خواهش می کنم این پست رو "پررنگ" کنید.
...
خیلی ساده می نویسم...
تو همین شهر تهران که منم توش زندگی می کنم خیلی ها رو می بینم که واسه یک بار روی صحنه رفتن در سال چه تلاش هایی می کنن، چه قدر سختی و بی پولی رو با کلی شرایط سخت تحمل می کنن تا فقط یکبار روی صحنه برن، و همین آدمهایی رو که میگم خیلی واسه هنر کشور ما ارزش دارن چون هیچوقت دست از کار نمی کشن البته بعضی وقت ها هم از همه چی دست می کشن، یعنی خسته میشن از همه چی. از اینکه زندگی شون رو می ذارن واسه "صحنه ی مقدس تئاتر" اما موفق نمیشن، یعنی یه عده نمی ذارن که موفق بشن. تو این شهر اگه نخبه باشی فراموشت می کنن یا اینکه لهت می کنن، منظورم کسایی هست که حتی باورتم نمیشه. کارگردانایی که بهشون اعتقاد داری لهت می کنن.
...
این فقط یه اتفاق مسخره ست.
"پژمان جمشیدی" در تئاتر...!
من کاری با شخص ایشون ندارم فقط میخوام بگم متأسفم برای تئاتر این شهر که بجای پیدا
... دیدن ادامه ››
کردن جوون های مستعد دنبال پول ئه... خیلی مسخره ست.
...
آقای "علی نرگس نژاد" دوستون دارم اما ... براتون متأسفم.
من دیگه به تئاتر این شهر اعتقاد ندارم... به خدا بغض کردم ...
صحنه ی تئاتر مقدس ئه و برای رفتن روی صحنه باید روی همین صحنه زمین بخوری...
استاد خوبم... حمید سمندریان کجایی؟؟؟
بغض اشک نشده ی شاگرداتو می بینی؟؟؟
...