لیلی و مجنون
پیش از شروع نمایش بهروز قریب پور روی صحنه آمد و توضیحاتی راجع به نمایش داد و از گذشته و خاطراتش درباره ی اپرا در ایران گفت و اینکه چهل و اندی سال پیش اپرا رفتن برای فخر فروشی بوده است و کسی از آن چیزی نمی فهمید و مخاطب ارتباطی با اپرای اروپایی برقرار نمی کرده است و انگیزه اش برای ساختن اپراهای بومی و... و نیز صحبت بسیار جالب و خوبی در مورد احترام به همه ی اقوام ایرانی کرد که تشویق حاضران را در پی داشت. همانجا بود که متوجه شدم زبان این نمایش "آواز محور" ترکی است! اتفاقا قریب پور همان ابتدای شروع سخنانش از تماشاگران سوال کرد که چند نفر در سالن آذری زبان هستند که حداکثر ده پانزده نفر دستشان به نشانه ی تایید بالا آمد و او با تعجب گفت : " مثکه امشب شب اقلیت هاست! معمولا همه جا آذری ها بیشتر هستند..."
نمایش شروع می شود، به صحنه خیره ام بی آن که چیزی از آوازها بفهمم از آن بدتر زیر نویسی هم در کار نیست!
اتفاقا شب پیش به تماشای نمایش گروه لهستان رفته بودم. آنها به زبان لهستانی می خواندند جملات کلیدی را یکی از هنرپیشه ها به انگلیسی می گفت و یک بازیگر فارسی زبان نیز بدون لطمه به موسیقی، قطعات را به فارسی اجرا می کرد. با این وجود نوشته ی فارسی هم روی صفحه برای فهم بهتر متونی که پیچیدگی خاصی نداشت پخش می شد!
عدم وجود زیر نویس نقطه ضعف بزرگ کار استاد قریب پور بود. مصیبت اینکه در جدول برنامه و هیچ جا نیامده بود که این نمایش به زبان ترکی است. از
... دیدن ادامه ››
آن بدتر قریب پور در سخنرانیش رو به تماشاگران ایستاد و گفت: "شب پیش گروهی اعتراض کرده بودند که استفاده از زبان ترکی را تاب نیاورده اند، من همینجا به شما می گویم زبان این نمایش ترکی است و هر کسی در سالن دوست ندارد می تواند سالن را ترک کند تا جا برای دیگران باز شود!"
یعنی کسی که با هزار شوق و ذوق بلیت نمایش لیلی و مجنون را خریده است، بی آنکه بداند از زبان نمایش چیزی نمی فهمد و زیر نویسی هم در کار نیست، در ثانیه های باقی مانده به شروع نمایش، باید سالن را ترک کند!