در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال عمومی
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 12:31:55
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
جناب زر آبادی عزیز
محسن دوست داشتنی
مثل همیشه در ماهرخ هم درخشیدی
درخشان باشی همیشه
امشب به تماشای نمایش زیبای هیدن نشستم اما در یک مینی بوس که برای درآمد بیشتر صندلی ها رو هرچه کوچکتر و تنگ تر گذاشته بود که مسافر بیشتری سوار کنه😑 متاسفم که کسبه ی هنر این طوری به آن ضریه می زنند.
محمد فروزنده این را خواند
پویا فلاح این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تماشاچی شصت و پنجمین اجرای دردنوشان در شب جمعه بودم برنامه در محلی مناسب برگزار شد . در ابتدا قشر تماشاچی که در پشت درب سالن اجرا منتظر شروع برنامه بودند توجه مرا جذب کرد که نسبت به تئاتری که چند شب پیش شاهد آن بودم بنظرم افرادی فرهیخته تر و با سواد تر آمدند که متوجه موضوع تئاتر هستند . در پشت درب سالن و قبل از شروع برنامه تعدادی در مورد اسم تئاتر بحث می کردند که (درد) دردنوشان به فتحه است یا به ضمه تعدادی در باب اشعار سعدی و تعدادی در مورد اشعار مولانا صحبت می کردند . بگذریم . نمایش شروع خوبی داشت از ابتدا با حضور جناب تفتی در میان تماشاچیان انس و الفت بیشتری بین گروه و اجرا و تماشاچی ایجاد شد و تا زمان تکمیل صندلی ها اجرای موسیقی آواز و صدایی از کمانچه سرگرم کننده بود . سپس با اجرای همزمان موسیقی و رقص سماع و اجرای نمایش توسط خود جناب تفتی سرگرم شدیم . بنظر من داستان هرچند بر اشعار شیخ اجل سعدی استوار بود ولی اصل داستان بر اساس مطالب روانشناسی و بر گرفته شده از کتاب وضعیت آخر خود را می نمود . در نهایت پس از اتمام برنامه عوامل اجرا و بازیگران در میان تماشاچیان حضور داشتند و محیطی گرم ایجاد شده بود ولی متاسفانه من امکان حضور در آن جمع را نداشتم و سالن را ترک نمودم همان طور که سالن را ترک می کردم نقد تعدادی از تماشاگران را نیز گوش می دادم که یکی از نظرات با نظر من یکی بود و آن این که جناب تفتی خیلی از مطالبی را که در این نمایش نقل می کردند را می توانستند به صورت نمایش و با کمک از افراد بازیگر دیگر اجرا نمایند که قطعا مورد پسندتر خواهد بود . بطور مثال خانم دف نواز قسمت کوتاهی از داستان ، همبازی آقای تفتی بودند که بسیار خوشایند بود و بازی خوبی ارائه نمودند و قطعا ایشان توانایی اجرای سکانسهای دیگری از این تئاتر را داشتند که مطلوب بود از ایشان بیشتر استفاده می شد. در نهایت دیدن این نمایش را به همه افراد مخصوصا قشر 20الی 100 ساله توصیه می کنم. و به امید اینکه چنین نمایشهایی در شهرستانها نیز به اجرا در آید تا بینندگان زیادتری لذت حضور در چنین رویدادهایی را داشته باشند.
سپهر این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به عنوان خواننده هم باید شما رو تگ کنند. 🙏
بهناز نادری این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
❤️❤️❤️
آرمین سواری این را دوست دارد
ابوالفضل سیلاوی (abolfazl.silavi)
🙏🙏
۲ روز پیش، پنجشنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام خسته نباشید میگم به تمام گروه کان لم یکن این اجرا واقعا فوقالعاده بود انتخاب بازیگرا کاملا درست و به جا بود واقعا و عالی بودن نمایش جوری بود که آدم احساس کلافگی نگیره وسط اجرا برخلاف بقیه تئاتر ها و از همه مهمتر رهام هادیان واقعا بی نظیر بازی کرد برای اولین تجربه فوقالعاده بود امیدوارم در این عرصه بیشتر ازشون کار ببینم 😍👏
محمد فروزنده این را خواند
Kimia و اتنا محمدزاده این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همیشه بدرخشی باران عزیزم تو بهترینی آبجی جونم ❤️❤️🌹🌹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من دیشب برای اولین باررفتم این تئاترو واقعا میتونم بگم فوق العاده بودخیلی لذت بردم از اول تا آخرش همش میخندیدم خیلی حالم خوب شدوازبازی آقای هادیان هم خیلی خوشم اومدبااینکه اولین بارشون بودخیلی تسلط داشتن روی اجراو بقیه ی بازیگراهم خیلی عالی بودن خسته نباشیدبه همه ی عوامل
امیر مسعود و محمد فروزنده این را خواندند
Zahra Khazaee این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام خدمت همه اعضای تئاتر کان لم یکن .
