجتماعی این سوی دیوارها را نشانه می‌روند. مردمان خنثی و ناظر را.
نمایش تکان‌دهنده «عامدانه، عاشقانه، عاقلانه» از ساناز بیان در تالار شمس، ... دیدن ادامه ›› اثری درباره مخاطرات زن‌بودن هم هست. در توصیف مخاطرات احساساتی‌بودن. حالت‌های گیج فروغ قجابگلی در قالب زنی که کشتن برایش آسان شده، برخلاف ظاهر شوخ‌وشنگش تلخ است. لبخندهای غمگنانه نسیم ادبی در نقش زنی که قربانی وفاداری به مردش شده نیشدار و زهرآگین. نرمش لهجه‌ای بهاره رهنما در نقش زنی با سرشت ساده، احتمالا بهترین بازی او را رقم زده. سهیلا صالحی در نقش خبرنگار ایستاده آن پشت و آن اطراف، بازتابنده کنجکاوی تمام‌نشدنی زنی است که می‌خواهد پاسخی برای پرسش‌ها پیدا کند و پیدا نمی‌کند.
در پس این نمایش صدای شاعری می‌آید که تباهی و بی‌خبری دنیایی را ملامت می‌کند. ملامت می‌کند و می‌داند دستش به جایی نمی‌رسد. مثل شخصیت‌هایش.
از روزنامه شرق امروز( 9 ابان).
http://sharghdaily.com/Default.aspx?NPN_Id=247&pageno=16
۰۹ آبان ۱۳۹۲
خواهش میکنم بانو وظیفه بود، حق با شماست واقعا نمیشه چیزی گفت...
۱۰ آبان ۱۳۹۲
خواهش میکنم، ممنون از شما آقای بیگ محمدی...
۱۰ آبان ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
قسمت اول خیلی تحت تاثیر قرارم نداد با وجود بازی بسیار عالی فروغ قجابگلی ...، واما اپیزود دوم ، سوم ، هیچی واسه گفتن نمیذاره فقط باید دید .. نگاه عمیقُ غمگین ژاله (نسیم ادبی) بریده بریده شدن حرف های سودابه (بهاره رهنما) .. از اون دسته تیاتر هاییِ که تا مدت ها تو ذهن ادم باقی میمونه ... اگر امکانش داشتم حتما حداقل یک بار دیگه میدیدمش...
متن خوب ، کارگردانی عالی ، بازی های فوق العاده ، موسیقی ...و در نهایت با یک کار بسیار خوب ، فوق العاده تاثیر گذار روبه رو خواهید شد که یکی از بهترین کارهای امسال خواهد بود...
اکیدا توصیه میکنم از دست ندید فکر میکنم 5 اجرا بیشتر باقی نباشه ...
تشکر میکنم از کل گروه به خصوص گروه کارگردانی ...
پس نوشت :
( 1.دوستانی که بهانه مسیرُ میگیرن دیگه از ما که بدتر نیستن ، به اتفاق پدر ساعت 5 از منزل (کرج) را افتادیم ساعت 7:29 دقیقه رسید تیوال تحویل گیشه دادیم ، خداروشکر تاخیر داشت...
2. تو یک سال گذشته هر کاری از بهاره رهنما دیدم با اختلاف فراوانی بهتر از قبلی بوده... ولی در این مورد اصلا قابل مقایسه نیست...
3. چقدر خوشحالم که کارگردان های جوانی با این توانایی داریم.. مرسی خانم بیان.
4. 6 ابان منیژه محامدی و الهام پاوه نژاد مهمان بودند )
خیلی خوب بود ،تغییر شخصیت ها در کمتر از چند ثانیه گاهی پشت سر هم و با گذاشتن یک کلاه یا عینک انجام میشد ، نه تنها گیج یا خسته کننده نبود بلکه گاهی حس نمیکردی روایت کننده این داستان فقط دو نفر هستند ... در کل با نظر دوستان در مورد دکور موافقم ولی به جز دکور به نظر همه چیز عالی و حساب شده بود... پیشنهاد میشود
(پ ن : ما 24 مهر برای رفتیم بهمن فرمان آرا هم در سالن بود ، ندیدیم کسی از دوستان اشاره ای کرده باشه..)
خیلی خوب اجرا شده بود ، به نظرم ضعف بزرگ خود متن بود خیلی یکنواخت وگاهی اوقات خسته کننده ...
بازی ها عالی بود و برخلاف نظر دوستان فکر میکنم بهاره رهنما خیلی خوب از پسش بر امد ...
صدف بیاضی (hurner)
درباره نمایش خدای کشتار i
مدتی پیش نمایشنامه رو خونده بودم , ولی اصلا انتظار اجرایی با این قدرت رو نداشتم , همه چیز عالی بود , بازی ها و... اکیداً توصیه میکنم بیبینید...
نکته دیشب این بود که من این کارو همراه با پدرم دیدیم که تجربه دیدن کارهایی با بازی اقای رشیدی , بانو جمیله شیخی و.... داره , نمایشی که از نظر من متوسط از نظر پدرم افتضاح به شمار میاد , از اخرین تئاتری که باهم رفته بودیم 1 سال اندی میگذشت و به سختی راضی شد بیاد.... خدارو شکر بسیار پسندید و قبول کرد بیشتر در این زمینه وقت بگذرونه...
تشکر بسیار از گروه
چقدر خوب!! خوشحالم که شما هم با پدرتون میرید تئاتر:)) بسیار عالی.
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۲
بله خانم جمالی , پدر همیشه در این زمینه همراهی میکنه حتی اگه شده تا پشت در سالن , خداروشکر اینبار که قبول کرد بیاد انقدر خوب بود که جای امیدواری بسیار ایجاد کرد برای ما که ادامه پیدا کنه....
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲
ممنون خانم فیاض ...
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید