در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال احمد | دیوار
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 01:29:36
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
احمد (batha)
درباره نمایش کشتی نوح i
نمایشی شریف، محترم و در عین درست و شمرده از یک وضعیت اجباری، از طبقه‌ای میان فقیر و متوسط، از سویی حدی از توسط ندارد و از سویی دوست دارد از فقر فرار کند. ولی ما گاهی مجبوریم، گیر کرده ایم. و کشتی نوح داستان همین فرار منتشر و گیر کردن است. مثل حیواناتی که در کشتی نوح هستند و جای رستگاری به بلایی دیگر منتقل میشوند.
اجرا، بازی ها و دکوپاژ صحنه با فکر و تامل بود و در یک لوکیشن توانسته بود داستان را با رفت و برگشت شخصیت ها دربیاورد.
احمد (batha)
درباره نمایش ادبیات i
در وضعیتی که نمایش‌ها به تبع فیلم‌های روی پرده به آثاری شانه تخم مرغی، سخیف و بی معنا تبدیل شده اند، «ادبیات» با روایتی چند پرده ای و جذاب با استناد به تاریخ به ایران میپردازد. ادبیات انعکاس چشم‌پوشی، نادیده‌گرفتن و به بیان دقیق‌تر سانسورِ «زن» در تاریخ یک صد و اندی سال گذشته ایران است. ادبیاتی که باید با خون دل نوشت، به سان پوستر نمایش.
ادبیات تئاتر مستندی ست که با قصه‌گویی دقیق، جزئی و پر تعلیق خود، در هر اپیزودش به برهه ای از این سانسور تاریخی/فرهنگی می‌پردازد.
بازی با نور، رنگ، دکور با روپوش کلمات و حتی بازی‌ها به خوبی توانسته «ادبیات» را به تئاتری تامل برانگیز و البته پرکشش تبدیل کند.
با اینکه ظاهرا کارگردان کار اولی ست ولی متن را به شکل درست و دقیقی دراماتورژی کرده و به نمایش تبدیل کرده. البته نباید از بازی دو بازیگر نمایش گذشت که یک دوئت درخشان را با ریتمی تند و ضرب دار اجرا کرده اند.
البته متن درخشان مهام میقانی که فراتر از یک نمایشنامه عمل کرده و کار را برای عوامل راحت کرده. به گونه ای که نمیتوان این متن را در عین مستند بودن، بد اجرا کرد از بس خودبسنده و کامل و دراماتیک است.
دو بلیط برای فردا عصر دارم که نمیتونم برم. کسی خواست پیامک بزنه.
09125522474
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمی‌دونم ما خیلی فرهیخته شدیم (که نشدیم) یا سطح توقع اهالی هنر این قدر نزول(سقوط) کرده(که کرده)؛ واقعا یه نمایش متوسط بود (به سمت ضعیف). شوخی‌ها و تکه‌ دیالوگ‌ها و بازی علی سرابی بعضا جذاب و هوشمندانه بود ولی آخرش که چی؟
نمایش یه بیست دقیقه اول خوب با ضرباهنگ تند و خوش‌طبعانه داره ولی بعد از آن از ریتم می‌افتد به هجو و تکرار و شوخی‌های بی‌نمک و تاریخ مصرف گذشته اروتیک و هی تکرار.
فقط یه سؤال: احمد مهران‌فر با آن صدای ظریف و ضعیف که از ردیف دوم رد نمی‌شود را چه کسی به تئاتر آورده؟
من البته راجع به این نمایش و بازی مهرانفر نظری ندارم، ولی صرفا چون سوال کردید:
احمد مهرانفر را اول بار در سال 77 حسین کیانی (که احتمالا معرف حضور هست) به تئاتر آورد. بعدش هم در نمایش های دیگر حسین کیانی، محمد رحمانیان، نادر برهانی مرند، کورش نریمانی، محمد یعقوبی، سیامک احصایی، کیومرث مرادی و... بازی کرد (رزومه بدی نیست، نه؟). در ضمن یکی از بهترین تئاترهایی که من دیده‌ام را هم کارگردانی کرده (ادیپ افغانی با بازی تکرار نشدنی پانته‌آ پناهی‌ها).
