با دیدن بعضی از نظرات دوستان منتظر یه نمایش فاجعهبار بودم؛ ولی با دیدن نمایش درخشان محمد یعقوبی به چند نتیجه کوچک رسیدم که به نظر آمد اینجا بیاورم:
1- هر اثری را باید با توجه به پارادایم اثر و حتی نویسنده و کارگردان آن سنجید؛ نه اینکه به صورت مطلق و بدون نظر به شرایط فرهنگی و اجتماعی؛ خلاصه اینکه نباید یک اثر پست مدرن(مانند این نمایش) را با خط کشهای نمایشهای کلاسیک و حتی مدرن سنجید و غر زد و آه و ناله سر داد و آخرش گفت: که چی؟!
2- ما (در یک سایت هنری مثل تیوال یا هر جامعه بزرگتر یا کوچکتر) آدمهایی هستیم که به نظر هم احترام میگذاریم و خیلی از کارها را بر اساس نظرات و پیشنهادات هم انجام میدهیم ولی باید به یاد داشته باشیم گاهی هم این نظرات خیلی صحیح و درست نیست و بد نیست به اعتبار نام کارگردان یا نویسنده و ... ریسک کنیم؛ ثواب دارد.(عطف به یکی از دیالوگهای خوشمزهی "هما":بهنوش طباطبایی!)
3- عذر میخوام ولی به شدت احساس میکنم بعضی از دوستان تئاتر را نفهمیده اند که این قدر عصبانی شدهاند؛ یک ذره دقیق تر به داستان توجه کنید چیزهای شگرف و شگفتی مشاهده میکنید.
4- نمایشنامه، متن و دیالوگها به غایت خوب و زیرکانه؛ موسیقی و طراحی صحنه و لباس مناسب و سینک با کار بود. بازیها هم قابل قبول و نمایش غیر متعارف علی سرابی فراتر از انتظار بود.
5- کارهای محمد یعقوبی را باید دید؛ حتی اگر ضعیفترین کارش باشد؛ ثواب دارد!