در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال پیرزاد | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:44:16
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بهورز
واژۀ بهورز تفسیری است بر دلدادگی
حد والای توان درسایۀ افتادگی

سر به راه خدمت خلق و خدا را بندگی
کارمندی پر توان در خدمت سازندگی

واژۀ بهورزمعنایی به غیر از عشق نیست
کار بی همتای او جز عاشقی در واقع چیست؟

خستگی در کار او هرگز ندارد جایگاه
سایبان اوست بر هر دردمندی ... دیدن ادامه ›› جان پناه

شاخص بهداشت و درمان همه مدیون اوست
ارتقایش در تلاش و سعی روز افزون اوست

گر که بی لطفی شده همواره در حقش ولی
اقتدا کرده به نامِ نامی مولا علی(ع)

سرفراز و سربلند از هجمۀ سنگین کار
باشی ای سربازگمنام وطن خدمتگزار

تا بِروید از تو گل های سلامت هر کجا
در ازایش می دهد مزد تو را تنها خدا

پیشرفت کار تو در سایۀ خود باوری است
در تلاش و پشتکار از دانش و فناوری است
۰۵ اردیبهشت ۱۳۹۸
۲ نفر این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
راز قیامت

تو نه آن یوسف گم گشته ی یعقوب زمانی

نه چنان خضر که با آب حیات است جوانی


تو نه اینی،تو نه آنی،که تو دریای روانی

هرچه گویم زتو کم گفتم و تو بهتر از آنی


تو نه موسی به عصایی،تو نه عیسی به شفایی

نه چنان ... دیدن ادامه ›› حال سلیمان نبی قصر به پایی


نشدی به حق پیمبر که به ما بهتر از آنی

نشدت قیاس با کس که بگیرمت نشانی


همه عالم شده در بند نگاهت چو غلامی

همه سرها به رهت خم شده تنها به سلامی


جامه ات پوششی از نور خداوند به قامت

به بلندای قدو قامت تو راز قیامت


به امامت همه پشت سر تو دست اقامت

که تو داری به همه خلق جهان حکم ولایت


به امید آمدن منجی دل ها

پیرزاد
۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ما از درِ تو تا به خدا پای نهادیم
دل داده سر و جان به ره عشق تو دادیم

بر خاک درت جملگی از اوج تکبر
با سینۀ خیزان همه از پای فتادیم

هر چند خراب دل و زنجیر تو هستیم
اما همه از وصل غم عشق تو شادیم

ما جمله به معراج رسیدیم ولیکن
از خاک کف پای گهر بار تو زادیم

ای پیر و مرادِ دل دیوانۀ عالم
با واسطه از تو خود ما پیر و مرادیم
۱ نفر این را امتیاز داده‌است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دست من و دامان تو ای سیل خروشان
شیراز من از خشم تو شد زخمی و ویران

گرخاک گهرپرور من تشنه ترین بود
از مردم نیکو صفتش باغ برین بود

با خود به کجا می بری ای سیل دلم را؟
آهسته ،کجا می روی از ما به تماشا؟

از ماست که بر ماست که بی دانش و تدبیر
همواره گنهکار بنالیم زتقدیر

شیراز دگر عید ندارد که عزا شد
برشهر دل آشفته ی من باز جفاشد

پیرزاد
العزا شیراز ، گنبد ، آق قلا
العزا مُلک سیه آتی ما

مادر مُلک ، آب را بدنام کرد
این پدرکُش ، خاک را تاراج کرد

العزا بر ملت خاک یتیم
لعن باد بر رهزنان خوان ما
۰۷ فروردین ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دست به دست من بده تا که از ابنجا برویم

از این سراب بی کسی به موج دریا برویم


شیشه ی شب به چشمک ستاره ی سحر زنیم

شبانه با طلوع تو به سوی فردا برویم


حریف ما نمی شود هیچ کسی در این دیار

دست به دست من اگر مست و فریبا برویم
پیرزاد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مترسان زخمی خود را به تیغ و ضربتی دیگر

علی وار ازنگاه تو گذارم خنجرت بر سر



نگاه یوسفت ما را به تنهایی کفایت شد

مترسان این زلیخا را به زخم تیغ و انگشتر



خیالت را به آغوشم کشیدم خالی از غم ها

سر از این بستر خالی نشد با هم سری همسر

پیرزاد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بیا ای دوست که افسرده حال و خسته ام دیگر
نفس در سینه می پیماید آهسته ره آخر

توانی نیست تا برخیزم و بگریزم از این شهر
بیا دستم بگیر و پای دار از خاک و خاکستر

بیا تا دست در دست هم از این شهر بگریزیم
بیا که چشم خیس انتظارم خشک شد بر در

پیرزاد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نفسی به قصد احیا بده تا نفس بگیرم
مکن استخاره و لب بده تا تشنه نمیرم

گل گونه ات چه سرخ است و نگاه ناز پرشرم
بده فرصتی دوباره که تو را بغل بگیرم

سرو مو اگر نشسته به غبار و گرد پیری
به جوانی دل من بنگر نه روی پیرم
پیرزاد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ببار ای ابر خوش باران، که می سوزد دل از یاران
ببار و لاله برخیزان زخاک از بوسۀ باران

به خاک محنت افتادم، به آنچه بود تن دادم
شدم پامال بی رحمانۀ این قوم تاتاران

گل از باغم نمی روید دگر در جای این یورش
هزاران خار روییده به دامان چمن زاران

صداقت رخت بر بسته در این دنیای پوشالی
ریا پوشانده چون قابی ظواهرهای دلداران
پیرازد

www.sereghazal.blogfa.com
ممنونم بامداد عزیز
۱۱ اسفند ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شکسته شد بت تو در تیشه ی بی صدای من
تا به سجود بندگی،باز شوی خدای من

