در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال آرش وحیدنیا | دیوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 05:38:12
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خسته نباشید
لذت بردم از نمایش
حیف که کار به این خوبی زیاد تبلیغ نشد و اگر پیشنهاد دوستم نبود بعید بود ببینمش
بازیا خوب بود ولی داستان کشش نداشت
یکی از دلیلاش می تونه این باشه که قبلا فیلم بسیار قویتری در مورد این موضوع دیدم به نام the hunt
وقتیکه آدم بزرگا به دنیای فانتزی کودکان کشیده می شن و یا این دنیای فانتزی از طرف آدم بزرگا جدی گرفته میشه
پیمان علیزاده، حمیدرضا مرادی و محمد مهدی این را خواندند
حدیث سیدی و الهه مبینی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اون بازیگری که رفتارش از همه زنانه تر بود و بارها به وی گفته می شد که چرا موهات رو رنگ می کنی و تنها سیلی رو هم از مهدی او می خوره چرا مثل بقیه جنسیتش در داخل و بیرون خانه تغییر پیدا نمی کنه؟ اون که هم از نظر آسیب پذیری و هم از نظر نوع رفتار بیشتر میخوره تا زن باشه چه در درون خانه و چه بیرون نقش مرد براش تعیین شده.

چیزی که از این نمایش خیلی به دلم نشست این بود که جنسیت رو چراغ قوه مشخص می کنه که این گفتمان جامعه است و یک فرد مثل آزاده تا زمانی که از گزند این نور در امان باشه امکان تشخیص یا برچسب زدن جنس بر روی او وجود نداره. از دید مهدی تعریفی که مرد تو سبزوار داره با تعریفی که بیژن تو تهران داره متفاوته ولی هر دو صحیحه. کدام صحیح تر؟ این را چراغ قوه تعیین می کنه یا گفتمان حاکم
رضا تهوری و زهره مقدم این را خواندند
فریبا جعفری فشارکی این را دوست دارد
تماشاچى عزیز!
نمایش "بالاخره این زندگى مال کیه؟" جدیدترین اثر از بازیگر این نمایش است.
همراهى شما باعث خرسندى ما خواهد بود
تهیه بلیت از لینک زیر
https://www.tiwall.com/p/belakhareinzendegimalekiye5
۲۶ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
برداشت من از خرده نان:
خاطرات قدیمی، خانم را خوشحال ولی مرد را اندوهگین می کرد ظاهرا در این زندگی مشترک که دو انسان از نقطه A به B حرکت کرده ... دیدن ادامه ›› بودند شیب نمودارشان متفاوت بود و مرد را همانند زن خانه خوشحال نمی کرد. آنچه که مشخص بود یادآوری این گدشته ها در تمام این مدت مانند تل روزنامه هایی بود که مرد را در خود دفن کرده و آخرین قطره که کاسه صبر مرد را لبریز می کرد. بوجود آمدن مشکلی برای همسایه بود. بسیاری از بییندگان محترم به دلیل همزاد پنداری، به فریاد همسایه رسیدن یا نرسیدن را مضمون اصلی داستان می دانستند که می تواند اشاره صحیحی نیز باشد اما از ضن من:
مرد وقتی متوجه می شود که در ریزترین کارها از نوشیدن قهوه و خریدن توله سگ گرفته تا کار خطرناکی مثل بیرون رفتن از خانه نیاز به تایید همسر دارد - که این تصویر با دوران جوانی وی که اسبهای وحشی درونش هنوز گهگاهی شیهه می کشند منافات دارد- حاصل این آگاهی فریاد کشیدن بر سر همسر می باشد اما پس از اندیشه، متوجه می شود که عامل اصلی این اتفاق خود است. اوست که درنهایت انتخاب کرده و تن به این رخوت داده. او به یکباره بزدل نشده بلکه آرام آرام، آهسته و آهسته همانند انباشته شدن خرده های نان در نبردهای خود به زن خانه مغلوب گشته.
این جهت گرفتن مسیر زندگی را بر اساس اتفاقهای کوچک ظاهرا "اثر مرکب" می گویند که به زیبایی به نمایش درآمده بود.
یک اتفاق در آخر داستان شکل می گیرد که همه این ماجرا را به نظر من به هم می ریزد و مرا از پرداختن به کار دیگر و بستن این دفتر رها نمی کند و آن قفل بودن در بود که این شوخی، پا روی آن دمی می گزارد که در من ریشه ای ملی و تاریخی دارد و آن بدگمانی و سوءظن می باشد:
آیا این اشتباه است که مرد خانه در تمام این مدت فکر می کرده که انتخاب نهایی در دست خود اوست آیا او همانند اسبی نبوده که افساری گشاد برگردن داشته. او تا به حال فکر می کرده که می تواند از این زندان فرار کند و باز کردن در به اختیار خود اوست اما این بافتنیها که زن به ظاهر مهربان خانه می بافد همانند ماده عنکبوتی حریص، مردش را در دام خود گرفتار کرده.
پیام آخر:
مرافب خرده نان های زندگی خود باشید چرا که
Devil sleeps in the details.
چقدر نگاه زیبا و متفاوتی به خرده نان دارید . بسیار تامل برانگیز و ملموس نوشتید و منو به فکر واداشتید سپاس
۲۹ آذر ۱۳۹۷
چه تحلیل خوبی بود
ممنون آقای وحید نیا
۲۹ آذر ۱۳۹۷
سلام عزیز ... ممنونم از نکات دقیقی که اشاره کردید و از نکته سنجی شما ... پاینده باشید.
۰۱ دی ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رمانش رو نخوندم و نمیتونم مقایسه ای داشته باشم ولی من رو به شدت یاد فیلمهای نووار میندازه چون همه المانهاش رو داشت
همه بازیاشون خوب بود از مهستی به عنوان یک femme fatal بگیر تا اون پلیس مخفیه و اوستای جلال که چراغ راه تاریک جلال بود ولی ...
همچنین باید بگم چقدر بازی بد من نمایش رو دوست داشتم
به هیچ عنوان احساس خستگی نمی کنید و داستان شما رو با خودتون میبره و بعد نمایش امکان داره تو ماشینتون موسیقی مهرپویا گذاشته باشید و در تاریکی شب خیابونای تهران رو چرخ بزنید. اگه مثل من آدم جوگیری باشین شاید درحالیکه شیشه رو پایین داده باشین دگمه بالایی پیراهنتون رو هم باز بکنید و به فکر خاطرات قدیمی خودتون و حرفهای رد وبدل شده بین جلال و مهستی بیافتین
من خواب نیستم بی بیداریم
نمایش خوب بود بازی ها خوب بود ولی این ژانر برای من جذاب نیست
نمایشی شرافتمندانه بود
نمایشی سخت پر از دیالوگ بود
شدیدا من رو یاد رمانهای آقای دولت آبادی انداخت بویژه رمان جای خالی سلوچ
ولی باید بگم تو اجرای نمایش تپق داشت کم هم نداشت
و به نظرم خیلی کش دار بود و باعث می شد احساس خستگی کنی

تبریک میگم به عوامل نمایش به جای اینکه یک نمایش ترجمه شده کمدی از نیل سایمون یا یکی مثل این رو اجرا کنن و یک بازیگر خارجی یا ستاره سینمای داخلی دعوت کنند رفتن رو موضوعی دست گذاشتن که به مسائل امروز جامعه ما می پردازه

اگه می خواین کمک کنید این اتفاق خوب تکرار بشه از این جوونا حمایت کنید
من هم دیشب دیدم نمایش رو، با نظراتتون موافقم، تپق ها رو هم میذارم به حساب اجراهای اول انشالله در ادامه هماهنگ و روون بشن همگی
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام خدمت دوستان تیوالی
یه سوالی در مورد سایتتون داشتم
چطوری میشه افرادی رو که دنبال کردیم نظراتشون رو در یک صفحه ببینیم
اصلا از کجا میشه فهمید چه کسانی رو دنبال کردیم چه برسه به اینکه نظراتشون رو بخونیم
فک میکردم دیوار همون timeline هستش ولی اینجا همه مینویسن
خیلی وقتا وجود ستاره ها و خوندن نظرات زیر صفحه نمایش اونقدر کمک نمیکنه تا خوندن نظر کسی که هم سلیقه با شما هستش
مریم زارعی، بهزاد هندی، امیرمسعود فدائی و نیلوفر این را خواندند
آرش وحیدنیا این را دوست دارد
من هم الان مدتهاست همین سوال رو دارم. چرا یکی جواب نمیده؟!
