در وضعیتی که نمایشها به تبع فیلمهای روی پرده به آثاری شانه تخم مرغی، سخیف و بی معنا تبدیل شده اند، «ادبیات» با روایتی چند پرده ای و جذاب با استناد به تاریخ به ایران میپردازد. ادبیات انعکاس چشمپوشی، نادیدهگرفتن و به بیان دقیقتر سانسورِ «زن» در تاریخ یک صد و اندی سال گذشته ایران است. ادبیاتی که باید با خون دل نوشت، به سان پوستر نمایش.
ادبیات تئاتر مستندی ست که با قصهگویی دقیق، جزئی و پر تعلیق خود، در هر اپیزودش به برهه ای از این سانسور تاریخی/فرهنگی میپردازد.
بازی با نور، رنگ، دکور با روپوش کلمات و حتی بازیها به خوبی توانسته «ادبیات» را به تئاتری تامل برانگیز و البته پرکشش تبدیل کند.
با اینکه ظاهرا کارگردان کار اولی ست ولی متن را به شکل درست و دقیقی دراماتورژی کرده و به نمایش تبدیل کرده. البته نباید از بازی دو بازیگر نمایش گذشت که یک دوئت درخشان را با ریتمی تند و ضرب دار اجرا کرده اند.
البته متن درخشان مهام میقانی که فراتر از یک نمایشنامه عمل کرده و کار را برای عوامل راحت کرده. به گونه ای که نمیتوان این متن را در عین مستند بودن، بد اجرا کرد از بس خودبسنده و کامل و دراماتیک است.