در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | انسیه (اقلیما) پولادزاده
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:12:35
 

تسهیلگر مطالعات ارتباطی - طراح ارتباطات

 ۰۴ فروردین ۱۳۶۰
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
متن ، اجرا و کارگردانی بسیار عالی بود . توصیه می کنم حتما ببینید .
نمایش جذاب و برخی بازی ها بسیار درخشان و تاثیرگذاربود از جمله بازی خانم نکوئی و آقای معتضدی .
جریان درام کار اما به سبب تعداد زیاد پرده ها گاها گیج کننده و منقطع بود. میشد کمی کوتاه تر و با حذف برخی پرده ها منسجم تر باشد.
مجموعا دیدن نمایش به مخاطبان توصیه میشود.
سپاس از اینکه نظرتون رو در مورد کار برامون نوشتید
۲۰ مرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کارگردانی و بازی ها درخشان و جذاب بود اما متن خوب نبود. انگار اصرار ویژه ای بر حمله به یهودیت وجود داشت ..
موضوع جذاب ، اقتباس جذاب تر و بازی ها مناسب ( البته نوع بازی ها هم سطح نبود ) اگر کیفیت صدای سالن مناسب تر بود شاید زحمات موزیکال گروه بیشتر دیده میشد اما سالن بسیار ضعیف بود و ای کاش کار در سالن دیگری اجرا میشد . به کارگردان خوش ذوق کار باید تبریک گفت اما بهتر بود کمی تزاحم میان نقش ها و گفت و گوهای رفت و برگشتی را کمتر میکرد .
توصیه میکنم که حتما کار را ببینید .
اجرای خوبی بود . نمایشنامه بسیار دقیق انتخاب شده و در دوره زمانی مناسبی روی صحنه رفته است . برخی بازی ها همگن نبود اما در مجموع کاری است که می شود برای دیدنش توصیه کرد .
نمایش بسیار فاخر بود اغلب بازیها درخشان اما سالن برگزاری مناسب چنین نمایشی نبود .
از مرگی که همواره وجود دارد و هیچ کس نمی تواند از آن بگریزد.