بازی ها بی‌نظیر بود به ویژه بازی آقای مهرگان و آقای رهام هادیان که در اولین تجربه حرفه ایی خود درخشان بودن .
نمایش موضوعی اجتماعی داشت و در عین حال کمدی و جذاب بود به همه پیشنهاد میدم حتما این نمایش رو ببینید و لذت ببرید
مجتبی نهاردانی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بازی زیبا و باور نکردنی‌ای داشتید، باورم نمیشد، واقعا ایستاده باید به افتخارتون دست زد، لحظه هایی که ترس داشتید، تند پلک میزدیدو سریع نفس میکشیدید و با دست‌هاتون بازی میکردید و حس ترس و استرس رو به ما هم میرسوندید، بی شک در این زمینه بشدت میترکونید♥️
مجتبی نهاردانی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مثل همیشه میدرخشی جناب خوشمرام ♥️ مثل همیشه باعث افتخار مایی💕 موفق باشی شاهزاده
اتنا محمدزاده این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
باعرض سلام خدمت آقای سیاحی بعد از تماشای نمایش بی نظیر کورالین واقعا از بازی جذاب شما نهایت لذت بردم به امید اجراهای بیشتر و درخشش روزافزون شما🙏🏻🤍
سپهر، امیر مسعود و محمد فروزنده این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام❤️‍🩹
آقای هادیان بازی شما در این تاتر عالیی بود 🤍✨️
اتنا محمدزاده این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
میشه لطفا به آقای نیما فلاح بگید سعی کنن تئاتر بازی کنن؟؟
سپهر این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام آقای هادیان
خواستم بگم شما واقعا بازیتون فوق العاده بود،من وقتی اومدم به این دید اومدم که طرفدارانتون بخاطره علاقه ای که بهتون دارن از بازیتون تعریف کردن ولی وقتی بازیتون رو دیدم به وجد اومدم،واقعا حضور شخصی مثل شما در عرصه هنر نعمته،خسته نباشید میگم به شما و کل عوامل💙
اتنا محمدزاده و Zahra Khazaee این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عالی بی نظیر آموزنده شاد یه تیم بی نظیر ممنون از آقای انصافی
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جای یک رادیو در نمایش و گوش دادن‌ موسیقی خالی بود زیرا از چنین اشخاص بازی انتظار ملحوظ شدن از موسیقی می رود که با رقص آنان در پرتو پخش موزیک احتمالا" از یک وسیله فرضی این مسئله حل شد ولی کاش وسیله صوتی جزو اسباب و آکسسوار صحنه هم بود نمی دانم شاید هم بود و من دقت کافی نکرده ام که اگر بود باید که برای سوابق گفتگویی دوطرفه اشخاص بازی در مورد بر کله کوبیدن فردریک اشاره ای هم به آن می شد چرا که وسیله جالبی برای کوبیدن توسط همسر فردریک بر سر او توسط همسرش است و احتمالا" درد بیشتری هم دارد.
