قبل از هر چیز باید بگم از نمایش جنوب از شمال غربی نوشته و کار ایوب آقا خانی بیش از اینها انتظار داشتم و به طور کلی در پایان نمایش به بازیگران و کارگردان نمایش که به احترام مخاطب در راهروی سالن سایه ایستاده بودند، چیزی جز یک خسته نباشید کمرنگ و رنگو رو رفته نتوانستم بگویم . که البته بخش قابل توجه ای از این حس و حال من در پایان نمایش مربوط میشود به اپیزود سوم و پایان نه چندان خوب اثر .
نمایش جنوب از شمال غربی ، نمایشی است درباره مهاجرت و سرنوشت انسان هایی که سال های زیادی از عمر خود را در سرزمینی سپری کرده اند که با ریشه های آنها فاصله ها و شکاف های عمیق فرهنگی و ... دارد .
این نمایش به شکلی اپیزودیک ارائه شده است که اپیزود اول نمایش خوب شروع میشود و به خوبی از پس معرفی شخصیت ها و راه اندازی داستان بر می آید و اپیزود دوم نیز در ادامه به خوبی داستان را پیش میبرد و از لحاظ حسی و عاطفی میتواند ارتباط خوبی با مخاطب برقرار کند و در اپیزود سوم اگر چه گره گشایی انجام میشود اما ابهامات پاسخ نداده در اپیزود های قبلی که به این قسمت آمده است کماکان باز نشده همانند سئوال هایی بی پاسخ ذهن مخاطب اثر را اشغال میکند و تا پایان اثر نیز کماکان حل نشده باقی میماند.
یکی از مشکلات کارهای اپیزودیک در آوردن حس کلی یک اثر نمایشی است که بتواند مستقل از داستان های متفاوت اپیزود های نمایش ، خود را همانند
... دیدن ادامه ››
خونی در رگ های اثر جاری و به یکپارچگی آن کمک کند ، که متاسفانه در این کار این حس نمود کمرنگی داشت . البته تلخی و سردی ، روح حاکم در اثر بود و تا حدودی توانسته بود حس مشترکی را میان این سه اپیزود ایجاد کند اما گنگ بودن بعضی ماجراهای اتفاق افتاده و عدم بیان دلایل کوچ این شخصیت ها و باز نشدن بعضی از گره های داستان تا انتهای نمایش ، باعث میشود مخاطب در پایان نمایش کمی سردرگم و کمی کنجکاو هنوز منتظر باشد اپیزودی دیگر را نیز ببیند تا شاید پاسخ گوی ابهامات ذهنی او باشد .
باید گفت جدا از محتوای قابل توجه نمایش ، اثر از نظر دراماتیک پاسخ گوی نیاز مخاطب نیست و همین مشکل باعث میشود نتوان آنچنان که باید با اثر ارتباط تنگاتنگی برقرار کرد و از آن لذت برد.
به نظرم طراحی صحنه این نمایش تنها کارکردی واقعی در اثر داشت و به محتوای نمایش و ... کمکی نمیکرد . و بازی های این نمایش با وجود استفاده از بهترین های تئاتر در حد این نام ها نبود و مشکل جدی که نه تنها این اثر بلکه کارهای دیگر این روزهای تئاتر از نظر بازی دچار آن است این فریاد های ناگهانی و تکراری و تصنعی و متظاهرانه است که هیچ کارکرد درون متنی و برون متنی به جز ترساندن مخاطبی که سعی میکند با اثر ارتباط برقرار کند ، ندارد . در این کار به جز فهیمه امن زاده تمام بازیگران حد اقل یکی از این فریاد ها داشتند که فقط فریاد پیام دهکردی متناسب با متن و شخصیت پردازی آن بود و مابقی به نظرم کاملا زائد و نمایشی بود . ای کاش برای بازی های این اثر وقت و انرژی بیشتری به کار بسته میشد، چون رگه هایی از لحظه های خوب در کار تمام بازیگران میشود دید .