۲۲ فروردین ۱۳۹۳
فکر کنم دوستان انقدر این نمایشو بازی کردن خودشون ازش خسته شدن هنر باید توش یه ذوقی باشه که من تو بازی هیچ کدوم از دوستان ندیدم
۲۴ فروردین ۱۳۹۳
به نظرم احمد مهرانفر خیلی رفته تو کارای قبلیش و و اصلا از دیشب این یه سواله که چرا احمد مهرانفر؟؟؟؟
اما بقیه خوب بودن مخصوصا علی سرابی و دکور ساده کار عالی بود با جابجایی ساده.
راستی خیلی تلاش کردم متن نمایش رو قبل کار پیدا کنم و بخونم اما نشد و نمی دونم چرا کافه فرهنگسرای نیاوران باز نبود؟؟؟؟
۲۷ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مشخص نیست اگر مرحوم هایدگر* فیلم محترم پرویز را می‌دید چقدر ذوق می‌کرد و کلاه به آسمان می‌انداخت. علی ای حال تا هویت را بشناسیم و حساب کار دست‌مان بیاید که جدایی از محیط زندگی(محیط به مثابه جزئی از ساختار اجتماعی) چه بر سر هویت شخصی فرد می‌آورد، خیلی راه داریم. مشخصا این جدایی بلایی به سر پرویز(لون هفتوان) می‌آورد که بر سر جان‌دو(کوین اسپیسی) در هفت و یا والتر فینچ(رابین ویلیامز) در بی‌خوابی آورد؛ حال به شکلی دیگر. تبدیل یک گودمن به إویل.
*هایدگر در کتاب «سکونت، ساختن و تفکر» دریافت هویت را از طریق سکنی‌گزینی و در ارتباط با فهم اشیاء می‌داند و سر آخر رویکردی پدیدارشناسانه به هستی و مکان برای احراز هویت دارد.
manimoon این را خواند
مونا ب و علی عبدالرحیم این را دوست دارند
نفهمیدم معنی این ها را. بالاتر از حد سوات ما بود.
۰۹ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فوران شور و هیجان و خلاقیت و موسیقی.
مصداق بی‌نظیر برداشتن فاصله بین مخاطب و نمایش.
بر شما باد دیدنش(با تکرار!).
کاش توضیح بیشتر بدن...چن ساعت قراره نمایش اجرا شه و چقد قراره ساز بزن...اگه بخش اعظمش موسیقی باشه،شخصا کنسرت رضا یزدانی رو ترجیح میدم
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک نمایش دیالوگ‌محور کلاسیک به تمام معنا؛ با بازی‌های غلوشده و انزجری که نه به درد خواب می‌خورد نه تماشا. چاشنی سیاست و مرگ را بهش بچسبانید میشود این.
کسی از دوستان برهانی که همایون شایگان را نوشته در خاطرش هست؟
الهام حصاری و رعنا جمالی این را خواندند
می خوای یه دور بلند برات بخونم؟
:)
۳۰ آذر ۱۳۹۱
من میخوااااام...
۲۱ دی ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام مجدد و سخنی با دوستان تیوالی
1- (در جواب چرایی پست مدرن بودن این اثر)پست مدرنیسم در ذات خود با تعریف و تحدید میانه خوبی ندارد ولی چند مشخصه پست مدرنیسم را می‌توان در این اثر مشاهده کرد: تخطی از اصول نمایش‌نامه نویسی و تئاتر و ورود عناصر سینمایی مانند شرح صحنه و استفاده از نورپردازی و جلوه‌های بصری ویژه سینما در میان فصل‌ها؛ فاصله‌گذاری؛ نقد قطعیت و جزم‌گرایی در اثر با زیر سؤال بردن قطعی‌ترین علم موجود دنیا یعنی علم ریاضیات؛ بازگشت به سنت و گذشته در محتوا که نقطه اوجش در برهانی است که همایون شایگان در منتهای جنون(و شاید عقل) می‌نویسد و از دخترش می‌خواد بخواند.

2- به هیچ وجه من نگفتم این کار ضعیفی است؛ اتفاقا نمایش و خصوصا محمد یعقوبی را تحسین کردم و گفتم کارهای یعقوبی آن‌قدر خوب است که حتی اگر ضعیف‌ترین کار او باشد از بسیاری از نمایش‌ها به مراتب شاخص‌تر و تأمل برانگیزتر است.

3- از شما خواهش می‌کنم این‌قدر در نظرات و صحبت‌هایتان موضع نگیرید و مثل دو دشمن با هم حرف نزنید؛ اگر ما نتوانیم در این جامعه مجازی کوچک ... دیدن ادامه ›› با هم صحبت کنیم و با علایق و سلایق و حتی استدلال‌های متفاوت حرف‌هایمان را بزنیم چگونه در جامعه ای بزرگ‌تر و به مراتب حقیقی‌تر می‌خواهیم زندگی کنیم.

و اما سخن آخر، مشکل ما همان‌طور که در این نمایش روی آن دست گذاشته شده بود، فقدان عشق و اعتماد است؛ باشد که رستگار شویم!
با دیدن بعضی از نظرات دوستان منتظر یه نمایش فاجعه‌بار بودم؛ ولی با دیدن نمایش درخشان محمد یعقوبی به چند نتیجه کوچک رسیدم که به نظر آمد اینجا بیاورم:
1- هر اثری را باید با توجه به پارادایم اثر و حتی نویسنده و کارگردان آن سنجید؛ نه اینکه به صورت مطلق و بدون نظر به شرایط فرهنگی و اجتماعی؛ خلاصه اینکه نباید یک اثر پست مدرن(مانند این نمایش) را با خط کش‌های نمایش‌های کلاسیک و حتی مدرن سنجید و غر زد و آه و ناله سر داد و آخرش گفت: که چی؟!
2- ما (در یک سایت هنری مثل تیوال یا هر جامعه بزرگ‌تر یا کوچک‌تر) آدم‌هایی هستیم که به نظر هم احترام می‌گذاریم و خیلی از کارها را بر اساس نظرات و پیشنهادات هم انجام می‌دهیم ولی باید به یاد داشته باشیم گاهی هم این نظرات خیلی صحیح و درست نیست و بد نیست به اعتبار نام کارگردان یا نویسنده و ... ریسک کنیم؛ ثواب دارد.(عطف به یکی از دیالوگ‌های خوشمزه‌ی "هما":بهنوش طباطبایی!)
3- عذر می‌خوام ولی به شدت احساس می‌کنم بعضی از دوستان تئاتر را نفهمیده اند که این قدر عصبانی شده‌اند؛ یک ذره دقیق تر به داستان توجه کنید چیزهای شگرف و شگفتی مشاهده می‌کنید.
4- نمایش‌نامه، متن و دیالوگ‌ها به غایت خوب و زیرکانه؛ موسیقی و طراحی صحنه و لباس مناسب و سینک با کار بود. بازی‌ها هم قابل قبول و نمایش غیر متعارف علی سرابی فراتر از انتظار بود.
5- کارهای محمد یعقوبی را باید دید؛ حتی اگر ضعیف‌ترین کارش باشد؛ ثواب دارد!
سلام خانم فرزانه محمدی شما که کارو ندیدی چرا اینقدر موج منفی هستی به کار من هم مثل شما کارو ندیدم ولی نمیفهمم کسی کارو ندیده اینقدر با دید منفی میخواد بره کارو ببینه...اگه دلتون با کار نیست مگه مجبورین؟ برین به گربه هاتون غذا بدین. تا الان با خوندن نظرات من مشتاق شدم کارو ببینم اتفاقا چون اونایی که مخالفن هنوز دلیلی تو نظراتشون ندیدم. شما خانم محمدی از کسی که از کار خوشش اومده دلیل میخواین ولی نمیبینم از اونایی که از کار بدشون اومده دلیل بخواین چرا؟؟ این یه سواله بزرگه
۲۸ آذر ۱۳۹۱
آقای بطحایی عزیز هرکسی نظری داره و در این محیط نظرش رو میگه.شاید من از نمایشی خوشم بیاد ولی شما نه... پس صحیح و غلط بودن نظرات رو شخص خاصی مشخص نمیکنه...

با مورد 4 خانوم فرزانه محمدی کاملا موافقم
۲۸ آذر ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
غیر از پایان بندی عجولانه و ساده انگارانه‌اش نمایش خوبی بود با نمایش نامه ای مشبک و تو در تو و بازی عالی همه بازیگران. با توجه به نمایش‌هایی که در این چند وقت دیده ام این را توصیه میکنم.
نـــــــــــــــرم؛ بالا؛ پایین؛ زمین حرکت میکرد و به این سو و آن سو می‌رفت
!
البته "زیر ما" نه "زمین" :)
بین زنبق ها شناور شدیم و گیر افتادیم. وقتی زیر دماغه می رفتند، آه می کشیدند! (مکث) . اون جا بدون حرکت دراز کشیده بودیم. ولی زیر ما همه چیز در حال حرکت بود، و ما رو حرکت می داد، نرم، بالا و پایین، و از سمتی به سمتی.
۱۷ آذر ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید