شبهایی که بدون تو می شم همبستر رویات
کسی هم اشک چشمهام نیست به جز چشمهای تو عکسات
شبهایی که بدون تو، شبم در گیره تکراه
دیگه حتی خیالت، دست توی دستهام نمی ذاره
همون شبها که لمست رو من از دستهام طلبکارم
همون شبها که از مردن، فقط یک گور کم دارم
همون شبها که مثل من خدا هم اشک می ریزه
حضور جای خالیت، سرد و سخت و نفرت انگیزه
می خوام گم شم تو تاریکی ، که تو آغوش تو جا شم
می خوام یک قطه بارون شم که با لمس تو دریا شم
می
... دیدن ادامه ››
خوام همپای بادی شم که تو موی تو می پیچه
میخوام با مرگ معنا شم ، که بی تو زندگی ام هیچه
شبهایی که بدون تو می شم همخواب بی خوابی
می زارم سر روی پاهات توی کابوس بی تابی
شبهایی که بدون تو ، تنم از زندگی سیره
جلو چشمهای من، زن توی آینه می میره
همون شبها که مهتابش ، سیاه مثل چشم تو
همون شبها که بارونش ، گناه مثل چشم تو
همون شبها که هر لحظه اش، مثل یک سال طاعونه
همون شبها که عطر تو ، نمی پیچه تو این خونه
می خوام یک قطره بارون شم که با لمس تو دریا شم
می خوام همپای بادی شم که تو موی تو می پیچه
میخوام با مرگ معنا شم ، که بی تو زندگی ام هیچه