سوخته ی عشق
سوختم از عشق تو خاکستر شدم
من ز بی مهری تو پر پر شدم
سوختم و پر پر شدم ای بی وفا
ای که کردی با عزیز خود جفا
تو جفا کردی و من هم در عوض
این دل دیوونه کردم در قفس
من به دل آموخته بودم ای عزیز
غیر تو هرگز نداند کس عزیز
کاش او هرگز به فرمانم
... دیدن ادامه ››
نبود
تا چنین امروز نباشم ریز ریز
بگذریم دیگر چه کاری میشه کرد؟
قبل از این باید کمی اندیشه کرد
خواهشی دارم فقط ای دلبرم
نزد خود هرگز مدار خاکسترم
گر به بادم بسپری راضی ترم
لا اقل سوی خدا شاید روم..