«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
معنای خوش عشق است ، این برق نگاه تو
یک عاشق دل خسته ، مانده ست به راه تو
شوری به دلم افکند ، این چشم پر از سحرت
سوگند خورم زین پس ، بر چشم سیاه تو
این چهره زیبایت ، نوری ست به قلب من
مهتاب خجل گشته ، از صورت ماه تو
خوابی پر از التهاب از عذابی در سراب
عمری خراب دارم آری عمری خراب
حتی ز من عذاب گشته بس خجل
زیرا که من خودم عذاب گشته ام عذاب
در جاه و جم که حشمت اینان کور سازدم
اما خدای من انگار که کرده من ، جواب
من در ظلمتم سیاهی ست چفت این تنم
کرم شب تاب چو بدیدم گفتمش بتاب
روزگارِ تنیده به غم به گلایه به شکوه ها
اسمش ز تلخی زیاد شد روزگار ناب
دلم هوایی میخواهد با تو
با بوی خوش خاک بعد از باران
و فنجانی از عشق
و گهگاهی ، نگاهی هر چند اشتباهی از تو
سایه به سایه با تو من ... قدم قدم در این چمن
دوش به دوش با تو ام ... تویی بهار جان و تن
شکفته از تو روح و جان ... چه نم نمک چه دم دمان
به باغ شد کبوتری ... غزل سرا , ترانه خوان