وقتی توی سالن نشستم و دارم یه نمایش خوب رو تماشا میکنم درست اونجایی که کاملا از لحاظ حسی ارتباطی تنگاتنگ با اثر بر قرار کردم یه ندایی بهم میگه که این نمایش هم مثل همه نمایش ها بالاخره تموم میشه و درست همون جاست که من آرزو میکنم ای کاش چراغ ها هرگز روشن نمی شد تا ما برای بازیگران دست بزنیم.