اوژن یونسکو در این نمایشنامه یک تکرار تاریخی که دائم فراموش می شود را مرور کرده است . بیماری های همه گیر مانند طاعون ، وبا و حتی جدید ترینشان که کرونا بود همه با یک روش مشخص مردم را به کام مرگ می کشانند و آن چیزی نیست جز اصرار بر در معرض بودن .
اما درباره ی کارگردانی و اجرای این تئاتر که این روزها در خانه هنرمندان بر صحنه است ؛
بازی ها افت و خیز خودشان را دارند
کارگردان سعی کرده است به متن بسیار وفادار بماند
هماهنگی گروه بسیار خوب و ... دیدن ادامه ›› مثال زدنی است
پیشنهاد می کنم در روزهای باقیمانده از اجرا حتما به تماشای بازی های کشتار همگانی بنشینید و طعم گس مرگ را احساس کنید. به ویژه آنجا که مرگ می خواهد از نظر مخاطب مطمئن شود که آیا کارش را درست انجام می دهد ؟
با تشکر ویژه از بازیگران خوب نمایش و جناب نورمحمدی و سرکار خانم آذر امیرخوانساری
تئاتر به مثابه آموزشکده ارتباطات
تحلیل ارتباطی تئاتر بر پایه مفهوم انسان – رسانه ، ابزاری چندرسانه ای با محوریت انسان است . دیالوگ ها ، لباس ها ، دکور و حرکات در کنار هم قرار می گیرند تا پیامی را به صورت مستقیم به مخاطب ارسال و در برخی مواقع با مخاطب گفت و گو کند . بر این اساس چیزهای زیادی وجود دارد که درباره ارتباطات موثر از تئاتر بیاموزیم . تئاتر اغلب پر از نشانه های غیرکلامی است . نشانه های غیرکلامی که نقش بسیار مهمی را در انتقال پیام ها میان شخصیت ها بدون بر زبان راندن کلمات برعهده دارند . این نشانه های غیرکلامی چیزی شبیه مفهوم زبان بدن در ارتباطات میان فردی است . از جرم و فیزیک بدن تا حالات چهره و تقلای دستها . در واقع این نشانه های قدرتمند غیر کلامی به حس آمیزی و زنده کردن داستان بر صحنه کمک می کند . ما اغلب در ارتباط انسانی خود در طول شبانه روز بارها و بارها از این نشانه های غیرکلامی به جای کلمات استفاده می کنیم و بدن و اجرای بازیگر مانند یک استاد زبان بدن روی صحنه به مخاطب انواع مختلف و تاثیرگذاری از این نشانه ها را می آموزد .
یکی دیگر از آموزه های مهم تئاتر از منظر ارتباطات ، دیدن و از آن مهم تر گوش سپردن است . گوش سپردن صحیح کلید تعامل است . اگر مخاطب بتواند به خوبی آنچه بر صحنه روایت می شود اعم از موسیقی و اصوات تا کلمات و متن ها را به درستی بشنود آنگاه آماده است که پاسخ این تعامل را در ذهن خود خلق کند و در برخی ژانرها حتی پاسخ را به صحنه بازگرداند . پس تئاتر به سبب فرم ارائه به ما درس خوب گوش فردادن می دهد .
قصه گویی بخش بزرگی از تئاتر است و راهی برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات ، دانش و تجربیات داستان سرایی در تئاتر و بر صحنه سبب می شود که مخاطبان ... دیدن ادامه ›› در مدت زمانی محدود کلیدی ترین نکاتی که نویسنده و کارگردان تدارک دیده اند را بر بال روایت بازیگران دریافت کنند . این الگو در روابط انسانی خارج از تئاتر نیز بسیار موثر است . اگر پیامی که تنظیم می شود جامه ای از قصه بر تن کند مخاطبان سعی در تطبیق معانی قصه با آنچه در ذهن دارند می کنند و به سادگی هرچه تمام تر مفاهیم منتقل می شود .
اگرچه تئاتر از ابتدای ظهور تاکنون راه سختی را طی کرده و برای قرن هاست که صنعت تئاتر به مفهوم عام از جنبه ی سرگرم کنندگی برای مخاطبان برخوردار است اما هیچ ابزاری بر پایه انسان – رسانه نتوانسته است تاکنون تاثیر شگفت انگیز آموزشی بر مخاطبان داشته باشد .
اگرچه تئاتر ابزار آموزش همگانی و حتی اختصاصی محسوب می شود اما از دید من تئاتر یک آموزشکده ارتباطی برای یادگیری ارتباطات موثر انسانی است .
تئاتر همکارها ، کاری بسیار دقیق بود .
دقت در سه حوزه
حوزه تاریخی ، حوزه سیاسی و حوزه روابط انسانی
با وجودی که گاهی دیدن آثار این چنینی خطر با «خویشتن نشستن و در خویشتن شکستن» را در پی دارد اما واقعیت این است که بعد از تماشای این نمایش حالم بهتر شد . نظیر به نظیر گفت و گوها تداعی کننده اوضاعی بود که انسان پروپاگاندا زده امروز ، بارها و بارها تجربه می کند و هربار زیر فشار سنگین کلماتی که در معنای خودشان نیستند دچار احساس خفقان می شود .
اجرای گروه ستودنی بود و ناخودآگاه مرا برد به ماجرای« روزنامه زنده »
امیدوارم علاقمندان روزهای پایانی کار را از دست ندهند.
جستار پایانی برای شب های پایانی
تئاتر برنامه جامع هیولاشدن

