《گلچین عارفی: بعضی اصرار دارند بگویند که کار سنگین است، خب اسم و پوستر به شما یک خط و نشانی میدهد که باید توقع داشته باشی که چه چیزی را میخواهی ببینی. من حاشا و کلاً اگر ادعایی داشته باشم؛ ولی اگر در یک تئاتر حافظ و سعدی و عراقی شنیدیم که نباید رباط صلیبی پاره کنیم، یکوقتی تلویزیون این مملکت «هزاردستان»، «روزی روزگاری» و... پخش میکرد الان همه چیز رو به ابتذال رفته است. ما سه قدم آمدیم مخاطب هم سه قدم بیاید تا به یک جایی برسیم.》
با عرض تشکر از عوامل و نویسندهی کار برای خلق این اثر دغدغهمند، میخواستم در مورد این بند از مصاحبهی آقای گلچین عارفی که در سابت خبر آنلاین منتشر شده بگم که بله؛ بخشهایی از کار برای من که یکی دیگر از مخاطبهای شما هستم، سنگین بود ولی نه به این دلیل که با ارجاعات ادبی و تاریخی اذیت میشم؛ بلکه شاید تنها دلیل برقرار نشدن ارتباط کاملم با اجرا، ریتم تند روایتهای اول با ادبیاتی که به شنیدن مدامش عادت ندارم و بیان ناواضح چند تا از دیالوگها در این میان بود که باعث میشد گوش من از شنیدنش جا بمونه. چه بسا اگه با طمأنینه بیشتری به من مخاطب ارائه میشد، حظ دوچندان میبردم و در خاطرم ماندگارتر میشد. (البته من از تغییراتی که در اجرا اعمال شده، آگاه نیستم.)
باز هم سپاسگزارم از نگاه نویی که در هر یک کارهاتون دارید و امیدوارم همیشه مسیر برای اجرای ایدههاتون هموار باشه.