⭕️ استفاده از رنگ زرد در لباس بانوان نمایش جای بحث دارد. رنگ زرد از نقطه نظر روانشناسی و کاربرد آن در لباس دو وجه متفاوت دارد‌ هم می تواند نشانه نشاط و خنده و هم نشانه حزم و احتیاط و تا حدی هم ترس را القا کند. ترکیب رنگ زرد و سیاه در طبیعت البته که سم مطلق است و طراح لباس این نمایش احتمالا" بر اساس همین قاعده زنبور عسلی از ترکیب رنگ زرد و سیاه هم در لباس همسر دکتر و هم در لباس همسر فردریک برای نشان دادن سَمیّت آشکار زنان نمایشش استفاده کرده است که جای تقدیر و البته بحث دارد. جالب است که هم دکتر، هم خدمتکارش هم خدمتکار زن فردریک همه لباس های خنثی خاکستری همگام با دکور دارند که تفاوت لباس بانوهای نمایش آنها را نسبت به بقیه آشکارتر ساخته است. در واقع می شود نتیجه گرفت زنان وقتی در پوست زن رفته به زنیّت خود بپردازند سم مطلق هستند! احتمال دارد آقا سید جواد دارینی کارگردان اثر نیز زخم خورده نیش زن و با من و نویسنده هم عقیده باشد والا رنگ لباس بانوان نمایش را صورتی و نه کاملا" مشابه و یکسان زرد و سیاه زنبور عسلی استفاده می کرد. در حقیقت پرسش اساسی اینجاست چرا تفاوت معناداری در رنگ لباس بانوان متشخص (و نه نوکران آشکار و نوکران پنهان که همانا فردریک، دکتر و کریستوفر خدمتکار مرد دکتر هستند) با سایر اشخاص بازی یعنی همسر مرحوم دکتر که لباس هایش را خدمتکار زن پوشیده و همسر فردریک مشاهده می کنیم؟ پاسخ به این سئوال تایید فرمایشات منتقد اثر است. این موضوع به وضوح در رنگ زرد دستکش های دکتر و کاربرد گندزدایی اسید فینیک در شستشو و تطهیر مارگارت همسر مرده اش و در واقع برای کشتن او استفاده شده که اوج زن ستیزی اثر را گوشزد می کند. این نمایش آشکارا یک اثر ضد زن است و جالب است که ... دیدن ادامه ›› با توجه به تجربیات زیسته من در هنگام تماشای نمایش بیشترین خنده را هم از طیف زنان تماشاچی ستانده که به نظرم طنز اصلی ماجرا در همین قصه است. به واقع تماشاچیان زن این نمایش از خنده ریسه می رفتند در حالی که نیش انتقاد نمایش به وضوح متوجه آنان بوده و هست. بالا نگهداشتن دستهای دکتر و بعدها یکی از دستهای فردریک و سپس هردو هم نکته جالب نمایش است که علیرغم آشکاری دخالت این دست های شوم پنهان شده در دستکش ها در جنایت کسی ایراد نمی گیرد و حتی در یک بازتولید آشکار فردریک آزادانه خواستار بالابردن دست دوم خود هست که بعدها به اسافلاش هم تسری می یابد که یک نقش فرعی کوچک هم در این نمایش به آن سپرده شده است.
😂 هنر همین است دیگر! با کمک این ابزار می توان چه کارها که نکرد؟! و چه راحت یا ندانسته یا زیرسبیلی چرایی این که چرا این نقش اروتیکی اثر مجال عرضه می یابد را حتما" که نباید از من پرسید! کارها متولی دارند. چنین نیست؟! من که می گویم هست. همه کارها در زیست بوم فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی ما متولی دارند. لابد فهم شده لابد هم فهم نشده است که بگذریم.

⭕️ در پایان ضمن تشکر از زحمات گروه اجرایی، بازیگران خوب و اسپانسرهای فرهنگ دوست نمایش از مخاطبان ارجمند کانال و همه آنهایی که دوستدار تئاتر هستند برای دیدن این نمایش دعوت می کنم و تاکید می کنم که تماشای این نمایش خانوادگی باشد و در انتها با کمک این متن، روح زن ستیزانه نمایش را با همسر یا همسران خود به بحث بگذارید تا به پالایش ذهنی ای که نویسنده مد نظر دارد برسید. چه جماعت مظلومی است این زن...بماند!
نمایش به سئوال ورود بی اراده فردریک به خانه دکتر و ورود بی اراده مرد ناشناس مثال ذهنی ابتدای قصه به اقیانوس آرام پاسخ نداد. چالش زیبایی که به سرعت به باد فراموشی سپرده شد. سرنوست محتوم مرد بی اراده تلاش کننده برای رهایی و غرق شدن وی در انتهای چالش ذهنی دو بازیگر... چه شکوهمند است وقتی این تم با شخصیت دکتر آلبرت مقایسه شود. حیف شد که مخاطب به این نکته توجهی ندارد!

بیست و یکم دیماه ۱۴۰۳
#دکترمحمدرضاحیدری
#نمایش #نقدنمایش #مهمانی_شبانه #نقدنمایش_مهمانی_شبانه #نقد_نمایش #تئاتر #تیاترکاشان #نقدنمایش_و_تئاتر #نقد_نمایش_و_تئاترکاشان

─┅─═ঊঈ*®*ঊঈ═─┅─
🎓https://eitaa.com/joinchat/3453420399C63c3c46bdd
و
https://t.me/Theathrecriticism
و
https://chat.whatsapp.com/I6Td6BjbYScDfkUErELHt5

─┅─═ঊঈ*®*ঊঈ═─┅─
سپهر و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
او بعد از ورود مجدد به صحنه و قبل از قرار گرفتن کنار میز و تکیه دادن بر روی آن می بایست جای آنها را عوض کند و مختصر گلایه فرضی هم از دکتر و فردریک داشته باشد که دو لیوان را جلوی دست او گذاشته اند اما هم کارگردان این نکته ظریف را فراموش کرد و هم خدمتکار هوشمند قصه ما که بازی در سکوت شگفت انگیری هم داشت، از این امر ساده اما فوق العاده مهم غفلت کرد. از این خطای آشکار کارگردانی و بازیگری این اثر من مخاطب بسادگی نمی گذرم و آن را نقص بزرگی می دانم زیرا در جای جای لحظات بازی اتودهای این بازیگر در سکوت حس آشپزی را در من تقویت کرده و ریزه کاری هایش هم بر قدرت تاثیر بازی اش افزوده اما چند نکته ساده را هم توجه نکرده است که به کارش ضربه زده و من واقعا" نمی توانم از آنها بگذرم. از این تیم رژیستوری و پرفورم و اکت بعید است که چنین خرده اشتباهات ابتدایی را مرتکب بشوند! همچنین مدت زمان ماندگاری تاثیر اسید فینیک بر دستان فردریک و بر سایر اعضا و حجوارح بدنی او و اسافل اش با توجه به حساسیت فزون تر ناحیه مورد نظر باید که در بازی او تفاوت بیشتری نشان دهد که هم سطح تاثیر و هم در مدت ماندگاری تاثیر کاستی هایی دارد.

⭕️ تیپ سازی بازیگران از اشخاص بازی در خدمت اثر است. جایگزینی ارباب و نوکر و استیصال آدم هایش وقتی با مفهوم قدرت و جادوی زنانه مواجه می شوند در بازی زیبا و مستاصل دکتر وقتی خدمتکار زن جای همسر مقتولش را گرفت برایم بشدت جذاب بود. همه به سادگی پذیرفتند و خریت آشکاری برای پذیرش تغییرات اشخاص بازی و نقش های زندگی نشان دادند. طنز جابجایی زن ها، تلاش همه برای جا انداختن موضوع و باورمندی و شکوه قدرت در بازی خدمتکار همسرِ دکتر شده، تکان دهنده است و نشان می دهد آدم های امروزی بی اراده و مستقیم گرفتار در ابتلائات زندگی فقط به ایفای نقش های خود می پردازند بی آن که لحظه ای تامل و تفکر کنند. آنها ابزار دست یک سیستم حماقت بار و احمق آفرین و به واقع نوکرهایی در خدمت یک حقیقت تلخ اما پنهان هستند که در مواجهه با آن چاره ای جز نقش آفرینی ندارند. آدم ... دیدن ادامه ›› های امروزی ماشین شده اند.
⭕️ چند پیشنهاد ساده می تواند اثر را خنده دارتر کند مثلا" در صحنه ای که دکتر به فردریک اشاره می کند برگرد و پشتت را ببین و فردریک کاملا" می چرخد و به عقب می نگرد کاش فقط بالاتنه را برمی گردانید و به پشت! خود نگاه می کرد تا تاثیر یک حرکت معنادار انفجارآفرین خنده بر مخاطب آشکارتر شود که چنین نشد و مخاطب هم این ظرافت را درنیافت بخصوص که چندی قبل یک شوخی رکیک معطوف به همین بخش از بدن بازیگر توسط نویسنده یا کارگردان یا حتی بازیگران در اثر گنجانیده شده است.

⭕️ شوخی های کلامی در این نمایش البته که جایگاه مناسبی دارد و این پیشنهادات هم ناظر به بهتر شدن فرم اجرا و تاثیر پیام بر مخاطب است اما حقیقتا" هر جا که این شوخی های کلامی ایجاد می شود انسان مشعوف می شود نه ناراحت، مثلا" در قصه تشبیه اَبله به آبله یا نظایر مشابه آن در متن نمایشی و بازی بازیگران من واقعا" خندیدم و کیف کردم حتی اعتراف می کنم گاهی از شدت خنده روده بر شدم که نقطه قوت این اثر بود. تم به شدت فانتزی اثر به ویژه در صحنه ای که هم دکتر و هم نوکرش، فردریک مرد میهمان را بارها با ضربه به پشتش تنبیه و متذکر به رعایت آنچه قبل از هماهنگ شده می کنند جزو لحظات ناب اثر می دانم ضمن این که از نقطه نظر داستانی صحنه پذیرش خدمتکار دوم به عنوان همسر دکتر اوج دراماتیک اثر و به واقع پیام اصلی آن است بخصوص که شخصیت امیلیا خدمتکار خانواده دوم، کامل می پذیرد که همسر دکتر است و دکتر هم چاره ای جز قبول ادامه این نقش ندارد که بشدت طنز قوی و شگفت انگیزی از شخصیت پردازی نمایشی، بازی در خدمتِ کار و ناتوانی آشکار بازیگر در تغییر سرنوشت شومش را نشان می دهد که بخاطر این ویژگی ابتدا به نویسنده و سپس به این تیم اجرا و بازی به دلیل انتخاب شایسته متن و بازی خوب بازیگران و البته هجوم معنادار برای درآوردن خوب این صحنه تبریک می گویم.

⭕️ بده بستان های احساسی در نمایش فوق العاده زیباست که توصیه می کنم برای دیدن و حس همراه با خنده، شادی و لذت فراوان آنها همراه با اعضای خانواده برای دیدن این نمایش اقدام کنید.

⭕️ طراحی ساده صحنه و تناسب فرم و محتوا در آن بخصوص در جا و اثری که کاستی های تهیه آکسسوار آزاردهنده است نشان از خلاقیت تیم اجرایی دارد. البته این کاستی و این روش رفع نقص که در دکور نقاشی شده تجلی دارد هرگز به عنوان یک نقص بحساب نیامد و به واقع ترکیب آن با بازی خوب بازیگر یا بازیگران و پذیرش تماشاچی آن را به عنوان نقطه قوت طراحی صحنه مطرح می کند.
سپهر و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مهمانی شبانه مرا حسابی خندانید، گاهی از درون منفجر شدم و از قدرت و شگفتی ادبیات، سادگی و روانی بازی بازیگران و آنچه بر روی صحنه شاهدش بودم با دهان باز استقبال کردم البته در فرازهایی از کار هم دو سه تا خمیازه کوچک کشیدم که عیبی هم ندارد، نمایش است دیگر! نویسنده که نمی تواند همه اش ما را بخنداند گاهی هم باید حالت را بگیرد تا برای انفجار بعدی و خنده های شادت آماده تر بشوی و مهمانی شبانه این ویژگی خاص را داشت که با کمک یک تیم حرفه ای و بازیگرانی که برخی فقط برای کارهای طنز ساخته شده اند ساعتی تو را بخنداند. گرچه این خنده بیشتر بخاطر ادبیات و کاربرد کلامی خاص واژه ها باشد ولی مگر زبان جزو نمایش نیست که بخواهیم آن را یک ایراد به حساب آوریم؟ زبان هم یکی از ارکان اصلی چرخش امور در نمایش است و البته که در این اثر بار اصلی را بردوش داشت.

⭕️ آشنایی زدایی هوشمندانه نویسنده از کلمات رایج و تلفیق آن با شکلی هنرمندانه و هوشمندانه از آشفتگی و لودگی بیانی به گونه ای که هم کلیت زبان آسیب نبیند و هم داستان قصه پیش برود و هم برهم ریختگی ادبیاتی شادی آفرینی ایجاد شود نشان می دهد سنگ سفیدی بر ادبیات فارسی، ادبیات نمایشی و نمایشنامه نویسی تسلط خوبی دارد. هم ذات پنداری تماشاچیان در جای جای نمایش با آنچه بر روی صحنه شاهدش هستند هر چند از نمودهای رایج زندگی روزمره آنان استفاده کرده و آنها را با کمک قدرت تخیل و خلاقیت آشکار با جاذبه های مادی زندگی انسانی آمیخته و به تصویر کشیده اما این اختلاط ارزشی و تخریب زبانی کلام و ادبیات روی صحنه نمودی از یک زندگی به شدت تیپیکال سخره آور از زندگی ماشینی انسان امروزی را روایت می کند.

⭕️ اشخاص بازی بی آن که در صدد ارائه یک بازی درونی باشند و ابعاد شخصیتی خود را با حس و کلام و بدن و جادوی بازیگری به نمایش بگذارند با ارائه ... دیدن ادامه ›› یک شکل بشدت فرمالیستی و تیپیکال از افراد که کاراکترهای خاص را نمایندگی می کنند این وظیفه را به دریافت تماشاچی از فیزیک و آناتومی بدن و فرم های آشنای او از نوابغ جهانی نظیر انیشتین و دیگر افراد نام آشنای عرصه های علمی می سپارد. نویسنده در یک آشنایی زدایی تخصصی در ذهن مخاطب کار خود را پیش می برد تا او را سرگرم کند و بخنداند.
در اصطلاح امروری به آن چه من نوشتم چرندیات شیک اطلاق می گردد. نوشته هایی که از نشریات تخصصی فلسفی تا وبگاه های دانشمندان نوظهور آنها را درج می کنند و خوانندگان هم آنها را می پذیرند و برایش کف و هورا می کشند بی آن که بخواهند یا واقعا" بدانند چه می خوانند.
این قدرت و جادوی کلام است. چیزی که نمایش مهمانی شبانه به وضوح بکار برد و از آن استفاده کرد. فردریک نمودی از یک به تعبیر نویسنده دکترای ارشد ادبیات با هر چه روبرو می شود به دنبال ریشه زبانی آن می گردد اما حیف که این ظرفیت عظیم طنز کلامی هم توسط نویسنده و هم توسط کارگردان اثر مغفول ماند و در مقایسه با سایر ابعاد نمایشی کمتر به چشم آمد. استفاده معنادارتر از این ظرفیت هولناک تخریب کلام و ادبیات می توانست تماشاگران را به انفجار خنده بکشاند که البته موفق هم بود اما جای کار بیشتری داشت.
نوکر منزل دکتر که بازیگر این نقش می تواند امیدوار باشد که در آینده خواهد توانست موفقیت های خیلی خیلی بیشتری در عرصه بازی کسب کند در این نمایش وظیفه سنگینی بر عهده داشت که الحق والانصاف از عهده اش هم برآمد. من به دلیل توجه به روال منطقی اثر و وقایع نمایش فرصت پیگیری بازی در سکوت او را کمتر به دست آوردم چون تمرکز بازی و صحنه بر روی سمت مخالف بازی او تنظیم شده بود ولی هر از چندگاهی که بازی در سکوت او را نظاره می کردم به واقع از قدرت بازیگری اش لذت می بردم تنها امیدوارم که روال منطقی و درست پخت و پز و استفاده از اقلام آشپزخانه را رعایت کرده باشد که من بخاطر تنوع حس و بازی و کلام سایر بازیگران فرصت تعقیب کارهای آشپری او روی صحنه را از دست دادم لکن فقط برای آن که یکی از ضعف های کار ابتدا کارگردان و سپس او را گوشزد کنم به صحنه خوردن آب از شیر آشپرخانه توسط دکتر و فردریک و قرار دادن دو لیوان فرضی در گوشه ابتدایی میز آشپزخانه اشاره می کنم که وقتی فردریک وارد شد و بازی خود را ادامه داد ...
سپهر و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رهام هادیان (آقا رضا خوش مرام) بشدت مسلط و زیبا بازی میکردن به طوری که حس استرس و ناراحتیشون رو خیلی زیبا به مخاطبشون انتقال میدادن تمام حرکات حساب شده و حرفه ایی اجرا می‌شد تئاتری طنز و زیبا بود تمامی عزیزانی که اجرا میکردن حرفه ایی و کار بلد بودن با آرزوی موفقیت روز افزون برای رهام هادیان عزیز و بقیه دست اندرکاران تئاتر زیبای (کان لم یکن) خسته نباشید 🙂🌹