از هیولا بودن ، هیولا ساختن ، هیولا شدن

در کوتاه نوشته های قبلی شرح مختصری از تعامل در تئاتر و تئاتر تعاملی بر پایه آنچه در « برنامه جامع هیولا شدن » گذشت ، آورده شد.
آنچه برای ما به عنوان تسهیلگران مطالعات شناختی و ارتباطی در این نمایش اهمیت داشت درک فضای واقعی دیوار شکسته چهارم و ورود تماشاگر به ساحت صحنه و نقش آفرینی بر روی سکوهای تئاترون سالن شماره سه ، پردیس ... دیدن ادامه ›› شهرزاد بود.
اما حالا در جستار پایانی دو مقوله جدی و قابل تامل را مطرح می کنیم .
موضوع اول ؛ موضوع طراحی ارتباطات تئاتر به عنوان یک پلت فرم چند رسانه ای است . پلت فرمی که انسان به عنوان رسانه ی اصلی مسئول انتقال پیام نمایش به مخاطبان است. صد البته که در این طراحی ارتباطی ، درام مرکزیت دارد اما از نقش سایر عناصر در کنار درام نمی توان چشم پوشید.
به برنامه جامع هیولا شدن برمی گردیم ، آنجا که انتخاب موسیقی ، به عنوان یکی از ارتباطات طراحی شده ، تاثیرگذار و منطقی است. موسیقی در قاب های مختلف فراز و فرود قصه را پوشش می دهد و کمک می کند که اگر قرار است مخاطب تعلیق شود ، به تعلیق فرو رود و اگر قرار است غافل گیر یا حتی همدل شود قطعا این احساسات را از مسیر شنیداری در خود تقویت کند. ترکیب مطلوبی از موسیقی های دهه نود میلادی و یک امبینت رویایی تکرارشونده برای مرور ترس ها ، دلهره ها و تحقیرشدگی های کریس ، مرد قاتل داستان !

موضوع دومی که در این نوشتار به آن می پردازیم کانسپت هیولا و نسبت این کانسپت با دنیای درون آدمهاست. هیولا ها اگرچه زاده خیال ما انسان ها محسوب می شوند اما قدرت عجیبی در بروز و ظهور دارند. در این تئاتر ، سه مرحله ی هیولاساختن ، هیولا بودن و هیولا شدن متناسب با فشارهای مختلف انزوای فردی و درون گروهی به نمایش گذاشته می شود . گواینکه هر انسان ذاتا می تواند از خود یا دیگری هیولا بسازد ، مدت ها با هیولای خاموش بودن را تجربه کند و سرآخر در زمان و مکان مناسب بودن را به شدن تبدیل و فعلیت هیولا را نمایش دهد. وجود این مفهوم یکتا اما سه بعدی حتی پس از مرگ هم کماکان ادامه دارد و تمام نمی شود.
پیشنهاد می کنیم در روزهای اندک باقیمانده این نمایش را ببینید و ...
سرآخر باید این را اضافه کنیم که تیم انجام پژوهش ، ترجیح میداد که با تمام کسانیکه مکعب های قرمز را در پاسخ به هیولای ماجرا به روی صحنه پرتاب کردند ،مصاحبه کند که خب به اقتضای شرایط اجرا و محوطه بیرونی امکان پذیر نبود اما می توان در نمایش های بعدی این روش را توسعه داد و نتایج جدید را تحلیل کرد .
شاید مهم تر از هیولا نشدن ، هیولا نساختن است !
جستار دوم از #راهنمای_جامع_هیولا_شدن

