در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال بهارک س | دیوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 07:13:48
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
متاسفانه هم متن کم‌مایه بود و هم بازیها‌ ناپخته. نمایش ذهن مشوش انسانی روان نژند به مدت ۶۰ دقیقه به خودی خود نمی‌تواند نمایشی را تاثیرگذار کند. در طول نمایش منتظر بودم آن همه تکاپو و دادو فریاد و موسیقی و ویدئو به کشفی تازه، نگاهی خلاق یا گره‌گشایی تکان‌دهنده درباره هزارتوی ذهن انسان منجر شود، که نشد. متاسفم برخلاف درخواست کارگردان در پایان اجرا جهت حمایت از کار ایشان در تیوال، مجبورم نقد منفی بگذارم، می‌نویسم چون با دیدن نقدهای مثبت فراوان تصمیم گرفتم به دیدن این نمایش بروم.
به امید این که فضای تئاتر ما بالاخره به سمتی برود که آثار قوی مجوز بگیرند، و نویسنده‌ها و کارگردانها و بازیگران جوان ما بیشتر مطالعه کنند، که تماشای آثار قوی متعدد تماشاگران ما را پخته‌تر و سخت‌پسندتر میکند، و در فضای رقابت سالم و حرفه‌ای آثار باکیفیت‌تر و ماندگارتری تولید خواهد شد.
نمایش متن قدرتمندی دارد که با بازی میخکوب کننده میثاق زارع زیبایی اش ده چندان می شود. تسلط میثاق در اجرای پرتحرک و بدون توقف مونولوگِ یک ساعته مثال زدنی است. انتخاب دکور، موسیقی و میزانسن نیز هوشمندانه و به جاست.
ممنون خانوم سهامی
۲۵ بهمن ۱۳۹۷
سپاس از شما. به امید درخشش همیشگی تان بر صحنه تئاتر ایران
۲۵ بهمن ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"برای کلاه آهنی ها" عنوان نمایشی به کارگردانی ونویسندگی پژمان عبدی است که این روزها در تماشاخانه ی استاد مشایخی در حال اجراست. نمایش یک فانتزی کمدی تراژیک درباره جنگ است که با ساختار منسجم, محتوای چند لایه, کنش دراماتیک بالا, بازی های درخشان و جذاب و طنز قوی و کنترل شده تماشاچی را از ابتدا تا پایان درگیر و مجذوب نگاه می دارد.
سه سرباز بعد از کشته شدن در انتظار سوار شدن در سفینه ای هستند که طبق گفته ی فرشته مرگ قرار است آنها را به دنیای پس از مرگ انتقال دهد. شرط عملی شدن سفر آنها پر شدن سفینه است, بنابراین سه نفر بی صبرانه منتظرند که آمار کشته شدگان جنگ به دویست نفر برسد. این انتظار که گویی هیچ گاه به پایان نمی رسد, در کنار کشمکش سربازها با هم و با فرشته مرگ, برزخی طنزآمیز, پر از تعلیق, پوچی, و پارادوکس می آفریند که در پس آن بی معنا یی و بلاهت جنگ نهفته است. درنیمه ابتدایی اثر کشمکش بین دو سرباز از دو جبهه ی متخاصم جریان دارد.از نحوه ی تعامل آنها معلوم می شود که آرپیاجی نماینده کشور با فرهنگ و تمدنی بالاتر از کلاشینکنف است. جنگ بر سر تصاحب یک جزیره است که هر دو کشور ادعا می کنند متعلق به آنهاست.گویی جنگ که در ابعاد وسیع بیرون از فضای تنگی که این ارواح در آن به دام افتاده اند در جریان است، در ابعاد مینیاتوری بین این دو سرباز اتفاق می افتد. فرشته مرگ با طنازی پرده از اعمال به ظاهر قهرمانانه این سربازان بر می دارد و خودخواهانه و دروغین بودن انگیزه هاشان را به رخشان می کشد. سربازانی که به ظاهر برای دفاع از مرزهای کشورشان جانفشانی کرده بودند حال برای وخیم تر شدن اوضاع جنگ و بالا رفتن آمار کشتگان لحظه شماری می کنند. برای آنها پیروزی و شکست دیگر معنایی ندارد, تنها هدف برای آنها پر شدن سفینه از کشته شدگان است.رستگاری آنها از برزخی که گرفتار آنند در گروی ادامه یافتن جنگ به شکلی هر چه خونبارتر است. این نکته نمایشنامه را در ارتباطی بینامتنی با آثاری نظیر ننه دلاور برشت قرار می دهد که در آنها جنگ برکت دهنده سفره ضد قهرمان ... دیدن ادامه ›› است.