هر آن زمان که بت شدی شکستمت تا که مگر
خیال خام بر کنی از دل پر خطای من

این دل و جان خسته ام با غم تو یکی شده
بوی تو پر کرده چه خوش هر وجب از سرای من

پیرزاد
ممنونم دوستان گلم منم قلبم را با مهر و محبت تقدیم شما می کنم
۰۸ اسفند ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از دیدن چشمان تو قلب و جگرم سوخت
از آتش لب های تو پا تا به سرم سوخت

این سرخی لب های تو از خون دل ماست
از هرم نفس های تو چشمان ترم سوخت

چشمان سیاهت چه کند با دل بیمار؟
از عشق جگر سوزتو جانا پدرم سوخت
پیرزاد
sereghazal.blogfa.com


تمام هستی مرا به یک نگاه دل نشین
بیا و جای آینه ،درون چشم من ببین

دلم بهانه ی تو را گرفته با زبان شعر
چو یک ترانه یا غزل،بیا و بر لبم نشین

بیا و بستر مرا در این شب خزان زده
به شرم بوسه ای بزن از آن لبان آتشین

پیرزاد
ای دل بی نوای من چرا دعا نمی کنی؟
به حال و روزمان چرا خدا خدا نمی کنی؟

چاره ی چاره ساز را در این سکوت و بغض من
چرا به آه و ناله ای شبی صدا نمی کنی؟
پیرزاد
Www.sereghazal.blogfa.com
۱ نفر این را امتیاز داده‌است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وقتی خدا هم از غم و ناله ی من خسته میشه
وقتی درای رحمتش یکی یکی بسته میشه

وقتی که گریه می کنه به خلوتش یه دونه مرد
وقتی که از پا میشینه به زیر بار کوه درد

دوباره بارونی میشه چشمای خیس آسمون
می باره اشکای خدا به لاله های بی زبون

غروبا وقتی که دلم میگیره از دست همه
وقتی که خسته می شم از شهر شلوغ وهمهمه

یه گوشه ای میشینم ... دیدن ادامه ›› و با خدا خلوت می کنم
اون و با شعر تازه ای به خونه دعوت می کنم

می گم خدای مهربون ،شاه زمین و آسمون
بیاو همراه من از غصه ی تنهایی بخون

تو که می دونی تنهایی درد و عذاب سختیه
این همه ناله های من بهای شوم بختیه

پس چرا دردای من و شبی دوا نمی کنی؟
برای رفع غصه هام من و دعا نمی کنی

بعید از تو ای خدا که گریه هام و می بینی
قطره به قطره اشکام و از گل چشمام میچینی

ولی من و با این همه مشکلا تنها میزاری
به جای بارون وفا عذاب و محنت میباری

خدایا آن کن که به از این شودم حال خراب
دوباره گل کند دل گم شده در صحن سراب

پیرزاد

www.sereghazal.blogfa.com
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اگر با سنگ بی رحمی شکسته قلب مجنون را
اگر رانده زآغوشش شبی این یار محزون را

جواب این بدی ها را ندادم با بدی زیرا
که عاقل هرگز از زخمی نمی شوید به خون ،خون را
پیرزاد
Www.sereghazal.blogfa.com
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گفتم که من ندانم بی تو چه آیدم پیش

گفتا که بی من اما تیغی که بر جگرشد



گفتم که پس میازار، این کهنۀ دل آزار

گفتا که بر دل من کی ناله ات اثر شد؟

پیرزاد

www.sereghazal.blogfa.com
مرتضی کلانی، محمدرضا مدیری و Mary.57 این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فلسفه ی بودن

مارا به جای باده خون دلی نهادند
دور از سرای معشوق، سودای ناله دادند

درسینه لکه ای از یک خون بسته شد دل
تا جملۀ ملایک در سجده ایستادند

از جوهرگران بی رنگ و خالص عشق
بر دل نشان رویِ محبوبه ای نهادند

نوری نهفته بودم در عالم ذر اما
با زایشی زمهرش، بر خشت جان فتادند

بستند بر دل ما درهای شادی اش را
در هجرت از سرایش درهای غم گشادند
پیرزاد
www.sereghazal.blogfa.com
۲ نفر این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
صدایم کن که غیر از تو کسی ما را نمی خواند
از این انبوه درد دل کسی جز تو نمی داند

ازاین ویرانه ی تنگ و غریبانه رهایم کن
کسی جز تو به پای این دل ویران نمی ماند

بیا و هم صدایم شو در این شب های بارانی
به ساز نم نم باران کسی چون تو نمی خواند
پیرزاد
www.sereghazal.blogfa.com
۲ نفر این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
زندگی وسوسۀ بودن و نابودن هاست
ضربانی است مداوم
گاه آهسته و گه گاه بلند

به سبک بالی و آزادی یک پر به نسیم
زندگی قاصدکی بی خبر از فردا هاست
پیرزاد
www.sereghazal.blogfa.com
قاصدک، محمدرضا مدیری و تیلا بختیاری این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در نگاه سرد چشمان تو دیگر موج دریا نیست
ای صدای ماندگارم ،این هیاهوی سکوت از چیست؟

کو تلاطم های طوفان عظیم موج چشمانت
علت این سردی چشم غریب و بی فروغت کیست؟

زیر باران گریه کردم تا که اشکم را نبینی تو
چشم اشک آلود من را هم صدایی غیر باران نیست
پیرزاد
www.sereghazal.blogfa.com
۱ نفر این را امتیاز داده‌است
عاشقم گر نیستی لطفی کن و نفرت بورز
بی تفاوت بودنت هر لحظه آبم میکند
"فاضل نظری"
۱۴ دی ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید