در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | علیرضا ترکی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:47:03
 

دانشجوی ادبیات فارسی دانشگاه تهران

 ۲۴ فروردین ۱۳۸۲
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
علیرضا ترکی (alirezatorki)
درباره نمایش زیگموند i
زیگموند در ایده و طرح، خلّاق و دوست‌داشتنی‌ست. البته که در متن می‌تواند انسجام، روند و ریتمِ بهتری پیدا کند، امّا با این وجود هم نمایشنامه لحظاتِ خوبی خلق می‌کند.
در کارگردانی، میزانسن‌ها و قاب‌بندی‌ها بسیار بهتر می‌تواند باشد از چیزی که هست. طراحی گریم و لباس به اندازه و کافی‌اند. در آکساسوار امّا، استفاده از پاد/ویپ به جای سیگار، اصلا ایدۀ خوبی نبود و تنها کار را مضحک می‌کرد.
و بزرگترین نقطۀ قوّت اثر، بازی‌ها از جمله آقای پناهنده و خانم نیک‌اندیش بودند.
«زیگموند» انتخاب خوبی برای تماشا در این روزهاست.
سوزان، Amir Sharifi، امیر مسعود و رحیم نوروزی این را خواندند
مجید یارندی پور این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام و عرض ادب خدمت داداشم تو تو جنگل با خرس گیریزلی اشتباه می گیرند. دوممن تو ننت ‌تئاتر باز بوده یا بابات بچه تو سیست به ‌تئاتر میخوره تو رو نهایتاً تو نقش طالبان ببرند
سینگل بدبخت از قیافت معلومه سینگلی
میمون🙉
علیرضا ترکی (alirezatorki)
درباره نمایش لوندر i
نمایشنامۀ فاطمه رحمتی زیبا و لذت‌بخش است، بازی‌ها تماشایی بودند و در مجموع تجربۀ خوبی برای مخاطب خواهد بود. کارگردانی امّا ضعف‌هایی دارد که بازگو کردن تمامی‌اش در یک پیام، لطفی نخواهد داشت.
مسئلۀ دیگر: گنجاندنِ شوخی‌های روز اینستاگرامی در متن (که دو روز هم قدمت ندارند)، شاید سبب خندۀ مخاطب شود امّا در تضاد با موقعیت‌های دراماتیک کار است و حواسِ مخاطب را از احساس خالصانۀ واقع در متن دور می‌سازد، راه‌های بسیار هنرمندانه‌تری نیز برای کسب رضایت مخاطب وجود دارد، و متنی که اینچنین به‌خوبی توانایی درگیر کردن احساسات مخاطب را دارد، احتیاجی به این روش‌ها ندارد، هرآنچه که «لوندر» می‌خواست به آن برسد، در روایت حضور داشت و کافی بود.
همچنین پرفورمنس آلمانی‌ها بسیار دیدنی و به‌جاست.
در نهایت، خسته‌ نباشید و ممنونم که تئاتر می‌سازید.
علیرضا ترکی (alirezatorki)
درباره نمایش دیوارها i
برخلاف تمامی نمایش‌های اخیری که دیده‌ام، نکته قوت «دیوارها» نمایشنامه‌اش بود، نمایشنامه‌ای که هم دغدغه اجتماعی کارگردان را بیان می‌کند و هم سوار بر موج دغدغه‌مندنمایی نیست، تیم اجرایی جملات شعاری‌ای را بر متن تحمیل نکرده‌اند تا متن را با شرایط امروز ایران وفق دهند.
بازی آقای راهنما حیرت‌انگیز بود، در حدی که ایشان و بازی‌شان را به خاطر سپردم تا در ادامه هم دنبالشان کنم، آنقدر اجرای خوبی داشتند که اختلاف سطح بازی دو شخص دیگر به صورتم خورد، با اینکه هر سه سطح خوبی از لحن و بیان را دارا بودند اما اگر برای نقش اوّل، بازیگر سطح بالاتری انتخاب میشد شاهد نتیجه خیلی بهتری می‌بودیم.
همچنین سطح خوبی از کمدی سیاهی را شاهد بودم که به ذات در متن بود و در بازی‌ها به خوبی نمایان شده بود.
از این‌ها که بگذریم، باقی چیزها برای من آنقدر قرص و محکم نبود، دکور و میزانسنِ دکور می‌توانست با حالت های دیگری جایگزین شود، بازیگرها تقریبا میزانسن فکرشده‌ای نداشتند و صحنه از قاب‌های مناسب تهی بود، خارج شدن مداوم بازیگران از خط نوری به اثر هیچ جلوه‌ای اضافه نکرد، نگاه‌های مستمر بازیگران به دیوار چهارم بر هر دیالوگِ سیاسی، سراسر کلیشۀ تئاتری بود. صحنه نهایی و اوج نمایشنامه هم به نظرم حیف شد، می‌توانست خیلی تکان‌دهنده‌تر باشد.
با همه این‌ها، من لذت بردم، تئاتر «دیوارها» بی‌عقده و بی‌‌سرو‌صدای بیهوده است، کارِ خودش را میکند، به بسته‌بندی و کاغذکادو پیچیدن دور خود فکر نمی‌کند، روی صحنه راحت است.
با آرزوهای خوب برای تیم اجرایی.
این بسیار قابل تحسین است که با سرازیر کردن مخاطبان عام هنر به هنر منزوی تئاتر و فهم سلیقه مخاطب، در حال گسترش تئاتر ایران هستیم. اگراهای پرهزینه و پرزحمت و پرعوامل را شاهد می‌شویم، این اثر نیز در همین دسته بود. در ساخت کوشا بود، حاصل ساعت‌ها تمرین که بی‌شیمی رابطه صحیح در عوامل به وجود نمی‌آید. این کار از نظر جلوه بصری بهترین چیزی‌ست که تا کنون در تئاتر ایران دیده‌ام، میزانسن و طراحی دکور و نور و موسیقی و لباس و گریم، در نهایت قوّت خود بود، بازی‌ها هم در جای خوبی قرار داشت‌. امّا چیز دیگری در ادامه حال مرا گرفت. ریتم کوبندۀ اولیه اثر من را به یک اثر به یاد ماندنی امیدوار کرد، یعنی همانوقت که محور نمایش بر جلوه بصری و فرم بود، وقتی ریتم می‌افتد و از کوبش بصری کاسته می‌شود، ما به سطحی تا حدود بسیاری شعاری از دیالوگ‌ها و ناپختگی نمایشنامه می‌رسیم، نمایشنامه روی کاغذ هیچ حرفی برای گفتن ندارد، قصه قدرتمندی نمایان نمی‌شود، به جای نقد اجتماعی به سطرهای توییت می‌ماند. کاش همانقدر که به فرم تئاتر تاکید می‌ورزیم به محتوا و ارائۀ محتوایش هم حساس باشیم. این متن به سادگی با استفاده از قابلیت‌های ادبیات ابزورد می‌توانست در نقد اجتماعی و در نتیجه ایجاد احساسات در تماشاگر، ده‌ها برابر غنی‌تر شود، امّا افسوس.
خوب است که تئاتر می‌سازید، از شما و زحماتتان ممنونم.
علیرضا ترکی (alirezatorki)
درباره نمایشنامه‌خوانی شهر غصه i
این روزها زیاد خوش نمی‌گذرد
در «شهر غصّه» خوش گذشت.
هیدن پس از صدای خنده‌ حضار و مانستر، سومین مواجهه من با کوروش شاهونه بود، شاهونه در انتخاب متن و کارگردانی هم به مانند بازیگری‌اش جنونی زیبا دارد.
هیدن برای من در ساخت موفق‌تر از ایده بود، پرودوس و کارگردانی، جلوه‌های صوتی و نوری، طراحی صحنه و لباس مواجهه‌ای نو از تئاتر برایم داشت، بازیگری‌ ریحانه رضی و آیت بی‌غم جالب توجه بود امّا در بازی مجازی آنان چاشنی باورپذیری را کم داشت.
و امّا صادقانه، در متن جای کار بسیاری دیدم، نقطه عطف و پوینتی که مرا موجب کند تمام وجود مخاطبم رو برایش بگذارم را نداشت، شاید این متن با چند دفعه بازنویسی به جای بهتری از تئاتر ختم می‌شد.
با تمام این اوصاف، حضور کوروش شاهونه در هر قامتی، اتفاقی خوب برای تئاتر کویرگونۀ ایران است.
پرداخت جسارت‌مند و دور از ترس متین نجاتی از آوازخوان طاس حسادت و تحسین برانگیز بود، دکور و نور و میزانسن های خلاقانه‌ای که همه در جهت آزاری لذت‌بخش و عامدانه برای مخاطب طراحی شده بودند.
بازی فوق‌العاده حسین طهماسبی و ترجمه گیرای مبینا امین دهقان از متن از جمله نکاتی بودند که ثانیه‌ای توجهم از اجرا رو منحرف نکردند.
با سلام
خوشحالم این نمایش رو دوست داشتید
۱۷ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
علیرضا ترکی (alirezatorki)
درباره نمایش مشاهدات i
لحظات مفیدی از زندگیم،با تئاتر و بازیگری خیره کننده❤
 

زمینه‌های فعالیت

شعر و ادبیات
تئاتر

تماس‌ها

T.me/gheseyeali