به نظرم صاحب اثر در این کار به هدفش میرسد. خوب هم میرسد. بی تکلف و بی ادعا.
ما مخاطبان تئاتر هم میتوانیم نقد شویم، چرا که نه!
همانطور که ما هر اثری را به هر شکلی، حرفه ای و غیر حرفه ای در تیوال نقد میکنیم، امتیاز میدهیم و در موردش آزادانه مینویسیم، نمایش «مخاطب»، مخاطبان تئاتر را به شکلی خیلی محترمانه و با احتیاط نقد میکند و حتی به آنان معترض است.
منِ مخاطب هم میتوانم اشتباه ببینم، اشتباه بشنوم، اشتباه حس کنم، حتی نبینم، نشنوم و حس نکنم!
این نمایش از سختی و رنج رسیدن به تشکیل تئاتر روی صحنه صحبت میکند و البته پیامدهایش برای عوامل آن تئاتر. و بعد مخاطب شاید با کتلتی درون یک ظرف می آید، تماشا میکند و میرود. میرود که در تیوال نقدش را بنویسد، ستاره اش را بدهد و بعد واقعا میرود که میرود که میرود.
انگاری تئاتر و نمایش برای ما فقط جنبه ای سرگرم کننده دارد و ابزاری روشنفکرانه است که با رفتن به سالن نمایش، در موردش نقد بنویسیم و پز بدهیم. پس تاثیرش چه میشود؟ کجا بدردمان خورده و میخورد؟ اصلا تکانمان میدهد؟ اصلا با این ذهنیت آمده ایم که تاثیر بگیریم یا برای پز آمده ایم؟ آمده ایم که ببینیم یا آمده ایم که نقد کنیم؟ آنچه که صاحب اثر در ذهنش داشته، رنجی که گروه کشیده اند و بعد از تئاتر هنوز درگیر آنند، چه میشود؟ تئاتر یک شیئ است یا جان
... دیدن ادامه ››
دارد؟ آیا ابزاری برای به رخ کشیدن منِ مخاطب یا صاحب اثر است؟ موضوعی که درباره اش صحبت شده چه سرنوشتی در ذهن مخاطب پیدا میکند؟
با دیدن نمایش، این مصرع از سعدی برایم تداعی شد که:
«ما کجاییم در این بحر تفکر، تو کجایی؟»
این اولین کاری بود که از صاحب اثر میدیدم. در ساختار متن و فرم هماهنگی و همخوانی وجود داشت. نویسندگی منسجم و قوی در عین سیالیت قصه و گسست های زنجیروار داستانک ها هم جالب توجه بود.
کلیت اثر به نظرم جسورانه بود و البته رادیکال. و این برای کسی که صاحب نامی در تئاتر باشد، سخت تر و جسورانه تر است.
ضمنا این کار، یک نمایش تعاملی نیست و نباید هم باشد. تعجب میکنم که بعضی آن را تعاملی می نامند. این نمایش در مورد مخاطبان تئاتر است ولی دلیلی نمیشود که آنها بخواهند در روند کار تاثیرگذار باشند. هر نمایشی که بازیگرانش روی صندلی مخاطب نشستند، تعاملی محسوب نمیشود! فرم این کار ایجاب میکند که بازیگران بین تماشاچیان باشند و اگر سوالی از مخاطب پرسیده میشود، نه در جهت دخل و تصرف آنان در روند نمایش که صرفا به نمایش گزاردن نگاه متفاوت هر مخاطب به یک پدیده یا نمایش یا هر چیز دیگری است (که گاهی مثل نقدها و نظرات می تواند خام، پخته، کودکانه، حرفه ای، غیر حرفه ای، علمی، غیر علمی، شیئ پندارانه یا … باشد)
مثلا صحبت از تجاوز مداوم یک پدر به دختر خردسالش از ۱۲ تا ۱۶ سالگی اش است ، بعد مخاطبانی از دختر میپرسند:
- «تونستی فراموشکنی؟!!»
-«هنوز پدرت رو دوست داری؟!»
-«خود تجاوز سخت تر بود یا به یادآوردنش؟!»
واقعا سوالات شاهکار و مغزهای متفکری هستند!