تئاتر تعاملی و قاب های بی تکرار
رسانه تئاتر مانند هر رسانه ی دیگری قبل ، حین و پس از اجرا نیازمند طراحی ارتباطی است . قدر مسلم این است که بر اساس یکی از متداول ترین مدل های خطی ارتباط یعنی مدل شرام برای استمرار ارتباط فرستنده و گیرنده پیام ، تقویت میل به گیرندگی ، حذف اخلال های احتمالی و نشان دادن اهمیت بازخوردِگیرنده برای فرستنده امری بسیار مهم به شمار می رود.
تئاتر تعاملی پدیده ای نوظهور نیست اما این ژانر از تئاتر به سبب نوع پرداخت به مخاطب دائما در حال پوست اندازی و نوشدن است.
در نمایش برنامه جامع هیولا شدن که ماجرای هولناک یک قتل خانوادگی را به صحنه آورده ، تلاش همه جانبه ای در راستای غوطه ور سازی مخاطب صورت می پذیرد.
مواجهه مخاطب با چالشی جدی ! آیا او در دنیایی که برایش خلق شده ، تناسبی میان مهارت ها و چالش مطروحه پیدا می کند؟ آیا زیست واقعی را پشت سرگذاشته ... دیدن ادامه ›› و در شرایط نمایش آن لحظه که مورد پرسش واقع می شود ، زیست دیگری را تجربه می کند ؟ از اساس متقاعد می شود که به پیام ها در این زیست دوم پاسخ بدهد؟ پاسخ مستقیم چه با کلمات و چه با زبان بدن؟
در این نمایش ، همزمان برای اینکه مسیر اصلی اجرا منحرف نشود لازم بود که تماشاگر در سطحی از هیجان قرار داشته باشد که خشمگین و بی حوصله نشود و کماکان کنجکاوانه تا لحظه ی پایان ادامه دهد . بر این اساس نقطه تعامل مستقیم در جایی نزدیکی های پایان ، میان شخصیت اصلی و مخاطبان تعریف شد تا بتواند کماکان تماشاگران را در وضعیت غوطه وری حفظ کند .
برخی تماشاگران که به صورت تصادفی مکعب های قرمز را دریافت کردند در لحظه ی فراخوان واکنش های خود را با پرتاب کردن ، سعی در پرتاپ و عدم پرتاب نشان دادند و سایر مخاطبان شاهد این تعامل حین تئاتر بودند . قابی که در هیچ شبی از اجرا تکراری نیست و این قاب غیرتکراری از خاصیت های منحصر بفرد تئاتر تعاملی محسوب می شود.
پرفورمنسی جذاب و صدالبته تاحدود زیادی با مضمون سیاسی
پیشنهاد می کنم حتما ببینید
جستار اول در باب هیولا شدن
#راهنمای_جامع_هیولا_شدن
#سهاب_محبعلی
#تئاتر یکی از کهن ترین رسانه های جمعی بشری محسوب می شود. یک پدیده ی #چند_رسانه_ای که ایده ی #انسان_رسانه را از دل تئاترون های یونانی تا روزگار شبکه های اجتماعی کماکان زنده نگه می دارد. اینکه هریک از نقش آفرینان با زبان کلام و زبان بدن و حتی بدون هر دوی اینها پیامی منحصر به فرد را در دل پیامی بزرگ تر به مخاطب ارسال می کنند ، سبب می شود ارزش های ارتباطی تئاتر دو چندان شود . بیراهه نرفته ایم اگر ادعا کنیم این رسانه برخلاف ظاهر یک سویه اش ، بسیار بر ریشه بازخورد استوار است. در تئاتر از آن زمان که تماشاگر روی سکوهای آمفی تئاتر های #آتیکا می نشست تا اکنون مخاطب همیشه حرف اول را زده است . ارتباط با مخاطب ، آموزش مخاطب و سرآخر تعامل با مخاطب. اگر چه برخی تعامل تئاتر را تعاملی همزمان نمی‌دانند و بازخورد را در میان نقدها و نظر ها جست و جو می کنند اما واقعیت روشن است . تماشاگر تئاتر در لحظه با آنچه می بیند و می شنود ، تعامل می کند و ساده ترین اثرات این تعامل را با زبان بدن نشان می دهد.
اما امروز که بیش از ۲۵۰۰ سال از دموکراسی یونان می گذرد نگاه ها بر #تئاتر_تعاملی ، تمرکز بیشتری دارد. شاید این راهی باشد برای حفظ دموکراسی در جهان مملو از خشونت ها ، تندروی ها و فرداگرایی ها ، چنانچه در یونان باستان هم تئاتر یکی از مهم ترین پلت فرم های رسانه ای دموکراسی محسوب می شد .
در ... دیدن ادامه ›› نمایش راهنمای جامع هیولاشدن ، ما به این تعامل بیشتر پرداختیم . شخصیت اصلی ماجرا که از قضا قاتلی خانوادگی است در لحظاتی که قرار است کاررا با مخاطب تمام کند ، اعتراف تلخی می کند و مخاطب را به مواجهه با خودش و میزان همدلی اش فرامی خواند. مخاطب در این آزمایش از پیش طراحی شده لحظات سختی را تجربه می کند ، لحظاتی میان پذیرش و رد! و لازم است از دموکراتیک ترین ابزارش له یا علیه خود استفاده کند .
هیولا بودن یا نبودن !
#انسیه_پولادزاده
#محمدرضا_وفائی
#برنامه_جامع_هیولا_شدن
#سهاب_محبعلی
#تئاتر_تعاملی
آیا مخاطبان هیولا می‌شوند؟/همدلی در تئاتر و توان‌افزایی در مخاطب

به گزارش خبرنگار مهر، سهاب محبعلی در پردیس شهرزاد، تئاتری را روی صحنه برده است که ماجرای واقعی یک جنایت خانوادگی در سال ۲۰۱۸ را به نمایش می‌گذارد. «راهنمای جامع هیولا شدن» از دلایل و انگیزه‌های پدر جنایتکار، در قالب روایتی پازل‌گونه و معمایی پرده برمی‌دارد. اثری که به گفته کارگردان برای خلق آن بیش از ۱۰۰۰ ساعت مستند، گزارش و تحلیل روان‌شناسی مورد بررسی قرار گرفته و در زمان اجرا با کمک تیم مشاوران شناختی و ارتباطی، آزمایشی طراحی شده است که بخشی از راهبرد شکستن دیوار چهارم را رقم می‌زند.

گفت‌وگویی که در زیر آمده است با محمدرضا وفایی و انسیه پولادزاده کارشناسان شناختی و ارتباطی این نمایش انجام گرفته است که طی آن ابعاد آزمایش طراحی شده «راهنمای جامع هیولا شدن» را تشریح می‌کنند.
* سازو کار آزمایش شناختی-ارتباطی در حین تئاتر «راهنمای جامع هیولا شدن» چگونه طراحی شده است؟

انسیه پولادزاده: ما از منظر ارتباطی، تئاتر ... دیدن ادامه ›› را رسانه‌ای در نظر گرفتیم که قرار است پیام مشخصی را به مخاطب انتقال دهد. این پیام با توجه داستان که روایت یک جنایت است به غایت ترسناک و در عین حال رنج‌آور تلقی می‌شود. بر این اساس و با مشورتی که با کارگردان اثر داشتیم، قرار شد میزان همدلی مخاطبان را با شخصیت اصلی در این تئاتر بررسی کنیم. در بخشی از نمایش که مشخص می‌شود شخصیت اصلی نمایش همسر باردار و ۲ فرزندش را کشته است، قاتل با تضرع و سرگردانی رو به تماشاگران به هیولابودن خود اعتراف کرده و از آن‌ها می‌خواهد اگر فکر می‌کنند که هیولا نیستند مکعب قرمزرنگی را که به صورت تصادفی در حین ورود به آن‌ها داده شده است، روی صحنه پرتاب کنند.

* لطفا درباره پیشینه آفرینش همدلی در تئاتر بیشتر توضیح دهید.

محمدرضا وفایی: تئاتر هنری است که از دیرباز دارای قدرتی اثرگذار و تغییردهنده در تماشاگر خود بوده است، چنان که در همان یونان باستان، ارسطو تراژدی را ابزار تهذیب تماشاگر دانسته و از آموزندگی تئاتر برای مخاطب حرف می‌زند. ۲ مفهوم بسیار مهم توسط ارسطو درباره تاثیرگذاری تئاتر بر مخاطب مطرح است: ترس و همدلی. ارسطو در رساله بسیار مهم ارتباطی‌اش یعنی «رتوریک» این نظریه را مطرح را می‌کند که مردم به طور ذاتی نسبت به افرادی که متحمل رنجی شده‌ ‌اند، احساس همدلی می‌کنند. از آن‌جا که ارسطو انسان را موجودی دارای قوه‌ تخیل می‌داند، معتقد است یک بیننده می‌تواند با دیدن رنج کسی (در واقعیت) خود را در آن موقعیت تصور کند و از این تصور به خود بلرزد.
* آیا مطالعات جدید هم این پیشینه را تایید می‌کند؟

وفایی: یکی از مهم‌ترین وجوهی که در رسانه‌ها با شروع قرن بیستم مورد بازنگری قرار گرفت موضوع مخاطب بود. به تبع این بازنگری نظریه‌پردازان تئاتر نیز به سراغ تبیین جایگاه جدی مخاطبان تئاتر رفتند. به عنوان مثال برتولت برشت معتقد بود برای اینکه یک تئاتر تاثیر عمیقی بر تماشاگران داشته باشد باید اندیشه‌شان را مورد هدف قرار دهد و آن‌ها را به تفکر وادارد. در اوایل قرن بیستم اعتقادات استانیسلاوسکی کارگردان روسی، مبنی جذب و غرق شدن تماشاگران و همذات‌پنداری آن‌ها با شخصیت‌های نمایشی رونق بسیار داشت. از همان دوران بود که مفهوم همدلی به کرات توسط نظریه‌پردازان تئاتر، به‌ویژه در زمینه‌ بازیگری مطرح شد و در سال‌های اخیر نیز ارایه تعاریف علمی‌ از سوی دانشمندان علوم‌شناختی بر اهمیت شناخت سازوکار آن افزوده است.

* به نظر شما تماشاگران «راهنمای جامع هیولا شدن» برای قاتل احساس دلسوزی می‌کنند؟

وفایی: همدلی در معنای درک احساسات دیگران به‌کار برده می‌شود و معمولا در تقابل با هم‌دردی و دلسوزی یعنی هم احساس‌شدن با دیگران قرار می‌گیرد. زمانی که انسان‌ها درباره احساسات‌شان با یکدیگر حرف می‌زنند و یا آن را از طریق زبان بدن نشان می‌دهند چه چیزی سبب می‌شود که اطرافیان و مشاهده‌گران با آن‌ها به همدردی یا همدلی برسند؟ فرآیند درک حالات عاطفی یک انسان دیگر بسیار پیچیده است و همدلی عموما به عنوان توانایی فهمیدن احساسات دیگری و سهیم‌شدن در آن احساسات توصیف می‌شود اما تفاوت روشنی میان فهمیدن احساسات و سهیم‌شدن در احساسات افراد وجود دارد. سهیم‌شدن در احساسات دیگران به این معنی است که می‌توانیم همان احساسات دیگری را عینا احساس کنیم. در این‌جا چنانچه مخاطبان با قاتل داستان «راهنمای جامع هیولا شدن» احساس همدلی کنند خود را به جای او می‌گذارند و از پرتاب مکعب خودداری خواهند کرد و پایان کار، حین خروج مکعب قرمز را در سبد انداخته و می‌روند. در غیر این صورت شخصیت اصلی را قضاوت کرده و اعلام می‌کنند خود را همچون قاتل داستان نمی‌دانند.

* منشا ایجاد همدلی در انسان حین دیدن تئاتر دقیقا چیست؟

وفایی: در تشریح موضوع منشا شکل‌گیری همدلی نظرات مختلفی وجود دارد و پژوهشگران معاصر معروف به نام‌های گلدای و اسلبی بر این باور هستند که تلاش برای بازتولید حالت ذهنی عاطفی یک انسان دیگر، تلاشی بی‌فایده است؛ این نظر تعریف پایه‌ همدلی به عنوان سهیم‌شدن افراد مختلف در احساسات یکدیگر را زیر سوال می‌برد. اما اسلبی نظریه‌ای را طرح می‌کند تحت عنوان تعامل؛ نظریه تعامل جایگزینی برای نظریه‌های شبیه‌سازی همدلی است که بر اساس آن یک نفر به جای اینکه با ذهن درونی‌اش ذهن درونی دیگری را تفسیر کند یا ذهنیت فردی به فرد دیگری انتقال پیدا کند، صرفا احساسات مشاهده شده‌اش از فرد دیگری را احساس می‌کند. نظریه تعامل نوعی درگیری تعاملی را مطرح می‌کند، توانایی ما برای دیدن حالات عاطفی که در صورت، بدن و لحن گفتار پدیدار می‌شود، بخش مهمی از این درگیری تعاملی است. اسلبی تنها راه برای اینکه بدون فریب، درگیری معناداری را با ذهنیت فرد دیگری داشته باشیم داشتن تعامل دانسته و این فرآیند را درگیری مشترک می‌نامد.

همدلی از منظر شناختی به عنوان فرآیندی دوسویه توصیف شده است که نورون‌های آیینه‌ای در مغز را درگیر می‌کند. نورون‌های آیینه‌ای رخداد موضوع را در ذهن مخاطبان به صورت یک تجربه رقم می‌زنند و مخاطب پس از دریافت موضوع احساس می‌کند که خود نیز موضوع مورد بحث را تجربه کرده است.
* فکر می‌کنید خلق همدلی در تئاتر چه تاثیری در زندگی روزمره دارد؟

وفایی: طبق آنچه گفته شد؛ وصف عیش نصف عیش نیست بلکه همه عیش است، به واسطه نورون‌های آیینه‌ای ما روایت نمایش داده شده را درونی‌سازی می‌کنیم. مغز ما در هر لحظه اطلاعات بسیاری را دریافت کرده اما فقط می‌تواند اندکی از آن را پردازش کند. باید تاکید کرد که مابقی اطلاعات از دست نرفته و به اشکال مختلف در حافظه ذخیره می‌شود. این بدان معنا است که تجربه درونی‌سازی شده از خلق همدلی در تئاتر به عنوان گره‌ای در حافظه جای گرفته و در مواقع مواجهه با موضوعات مرتبط در زندگی روزمره فراخوانی می‌شود. به بیان صریح این امر موجب توان‌افزایی و خلق و ارتقای مهارت پیش‌بینی در زندگی روزمره می‌شود.

* به نظر شما قراردادن این آزمایش در متن تئاتر، انتقال پیام اصلی را تهدید نمی‌کند؟

پولادزاده: واقعیت این است که ما پیش‌بینی‌های زیادی از قبل نبت به بازخورد مخاطبان داشتیم. حتی متریال ساخت مکعب‌ها بعد از بررسی‌های بسیاری انتخاب شد چراکه نمی‌توانستیم دقیقا پیش‌بینی کنیم آیا مخاطب صرفا همدلی می‌کند یا ممکن است به سبب سایر احساسات مانند خشم، نفرت یا حتی ترس ابزار آزمایش را به سمت بازیگر اصلی پرتاب کند. با مشورت کارگردان و عوامل اجرایی، آزمایش را در بخش پایانی قرار دادیم. تا امروز گزارشی از قطع روند و مخاطره برای پیام اصلی کار دریافت نکردیم اما نوع مشارکت‌ها بسیار متفاوت بوده است. البته باید اذعان داشت که کارگردان اثر، سهاب محبعلی اقدامی پیش‌رو و متفاوت را با انجام این آزمایش و خلق تعامل در لحظه در تئاترش رقم زد. طبیعتا نتایج این آزمایش در پایان اجراها، منتشر خواهد شد./فریبرز دارایی

mehrnews.com/x33GWm
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر

تماس‌ها

ensiyehpouladzadeh@gmail.com