نمایش تلخ ترین تجربیات انسان یعنی مرگ و جنگ را در قالب طنز به گونه ای ارایه می دهد که در عین خندانیدن مخاطب چراغ ذهن او را پیوسته روشن نگاه می دارد. قالب طنز بین تماشاچی و صحنه فاصله مناسبی برای اندیشیدن به تلخی و پوچی جنگ را ایجاد می کند.
بازیگران بسیار دقیق و بجا انتخاب شده اند.چهار بازیگر: آسیه رضایی, محمدعلی حسینعلی پور, میثاق زارع و پژمان عبدی همه دارای توانایی بیانی و فیزیکی چشمگیر هستند و روشن است در پس این بازی های روان جلسات تمرین جدی و منظمی وجود داشته است. چهارشخصیت هر کدام هویت مستقل خود را دارند و به میزان لازم شخصیت پردازی می شوند. کارگردان از المان های گوناگون دراماتیک با هوشمندی و در زمان های مناسب بهره می گیرد. به عنوان نمونه روح سوم زمانی وارد می شود که بیشتر نمایش بین دو روح اول جریان پیدا کرده و تماشاچی در انتظار شخصیت دیگری نیست. ورود او به صحنه نفس تازه ای در جان نمایش می دمد و کنش دراماتیک را وارد نقطه عطف تازه ای می کند. از دیگر نقاط قوت نمایش انتخاب موسیقی مناسب و بهره گیری بجا ازدکور مینیمال است که از دیوار فلزی و خشنی تشکیل می شود که برزخ سربازان را از کارزار جنگ و دنیای زندگان جدا می کند و جعبه های سفید چوبی که به نظر حاوی مهماتند و هم کاربرد صندلی دارند.
از نظر نگارنده برجسته ترین خصوصیت این نمایش استفاده بجا از طنز به شیوه ای بسیار موثر, جذاب و کنترل شده است. در هیچ کدام از دیالوگ ها و کنش ها و واکنش ها طنز به لودگی و بازی های مبالغه آمیز افراطی منجر نمی شود.
در مجموع هیچ کدام از عناصر دراماتیک به کار گرفته شده خود را به تماشاچی تحمیل نمی کند و همه در ارتباطی ارگانیک در خدمت هدف اصلی نمایش قرار می گیرند که به تصویر کشیدن حماقت و پوچی نهفته در پس نقاب رشادت و دلاوری جنگاوری است. به گونه ای که حتی آرپیاجی که در سراسر نمایش از دلاوری های آرتور، قهرمان افسانه ای کشورش با غرور و افتخار یاد می کند, در پایان به توخالی بودن این اسطوره پی می برد.
در کنار جنبه های مثبت نمایش که نیاز به واکاوی و تحلیل بیشتر دارند دو نکته وجود دارد که از نظر نگارنده به بازبینی نیازمندند: نکته اول، عنوان نمایشنامه "برای کلاه آهنی ها" به نظر می رسد در برابر غنا و پیچیدگی ساختاری و محتوایی اثر عنوانی لاغر است . نکته دوم، طراحی پوستر نمایش است که از جذابیت بصری لازم برای جذب تماشاچی برخوردار نیست.
برای کلاه آهنی ها با بهره گیری از زبان طنز قوی, پیرنگ منسجم, شخصیت پردازی پویا, درونمایه چند لایه, کارگردانی دقیق, بازیگران حرفه ای و خلاق, دکور, موسیقی و میزانسن به جا و مناسب اثری قوی, پرکشش و تاثیرگذار است و تماشاچی را با رضایتی بالا از سالن به بیرون می فرستد.
سرکار خانم سهامی از نگاه دقیق ونقد ظریف شما سپاسگزارم.
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۳
ممنونم بهارک جان :)
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید