چه شبی بود برای من امشب
خیلی سعی کردم آنچه در درونم میگذره رو در قالب کلمات بیان کنم اما دریغ که نمیتونم
از لحظه ابتدایی تئاتر و آواز اسماعیل گرجی و بعدش شبنم دادخواه تا پرده آخر از اینکه دارم این لحظات رو کنار این تعداد بازیگر درجه یک زندگی میکنم سر تا پا لذت بودم
اصلا دلم نمیخواد در مورد پی اس و دکور و موسیقی و نور حرف بزنم چون به غایت پرفکت بود و در این مقال نمیگنجه
فقط دلم میخواد یه چیزی رو به عنوان کسی که بیش از دو دهه عمرش رو با عشق به تئاتر گذرونده اعتراف کنم:
از دید من بدون کوچکترین تردیددددددددی بهترین بازیگر مرد حال حاضر تئاتر ایران عالیجناب اسماعیل گرجی است و بس!!
تا حالا شده از شدت ذوق کردن از بازی یه بازیگر دلتون بخواد از صندلی پاشید و برید سمتش و همون وسط اجرا محکم ... دیدن ادامه ›› بغلش کنید!؟؟؟
این اتفاق امشب برام افتاد
مگه میشه یه بازیگر انقدررررررررر خوب و حرفه ای
اصلا مگه داریم!؟
اگه هیچکس حس الان منو درک نکنه قطعا سحر بهروزیان عزیز میدونه من دارم چی میگم
فقط میتونم خطاب به اسماعیل گرجی بگم:
ممنونم که هستی و مثل الماس روی صحنه میدرخشی و به احترامت کلاه از سر برمیدارم
خسته نباشید میگم به گروه حرفه ای رئالیسم
شبمو ساختید❤️❤️❤️

پرسپکتیو را دیدم و اگر بگم دوسش نداشتم دروغ گفتم و اگر بگم دوسش داشتم اغراق کردم
اول از همه خسته نباشید میگم به جناب میرزاخانی که حتی اگر کسی هیچ آگاهی از مصائب اجرای اینگونه نمایش ها با این تعداد بازیگر نداشته باشه بعد از دیدن این نمایش قطعا کارگردانش رو تحسین میکنه
و تبریک میگم به گروه گریم و طراحی لباس که برای چشم های تماشاگر احترام قائل بودن و به زیبایی و چشم نوازی تمام کارشون رو ارائه دادن
در مورد بازی ها باید بگم بازی سارا والیانی عزیز و حسین کشفی اصل و روزبه اختری برام دلنشین بود و بازی شبنم قلی خانی عزیز هم پایین‌تر از سطح انتظارم
در مورد مریم قجر عزیز هم معتقدم فقط شباهت به آنجلینا برای استار شدن کافی نیس و بهتره به مولفه فن بیان و ادای شیوای جملات بیشتر دقت کنن
و در مورد پی اس جسارت نویسندگانش رو تحسین میکنم و این سبک فانتزی جاش در میان نمایش های ایرانی همیشه خالی بوده
موفق باشید

تئاتری بی ادعا اما دوست داشتنی
بازی های خوب از نادر دلشاه تا خانم ها محزون و اکبری نسب و اسدی
خسته نباشید

آلنده نازنین را دیدم ؛ نمیخوام وارد مباحث سیاسی اجتماعی کار بشم اما ریتم و سرزندگی کار در بیست دقیقه آخر نمود پیدا کرد و بهتر از همه جایی که آزاده صمدی و اسماعیل گرجی صحنه رو به آتش کشیدن...یه عذرخواهی هم از اسماعیل گرجی عزیز بکنم چون من جزو چند نفری بودم که اون گوجه های داخل پاکت به دستشون رسید و من یه لحظه حس کردم در رمی جمرات هستم😅😄و گوجه رو وسط سینه جناب گرجی زدم😂حلال بفرمایید اسماعیل جان