من بعد از اینکه این کتاب خوندم به خودم قول دادم دیگه طرف هیچ کتابی از نویسنده اش نرم
همیشه دوس داشتم ازش بپرسم هدفش چی بوده از اینکه آدم ها رو دسته بندی کرده
کتابش خیلی وقت پیش خوندم دقیق با جزییات یادم نیست
یه شخصیت علیرضا بود که جبهه رفته بود و شخصیت همسر راوی که چادر پوش بود دارنده ایمان خالص و پاک بودندر حالی که اون شخصیت استاد دانشگاه که فکر میکنم از فرنگ برگشته بود دچار تزلزل ایمان بود در نهایت نتونست اثبات عشق از طریق فرمول های علمی به نتیجه برسه دچار یاس فلسفی شد خودکشی کرد شخصیت راوی هم که دچار شک شده بود در نهایت طرد شد
پیام داستان آدم هایی با شکل شمایل دسته اول بهترین و مومن ترین آدم های روی زمین هستن
در این مورد کاملا با شما موافقم البته. دسته بندی آدم هاش به طرز غیر منطقی یه طرفه و ظاهریه. که این قسمتش درست نیست. علت این که دوست داشتم شاید چند صفحه ی آخرش بود. کلماتی و توصیفاتی که درباره ی خدا کرده بود رو دوست داشتم. وگرنه اون بخش هاییش که کاملا نصیحت وارانه و شبیه سخنرانی و موعظه دربار ی آدم های خوب و بد حرف می زد و به طور کلی شخصیت سراسر مثبت و دور از باور علیرضا اصلا مورد پسند نبود.
با این وجود من چند صفحه آخر و یه سری از جملاتش رو دوست داشتم.
ممنون بابت نظر زهرا جان
از اون جهت موافقم
خواهش میکنم عزیزم ;)
تیوال اگه یه صفحه مخصوص معرفی کتاب داشت خیلی خوب بود دوستان چند بار پیشنهاد دادن ولی همیاری به گفتن دو جمله ( پیشنهاد شما در نسخه های بعدی تیوال مورد بررسی قرار میگیرد با سپاس از توجه شما ) بسنده میکنه حالا این نسخه بعدی کی افتتاح میشه و قرار کاربرا به چه تعدادی برسن تا افتتاح بشه خدا داند بس
;)
عزیز دلم غزل جان سلام
سوال کرده بودی شیفون چیست ؟
شیفون همان شکوفه است . در قدیم روی لباس و کلاه عروس گلهای پارچه ای ریز می زدند که به آن شیفون می گفتند.
ضمنا شعر آقای گروس ملکیان هم فوق العاده بود ممنون