۱۱ مرداد ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش خیلی خوبی بود
راستش نمی خواستم دیگه کمدی برم ولی آقای رضا بهبودی برام یه برنده
وقتی تو لیست بازیگرا می بینمش دیگه نگران نمایشنامه یا کارگردان نیستم چون میدونم ایشون بهتر از من حواسش هست
رضا بهبودی یه سر و گردن از بقیه بالاتر. بازی نقش آقای پاتا پوف (مترانپاژ) رو هم دوست داشتم.

"ما هر غلطی کردیم تو جوونیمون کردیم بقیش هر چی بود زندگی نبود"
نمایش فوق العاده بود
داستانی معماگونه که برداشت از آن با خود شماست
دکوری عالی که بسیار داستان را جذابتر می کند و وجهه ای سمبلیک بدان می بخشد که برای من بسیار افسونگر بود
رویارویی رقیبان و دیالوگها و عکس العملهایشان فوق العاده بود به گونه ای که هیچیک تحمل دیگری را ندارد ولی حرف هیچکس را جز خود او باور نمی کند

درآخر باید بگم سوالی که برای من ایجاد شد با دیالوگ یکی از بازیگران بود، آیا دنیا به قدیسان نیازمند است و اگر آری پس با قدیسی که نسبت به پاک کردن نیمه تاریک زندگی خود رفتاری غیر مسوولانه دارد و اکنون نیز وجود ندارد چه باید کرد
یک سورپرایز عالی اول نمایش که تا به حال ندیده بودم
دکور و چیدمان عالی بود
خود نمایش معمولی با بازی های معمولی به وِیژه نقش لاسارو. نقش گدای کور و خانم رمال و مرد سوسیس فروش عالی بود
ریتم کند و گاها خسته کننده اگه از 20 بخوام نمره ای بدم 15 بهترین نمره ای که می دم چون مشخص بود که روی ظرافتها و ریزه کاری ها زحمت کشیده شده بود
ممنونم از عوامل نمایش بابت این تلاشها که باعث میشه سلیقه بیننده را بالا ببره و توقعشون رو از نمایشهای بعدی بیشتر کنه
بازهم دیدن این نمایش شرف داره به نمایشهای دیگه ای که برای جذب مخاطب ستاره میارن یا به مسائل هجو و شوخی های جلف می پردازن
مفتخر بودیم نمایش گروهی را ببینیم که خانه نمایش انتظامی را خانه پدربزرگشان دانسته و افتخار می کردند که هنر در خانواده اشان جدی گرفته می شود حال آنکه در ردیف اول و دوم که فامیل های درجه یک اقوام و آشنایان بودند در هنگام تاریک شدن صحنه برای جابجایی، یکی از آن اقوام مایه دار و زیبارو شروع کرد به دست زدن که اشاره شد این کار رو نکنند. یا مدام بغل دستیا قربون صدقه بچه هاشون می رفتن و حرف می زدن در هنگام بازی، این رو میگم چون خودم هم در اون ردیف قرار داشتم و در ابتدای نمایش با خشم پدر خانواده همراه شدم که شما باید به ردیفهای بالاتر برین فک کرده رستوران رزرو کرده مردک.به قول آقای بهبودی چه خوبه هرجا می ریم که اصلا اشکال نداره بار اولمون هم باشه ولی قبلش آداب اون محیط رو یاد بگیریم.
درباره خود نمایش هم بگم که تخفیفش 99 درصد شد برین. چون چیز خاصی از دست نمی دین
اصرار و پافشاری روی مباحث شرم آور یکم آزاردهنده بود و به نظرم نبودش یا اشاره غیر مستقیمش ارزش کار رو بالاتر می برد چون 99 درصد از دیالوگهای آقای صالحی شامل همین موارد می شد.
