دیشب به تماشای این نمایش نشستیم. نمایش مدهآ اجرا نمیشود، تلاشی برای ارائه خوانشی مدرن و پرفورماتیو از اسطوره مدهآ است. این اثر در قالب نمایش در نمایش، تلاش دارد تا روایت کلاسیک را از زاویهای تازه بازنگری کرده و با ایجاد مفاهیم معاصر، به مسئله سرکوب و خشم زن در جامعه امروز بپردازد. با این حال، هرچند این رویکرد جسورانه است، در برخی بخشها روایت دچار پراکندگی شده و انسجام خود را از دست میدهد. در نتیجه، فرم پیشرو و جذاب اثر گاه تحتالشعاع کلیشهگوییهای مفهومی و پیامهای صریح و مستقیم قرار میگیرد.
نمایش سعی دارد مدهآ را از یک شخصیت انتقامجو به نمادی از زن امروز ایرانی سرکوبشده و تحت نظارت اجتماعی بدل کند. این خوانش، هرچند میتواند زمینهای برای خلق لحظات تأثیرگذار باشد، اما در برخی مواقع، به کلیگوییهای فلسفی و استعاری محدود میشود و از عمق درام میکاهد. مدهآ در این روایت، نه بهعنوان یک شخصیت پرداختهشده، بلکه بیشتر بهعنوان یک مفهوم انتزاعی ظاهر میشود. این امر، هرچند میتواند بر نگاه مدرن اثر دلالت داشته باشد، اما از ارتباط عاطفی مخاطب با او کاسته و نمایش را به مجموعهای از نشانههای تئاتری و استعارههای بصری تقلیل میدهد. در نتیجه، انگیزهها و احساسات شخصیت در میان لایههای نمادین گم شده و پیوند حسی میان تماشاگر و روایت برقرار نمیشود.
بازیگران نمایش، با انرژی و تعهد بالا به ایفای نقش پرداختند و در اجرای پرفورمنسهای خود موفق عمل کردند. هماهنگی میان آنها، بهویژه در سکانسهای فیزیکال، یکی از نقاط قوت اثر به شمار میآید. بااینحال، در بخشهایی که تعامل میان بازیگران صحنه و کاراکترهای حاضر بر مانیتور صورت میگرفت، عدم هماهنگیهایی به چشم
... دیدن ادامه ››
میخورد.
استفاده از مانیتور یکی از ویژگیهای مهم این اجرا بود، اما دلیل مشخص و روشنی برای آن ارائه نمیشد. این عنصر ممکن است با هدف فاصلهگذاری، نمایش نظارت اجتماعی بر زنان، یا مدرنیزه کردن روایت کلاسیک به کار رفته باشد، اما در عمل، کارکردی منسجم و تأثیرگذار پیدا نمیکند. به نظر میرسد حضور فیزیکی کاراکترهای کارگردان در صحنه، میتوانست ارتباط زندهتری با مخاطب برقرار کند و از ابهام عملکرد این عنصر بکاهد.
طراحی صحنه، در عین سادگی، کارآمد بود و با پرهیز از اکسسوارهای اضافی، امکان تمرکز بیشتر بر بازیگران و مفاهیم اثر را فراهم میکرد. طراحی لباس نیز با خلاقیت و دقت اجرا شده و به فضاسازی نمایش کمک شایانی کرده است.
موسیقی نمایش، بهخوبی بر اجرا نشسته و توانسته است فضاسازی را تقویت کند. نورپردازی نیز با ایجاد حس و حال مناسب، به انسجام بصری و القای لحن اثر کمک کرده است. طراحی نور، ضمن تأکید بر لحظات کلیدی، توانسته ریتم اجرا را همراهی کند و در کمی القای حس اضطراب، درگیری یا تعلیق مؤثر باشد.
به صورت کلی مدهآ اجرا نمیشود، تلاشی برای بازتعریف یک اسطوره در بستر معاصر است. این اثر، با وجود نقاط قوت در بخشهای فنی مانند طراحی لباس، نورپردازی و موسیقی، و همچنین با بهرهگیری از یک پرفورمنس چشمنواز، در لایههای مفهومی و محتوایی دچار افراط در مانیفستخوانی شده و در برخی بخشها از عمق درام فاصله گرفته است. بااینحال، اگر مخاطب صرفاً به دنبال لذت بردن از فرم و اجرا باشد، میتواند از تجربه بصری و زیباییشناسی آن بهره ببرد. خیلی ممنونم از همه عوامل.