درام دفاع مقدس
( مقاومت)
هنر ِمقاومت به شیوه ی ایرانی
ضعف ها و قوتها
پیمان عوض پور
موصوف صفتِ دفاع مقدس
موصوف صفتِ دفاع مقدس اصطلاحی است با مفهومی خاص و مختص فرهنگ این مرز و بوم ، البته این را هم مد نظر داشته باشیم که ترکیب ِ یاد شده
... دیدن ادامه ››
که از ابتدای جنگ تحمیلی عراق بعثی علیه میهن اسلامیمان مصطلح گردیده، ریشه در تاریخ و فرهنگ ایرانیمان ، اما با اشکال گوناگون و در اعصار مختلف دارد، گو اینکه اسطوره ها افسانه ها و قصه های مردمی این سرزمین که ادبیات شفاهی تعبیرمی شوند، همواره با حماسه و دفاع قهرمانان و پهلوانان، رادان و شجاعان در برابر متجاوزان با جانبازی و جاندادگی و دلدادگی به خاک و میهن و ملت مانند اسطوره ی باستانی آرش و چه از طریق بسیج مردمی با به نظم در آمدن – ( شعر کلاسیک – اعم از مثنوی ، غزل و..... ) ، ظهور یافته و دهان به دهان و سینه به سینه سوارِ بَر ابرِ خیال نوازشگر محفل دل گشته و کم کم به آیینها و سنن تبدیل و در نهایت آیین های نمایشی را پدید آورده اند.
اما و اما ، متاسفانه همین سنن و آیین نمایشی به علت هجمه ی فیزیکی و فرهنگی بیگانگان، فرم، شکل و ساختار نمایشی به صورت یک نمایش ایرانی برگرفته ی از همان آیینها را نیافته است، و همانگونه که خود مستحضرید وقتی فرهنگی عرصه ی تاخت و تاز بیگانه بشود به گونه ای که در موارد بسیار مفتضحانه و متقنی کتابخانه ها و نوشتار های یک فرهنگ ( حمله ی اسکندر مقدونی – مغول ،اعراب و غیره ) نابود گردند آنوقت چه باید قضاوت کرد، هرچند آئین های نمایشی ای همچون سوگ سیاوش و آئین مغ کشی و دیگر آئین ها که جنبه های نمایشی ملموسی را ارائه داده بودند اما باز به واسطه ی همان قطع ارتباط از اسطوره و افسانه به نمایش از میان برداشته شده اند.
از آن پس به ناچار همان ادبیات که بیشتر در قالب نظم و از برای سهولت در خواندن و ثبت در اذهان مورد توجه اقشار قرار گرفت و همچنین به خاطر در خاطر ماندن دلاورمردیها و آهنگین و موسیقیایی بودنشان با شکل گیری مجالسی در گوشه و کنار، بانام شهنامه خوانی که با گردآوری و خلق اثری به قوت، و حماسه نامه ای جاودان به دست وذهن حضرت فردوسی پاکزاد که رحمت برآن پاکباد، و در ادامه ی راهش عده ای از دیگر شعرا نیز و همین ، دو کاکرد مورد اشاره ذیل را بوجود آورد؛
1- مثبت ، از آن جهت که قسمتی از تاریخ و ادبیات دراماتیک بواسطه ی اشعار حماسی و حتی وجود ادبیات شفاهی اقوام ماندگار شدند.
2- منفی ، ازآن حیث که متاسفانه آیینهای نمایشی در حد همان ادبیات حماسی و نظم ماندند، جلو تر نرفتند و نمایش به معنای خاص آن شکل نگرفت و همانگونه که مستحضرید تا کنون هیچ گونه مدرکی که دال بر وجود تئاتر در اصلاح و و حتی مفهوم اخص آن در تاریخ گذشتگانمان باشد کشف نگردیده است ( هرچند به تعزیه سیاوش ، یا همان سیاوش خوانی و آیین مغ کشی در مختصری از تاریخ اشارت گردیده اما اینها همه یا حدسند و گمان تاریخی و یا آیینند و نه نمایش تدوین و ثبت شده ).
در اینجا باید این نکته را مد نظر قرار داد که جنگ در میان ملل و کشورهای مختلف دارای جایگاه ویژه ای است که با وجود فرهنگهای ملی هریک ، لیک قهرمان پروری و بزرگنماییهای دور از واقعیت ، و فانتزی ، یکی از ویژه گی های بارز، اصلی و استاندارد هنر و ادبیات جنگ آنهاست با وجود بزرگداشتهای سالی یکبار و آن هم در یک روز و معمولا" تحت عنوان روز سرباز و پس از آن فراموشی آن آرمانها و پشت کردن به ایشان، هرچند در مواردی انگشت شمار، هنرمندان آزاد اندیشی نیز پدیدار می شوند که از سر حقیقت جویی و حق طلبی اثری قابل توجه خلق کنند ، اگر توجه کرده باشید خواهید دید که در گورستان جنگ و مثلا جنگ جهانی دوم. مجموعه ای از صلیبها را بر روی گورهای سربازان بی نام و نشانی می بینیم که کلا فراموشی را تداعی می کند و بس. ولیک در مقابل، در هر قبرستان ما محلی آراسته و آزین شده می بینیم که به گلزار شهدا معروف است و کشته شدگانمان را شهید می نامیم و نه تنها خانواده های شهدا، بل عموم مردم از سر احترام و تقدس بر سرمزارشان که همچون زیارتگاهیست حاضر می شوند و احترامی میکنند و فاتحه ای می خوانند و در روزهای مذهبی مراسم دعا برگزار می کنند و گاها عروس و دامادهائی هستند که برای تبرک زندگیشان را در گلزار شهدا و بر مزار شهدا و حتی شهدای گمنام آغاز می نمایند.
پس انصافا" باید گفت: فرهنگ دفاع مقدسِ ما مملواز جانفشانی های بی نام و نشانی است که با ویژه گی های ادبیات و هنر جنگ دنیا و بالاخص غرب تفاوت اساسی دارد .
در ادامه توجهتان را به این نکته مهم تاریخی جلب می کنم که با شکل گیری حکومتهای شیعی و از زمان نخستین پادشاهی صفویه در ایران مردمِِ اکثرا" شیعه مذهب، با رهایی از جور حکومتهای پیشین بتدریج شروع به برپایی مراسم تعزیت سرور و سالار شهیدان امام حسین ( ع ) و یاران با وفای ایشان نمودند و با وجود شعر و شاعری که در رگ و خونشان جاری بود سُرایش اشعار تعزیت و مجالس تعزیه ( باز هم توجه داشته باشید ، دوباره از طریق سرایش شعر و نه نثر نمایشی و حتی نثر ) شکل گرفت اما باوجود تمام تلاش و صوابی که در این راستا به کار گرفته شد، متاسفانه مجالس و اشعار اکثرا" توسط کسانی سروده و تدوین گردید که علمشان در این زمینه کم بوده و بیشتر حسی و دلی کار می کرد ه اند ، و همین امر هم وجود ضعفهایی آشکار را در آثارشان موجب گردیده است ، که مثال بارزش در سرایش اشعار نمود میابد . هرچند ، با وجود همین ضعفها هم این حرکت عظیم و مورد توجه ، سبب بسترسازی در جهت بسط و گسترش ادبیات حماسی مذهبی و دراماتیک و بنا به تعبیر پیتر بروک بوجود آمدن ِ تراژدی ایرانی گردید.
مراد از پردازش به این مبحث وجود احساس شرقی حماسی و توجه به موجودیت آن در فرهنگ و تمدن ایرانیان و توجه آنان به این مقوله در گذر اعصار و قرون بوده وهست و لیک از دیگر منظر ادبیات دراماتیک ایران را می توان در کلیت آن البته به جز چند حرکت قوی، ادبیاتی نوپا دانست که پخته و آبدیده شدنش زمان طویل و صبرجزیل و هزینه ی بسیار می طلبد، علمی که ( تئاتر )چند دهه از ورودش ( توجه بفرمایید از ورودش ) نگذشته و ، در دنیا حالا تازه دارد خود را معرفی می نماید ، متاسفانه باید اذعان کرد که در کلیتش ، با آن گستردگی ، ژانر ، تم ، موضوع ، و مضمون هنوز اندر خم یک کوچه است ، حتی با آن پیشینه ی قوی شفاهی و مردمی و تاریخی ای که در بالا به اشاره رفت . چگونه انتظار می رود تا دفاع مقدس که از همه ی این لحاظات دوچار فقر است و محدود تر از آن ، آنقدر به پیش برود و کم ضعف بنماید.
چگونه می توان انتظار داشت تا با وجود خود یک ژانر بودن و نوپا بودن ِ درام دفاع مقدسمان و تازه طی کردن ِ دوره ی گذار از شعار ، درآن آنقدر قوی باشیم ، هرچند اسطورههای نو و تازه آفرین آن که با اسطوره های دینی و مذهبی عجین شده اند این پتانسیل را در جهت جهش و برونرفت از بحران ها و ضعف های عمده کنونی بوجود آورده است .
ورود آئین های نمایشی به ایران پس از ورود اسلام
در این میان می توان مبحثی را نیز واگویه کرد و آن بحث آئین های نمایشی پس از ورود اسلام به ایران است که وام گرفته از مجالس عزاداری، تعزیه و تعزیتِ سوگ سرور و سالار شهیدان امام حسین (ع) و یاران وفادار ایشان است که با روضه ی رضوان، روایت مظلومیت کربلا و پس از آغاز سلسله ی آل بویه که خود را شیعه و پیرو امامان (ع) و اهل بیت علیهم السلام و در ادامه آن سلسله صفویه و حتی قاجار است با تکیه ها و تعزیه گاههای متعدد آن مانند بنای تکیه دولت که متاسفانه با گذشت زمان دیگر اثری از آن بر جای نمانده است، آئین های نمایشی ای مانند تعزیه و شبیه خوانی و شبیه گردانی و دیگر آئین های نمایشی منشعب از آن مانند نمایش روحوضی، تلخک بازی، پرده خوانی، سیاه بازی و ...
از نظر بنده می توان بر تعزیه، شبیه خوانی و دیگر اشکال نمایشی ایرانی تکیه کرد و با دلسوزی و تحقیق و پژوهش طاقت فرسا و زنده کردن آن اشکال با توجه و تمسک به فرهنگ ناب ایرانی اسلامی و حماسیمان شیوه ای مستقل از نمایش را بدون وابستگی به نوع غربی آن ایجاد و تثبیت کرد. به امید آن روز
در زمینه ی تئاتر تجربی و تشکیل و ورود گروهها و تیم های مختلف و گزینش نوعی زندگی در تئاتر و برای تئاتر البته با موضوعات مختلف دفاع مقدس و مقاومت و حتی ورود هنرمندان دل سوخته به دفاع مقدس ( در حال حاضر حضور در دفاع از حرم و شرکت در مقاومت و کسب تجربه و سپس حضور در مردم کوچه و بازار و خیابان و امتزاج آن تجربه ها با تئاتر و تزریق و تعریف و هم تجربه کردن با مردم و حتی عوام ) و انجام آزمون و خطاهای متعدد و گسترده و همه گیر نیز می تواند کارگشا باشد.
پیشنهادات؛
و اما در زمینه تئاتر دفاع مقدس پیشنهاداتی را مطرح می کنم شاید که بتوانند کمی و اندکی راه گشا بوده و سبب آزاد شدن و در به فعل در آمدن پتانسیل ها کمک آفرین باشد، هرچند که تا وصول به مقصود ، برنامه ریزی کلان و گسترده و صرف هزینه و وقت بسیار می خواهد .
نخست ؛
درام دفاع مقدس هنوز عمقی نگر نشده و از عدم تحقیق و پژوهش و تفحص کافی رنج می برد ، و باید جایگاهی بس رفیع دراین بخش برایش قائل شد .
دوم:
شاید اگر تئاتر دفاع مقدس صاحب روندی فنی تر و هم حرفه ای تر بشود و به بخش خصوصی هم
راهی بیابد بتواند در عرصه رقابت نیز موفق عمل کند ، (هرچند در زمینه ورود تئاتر به بخش خصوصی در کلیت آن مشکل داریم) علاوه ی براینکه کار کرد مهم ِ، اجراء عمومی و کشاندن عموم به تماشا و مضان قضاوت هوشمندانه را نباید فراموش کرد .
و سوم :
اینکه ، از شعار و یکسو نگری و یک بعدی بودن دست برداشته شود و برخی از واقعیت های تلخ و مستند آن نیز عیان شود و به ابعاد دیگر جنگ نیز مانند جنگ شهرها ( حملات هواپیماهها – بمباران – موشک باران – گلوله باران ) ، مشکلات روانی اجتماعی پس از جنگ و اثرات آن همچنین خانواده های رزمندگان ، ایثار گران ، و شهدا و آسیب دیدگان جنگ و دیگر موضوعات و مضامین مرتبط با جنگ نیز عمیقا" پرداخته بشود .
پایان
پیمان عوض پور
منابع : کتاب تئاتر تجربی - تاریخ تئاتر ایران استاد بهرام بیضایی – مقالات تعزیه استاد دکتر جابر عناصری درمجله های نمایش و مجله های نقش صحنه