مطلب دیگه اینکه پوشیدن حوله توسط مادر همه چیز رو توضیح میده، اینکه خود مادر یه توضیح تکمیلی راجع به این بده باز هم کار رو پایین میکشه
باید اعتراف کنم بازی نقش پل خوب بود
صدف اسمعیل پور، امیرمسعود فدائی، مهدی حسین مردی و *مریم* این را خواندند
Shayan Bk این را دوست دارد
برای من تجربه شد که قبل از خرید بلیط هر تیاتری حتما اول نظرات رو اینجا بخونم چون بعد از نمایش اومدم خونه و دیدم قبلش دوستان اینجا کامل توضیح داده بودند که به هیچ وجه ارزش رفتن نداشت
من خوش شانس بودم که آن شخص من انتظامی هستم را ندیدم البته
۲۳ آذر ۱۳۹۶
نقد شما را خواندم متقاعد شدم که نروم!
۲۶ آذر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش رو دوست نداشتم ولی آخرین نمایشی که دیدم اینقدر افتضاح بود ناجوانمردیه این نمایش رو هم ضعیف انگاشتن
نقش اصلی خرس رو دوست داشتم
من فقط یک نمایشگر تیاترم و گفتن این جمله شاید اشتباه باشه از نظر کارشناسان ولی به نظرم یکی از این دو ضعف داشتن دراماتورژ یا کارگردان
چون داستان ذاتا جذاب بود ولی شکل روایی اون جذابیت رو انتقال نداد فکرش رو بکنین حیوونا دوست دارن انسان بشن درحالیکه انسان ها از انسان بودنشون بیزارن
حیوونا با تعجب به انسانها نگاه میکنن که چطور از داشته هاشون لذت نمی برن
به هر حال برای خانم کارگردان آرزوی موفقیت میکنم و بابت badge خوشگلی که به تماشاچی ها هدیه داده شد سپاسگزارم
بازیا عالی بود
نمایش رو در کل خیلی دوست داشتم
نیمه اول نمایش تا زمانی که گردو رو می ده به جوونه فوق العاده بود
نیمه دوم نمایش از زمانیکه گردو رو پس میده خوب بود نه عالی
یعنی باید بگم اونجوری که خندوند نتونست به همون قدرت اشکمون رو دربیاره. می خوام زیر به همون قدرت رو هم یک خطی کشیده باشم که خدای نکرده حق این بچه های دوست داشتنی رو ضایع نکرده باشم
از دستش ندین حتما برین ببینین
الانم دارم تو گوگل بازیگرارو سرچ میکنم چون تحت تاثیر بازیشون قرار گرفتم و اگه نمایش دیگه ای از این دوستان بود حواسم باشه از دستش ندم.
عالی
دکور صحنه رو که اول نمایش دیدم خودم رو جمع و جور کردم و گفتم با یک نمایش جدی طرفم
واقعا درگیرکننده بود و هنوزم دارم بهش فک میکنم
چقد فرناز خانم خوب گفت که در طول نمایش سعی می کردید که به دام این خیانت نیافتید و تنها شاخه ای که میتونستید بهش چنگ بیاندازید زیرنویس بود که آن هم در آخرین لحظه با تماشاگران بازی می کند.
مدت ها بود چنین چیزی ندیده بودم و باید بگم:

mierfo
نمایشی معمولی
نتونست از هزینه ای که کردم راضی نگهم داره
منم با خانم نصیری موافقم می تونست 45 دقیقه ای هم جمع کنه
امیرمسعود فدائی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آیا نمایش تمدید خواهد شد؟
مریم زارعی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بد نبود
پیام هاش امروزی بود
جاهایی بود که واقعا خندوند
ولی در کل نرید هم چیز خاصی رو از دست نمی دید
نمایشا خوب بود موزیکا عالی
مخصوصا این لعنتی
Roxette _ crush! Boom! Bang
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید