چند سطر پیرامون نمایش باطوریسم اثر تازه ی مهدی حسن زاده به قلم امیرقربانی :
داستان باطوریسم که این روزها در تماشاخانه ی هنر شهرستان تربت حیدریه روی صحنه می رود چیست ؟،اولین سوالی که با دیدن نام نمایش هنرمند شهرمان مهدی حسن زاده به ذهن مخاطب خطور می کند ،اسمی که با تیز بینی نویسنده و با تغییر کوچکی در نوشتار باتوریسم ایجاد شده بود تاهم به لحاظ نوشتاری و هم به لحاظ گمراه کردن بیننده تا سرحدامکان اسمی جذاب ایجاد شود ،
باتوری نام ملکه ای سنگدل است که از خون دختران باکره برای لطافت و شادابی پوستش استفاده می کند و این مهم، میسر نمی شود مگر با .... .این اولین چیزیست که با تایپ این اسم در فضای مجازی به چشم می خورد.
ایده ای که به خوبی دستمایه داستانی از جنس غیر واقع قرار گرفته و این به زیبایی هرچه تمام تر توسط مهدی حسن زاده صورت پذیرفته است که البته با چاشنی شاخ و برگ داستانکهایی همچون فرار دختران باکره از محل فرمانروایی ملکه و حضور دختر خود ملکه که در بین دختران شهر جذابیت بیشتری پیدا کرده و به نگارش در آمده است ،نوشته ای که شاید آنطور که باید و شاید نتوانسته در قامت گفت و گو در آید ولی در کارگردانی و به تصویر کشیدن داستان موفق بوده است ، به گمانم طرح صحنه ی نمایش ، پایبند به سبکی خاص نیست و بیشتر دنیای ذهنی نویسنده و کارگردان را به تصویر کشیده (گرچه در بعضی مواقع ساختار ذهنیت فشرده را تداعی
... دیدن ادامه ››
می کند )و فقط شاید بتوان از شلوغی وبهم ریخته گی لحظاتی سخن گفت که البته با توجه به فضای موجود در سالن و البته نحوه به تصویر کشیدن نمایش ،بیشتر به چشم آمد ،موردی که بهتر بود با ریزبینی بیشتری در آن عمل می شد، عنصر رنگ بود ،که می توانست در نشان دادن دنیای ذهنی کارگردان بیشتر به او کمک کند ، تنوع رنگ در آکسوسوار (بطری ها و تخت روان باتوری )در به هم ریخته به نظر اثر بی تاثیر نبود و به نظر من یکسان سازی رنگ آکسوسوار و صحنه می توانست از نظر ذهنی تماشاگر را بیشتر به داستان وصل کند ،انتخاب لباس جلوه ی خاصی به کار داده بود که البته جدای از طرح در کنار رنگ خنثی زمینه می توانست بیشتر به چشم بیاید .
در مورد موسیقی با توجه به انتخابی بودن موسیقی ،علی رغم استفاده از موسیقی نزدیک به اثر خیلی خلاقیت خاصی در زمینه شنیداری کار اتفاق نیافتاده واین نشان دهنده خالی بودن نمایش از موسیقی زنده بود .
در نمایش باطوریسم حضور بازیگرانی که علی رغم تجربه کم موفق به انجام تقریبی دستورات کارگردان شده اند کاملا به چشم می آید و این از نقاط قابل تامل نمایش است ،بازی نسبتا خوب و روان بازیگران اصلی و حضور به موقع بازیگران همراه به ثبات ریتم نمایش کمک شایانی کرده است ، استفاده از شیوه ی اپرت گونه در گویش لحظاتی از نمایش ،شاید به دلیل متفاوت بودن جالب به نظر می رسید . ایده ی استفاده از بطری هایی دارای رنگ قرمز آویزان از گردن بازیگران که نشان دهنده ی زندگی بود به خوبی حیات و زندگی را در کارکترها نشان می داد ونشان از وجود ایده و فکر در خلق اثر می باشد .
در مجموع ،نمایش باطوریسم ،کاری قابل احترام و کامل تر از آثار قبلی خالق اثر به روی صحنه رفت ، چیزی که در این برهه ی زمانی ،لازم به نظر می رسید و لازم است قدردان گروهی همدل که با کمترین امکانات دست به خلق اثری قابل تامل زدند بود .
🎭🎭🎭🎭