در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال بهزاد م.ا | دیوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 05:35:09
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
درد نوشان زمانی برای زیستن

دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد

دردنوشان رو به چشم یک کار کلاسیک به تماشا نباید نشست چون ممکنه حظ وافر رو نبرید، مثلا وقتی برای بار سوم رقص سماعه بین هر بخش از نمایش به اجرا رفت این مکرر ترکیب معجون گونه شگفت انگیزه تقدیرگرایی و تصوف احساس دلزدگی در من ایجاد کرد و برای اینکه این خط شکسته نشه چشمام رو بستم و اجازه دادم گوشام ادامه این خط لذت رو دنبال کنه.
دردنوشان رو به چشم یک تراپی به تماشا بنشینید، دردنوشان رو ببینید تا زندگی مجدد درونتون جاری بشه.
عاشقی کردم، کیف کردم و با تک تک سلول ... دیدن ادامه ›› های وجودم به وجد اومدم، بر خلاف هر نمایشی که سکوت لازمه و ادبه با صدای بلند سعدی جانم رو خوندم و بارها و بارها کف زدم.

سودای عشق پختن عقلم نمی‌پسندد
فرمان عقل بردن عشقم نمی‌گذارد

حیف که واقعا این کار داره زود تموم میشه، ما مشتاقانه بی تاب حظ بری مجدد و مجددیم و چشم داریم که این لطف رو زود از ما دریغ نکنید.

من در اندیشه آنم که روان بر تو فشانم
نه در اندیشه که خود را ز کمندت برهانم

سپاسگزارم
عاشق باشید و مانا .
درودها
سپاسگزارم که اندیشه و احساستان را با ما به اشتراک گذاشتید
ستایش از سوى شما مایه بالیدن ماست و اشاره تان به کلاسیک نبودن دردنوشان به راستى درست است
دردنوشان نه یک تئاتر و حتى نه یک نمایش و نه یک کنسرت است
دردنوشان یک جریان است که در رگ هاى جامعه جارى شده است
ازین که شما نیز مجراى این جریانید سپاسگزاریم
با آرزوى میزبانى دوباره و دیدار شما
عمار تفتى
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هرچقدر میخوام چیزی بنویسم یا کلمات قاصر میشن یا ادب گفتاری
میخواستم بنویسم دیروز بعد از دیدن این نمایش، احساس میکنم کم لطفی بزرگی میشه به واژه نمایش، حتی نمیدونم استفاده از واژه اثر هم درست هست یا خیر! پس بهتره اینطور شروع کنم.
دیروز لبریز از حسرت شدم، دیروز غصه خوردم و دلتنگ روزهای خوبی شدم که به همراهی دوستان به تماشای اثری میرفتیم و سرمست بعد از نمایش قدم زنان تو کوچه پس کوچه های شهریار و رازی و ولیعصر و انقلاب خودمون رو به چالش میکشیدیم و نقد میکردیم اثر رو یا دیدگاه همدیگه رو راجب به اون نمایش، دیروز یهو دلم لرزید دیگه انگار داریم کم کم کوچکترین دلخوشی ها و سرگرمی هامون رو از دست میدیم، یکی از اون چیزهایی که بهمون حسابی قوت میداد تا رنج روزانه تکرار مکررات کاری رو تحمل کنیم، غرق شدن توی عالم رویای نمایش بود که داره به دست تیغ بی رحم مم... از دست میره.
کنتس کاتلین چیز خاصی برای نوشتن نداره، حتی به نظرم صحبت در مورد اون کم لطفی به مخاطب هست، جز محدود اجرای فرم اگه اشتباه نکنم بانو سراج که مشخصا تخصصی حرکات موزون رو به نرمی هرچه تمام تر اجرا میکردن در خیل جمعیتی که حتی احساس کردم پیش تمرین نداشتن یا بازی جناب قادری که قطعا تجربه بازیشون توی هر نمایشی به کمک میاد، بازی ها هم چنگی به دل نزد چه برسه به نمایش نامه که ماحصل بازنویسی کتاب دین و زندگی 1 به نگارش آقایان اعتصامی و جوارشکریان بود. حسرت مدت زمان کمی که حتی سعی کردم طاقت بیارم و طاقت نیاوردم و ... دیدن ادامه ›› زدم بیرون.
حسرت روزهایی که بعد نمایش با کارگردان هایی مثل جنابان مهرداد خامنه ای، محسن حسینی، سامان ارسطو یا جناب رفیعی بزرگ یا سرکار بانوان بیان، مقدم و... تو همون سن یا خارج سالن آزادانه بحث میکردیم و اون ها با آغوش باز استقبال میکردن و نه مثل رفتار ناپسند آقایی که حتی نمیدونم چه نسبتی با اجرا داشت بیمناک نقد غیر دلچسب وسط بحثی بپرن و بی ادبی کنن.
در هر روی اگه هنوز براتون هنر نمایش جایگاه خاصی توی قلب و ذهنتون داره دست نگهدارید، کتاب بخونید، قدم بزنید اما به شدت با احتیاط این روزها به سمت سالن های نمایش تشریف ببرید.
با سلام نظر شخصی شما کاملا محترمه اما نه در بیان و تجویز برای عموم!
شما که از مطالعه کتاب بحث به میان می آورید لطفا ابتدا نمایشنامه کنتس کاتلین اثر ویلیام باتلر ییتس را مطالعه کنید.
اگر مطلع باشید این نویسنده سبکی نو در ادبیات نمایشی ایجاد کردند و هرچند درام این نمایش اندک باشد
اما مبارزه ی پاکی با شیطان همیشه و در هرحال برای هرجامعه و ملتی و در هر عصر و زمانه ای قابل تفکر است.
نیازی به توهین به کتاب های درسی نیست!!
و همچنین توانمندی بازیگران این اجرا!!!
هر فردی میتواند هر انتخابی داشته باشد اما نباید ... دیدن ادامه ›› به انتخاب دیگران بی احترامی شود.
در ضمن دنیای نمایش مختص به افرادی خاص نیست،
تمام کسانی که در این زمینه مطالعه و تلاش دارند میتوانند فعالیت کنند.
این گروه اجرایی با این تعداد پرسوناژ و عوامل حتما بررسی های لازم را از پیش انجام داده اند
و قطعا اطلاع از نیاز جامعه ی امروز به این مبحث بوده که این اجرا را به عمل آورده است.
همچنین پذیرش اثر از سمت اداره محترم امور نمایشی که در همان بار اول در بازبینی پذیرفته شده پس نیازی به توضیح واضحات نیست.
در نهایت امیدواریم روزی برسد که یاد بگیریم سلیقه شخصی مان را به دیگران تحمیل نکنیم.
سپاس
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
رومینا مهدوی
با سلام نظر شخصی شما کاملا محترمه اما نه در بیان و تجویز برای عموم! شما که از مطالعه کتاب بحث به میان می آورید لطفا ابتدا نمایشنامه کنتس کاتلین اثر ویلیام باتلر ییتس را مطالعه کنید. اگر مطلع ...
در کامنت و نظر ایشون اصلا کلمه ی غیرمودبانه ای نبود و چگونه ست که نقد رو تاب نمیاورید و اینقدر گارد ؟
۲۲ مرداد ۱۴۰۲
قطعا نقدی که منتهی به دلسوزی نگارنده برای وقت و جیب سایر افراد باشه از نگاه برخی بی احترامی به روح هنر و یک اثر هستش.من که در نوشته کلام به دور از ادب ندیدم و این تاسف و حسرت خارج از نقد دلشوره ای هستش که همه ی علاقه مندان به فرهنگ رو پریشان میکنه که چرا هنر در حال از دست دادن اصالتش هستش و پاسخش روشنه
مارکت و گیشه ذاتا در تناقض با جنس هنر هستن و این روزها کمتر هنرمندی رو میبینید که گرفتار نون شب باشه و پابرهنه به دنبال قلب و عشقش بگرده پس نمیشه توقع زیادی از محتوا و اجرا داشت چون هنرمند پر دغدغه جسمش در اجرای اثر هست و روحش به فکر مشکلات جاری زندگی
۲۳ مرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به صفحه تیوال این کار حمله سایبری برادرانه شده؟
چرا همه نظرات و تمجید ها برای افراد بی نام و نشانی هست که زیر دو روز عضو تیوال شدن؟
لطفا نکنید این کار رو قشنگ نیست!
ببخشید اقای متخصص جرایم اینترنتی.
صرفا هرکس بر حسب ادب میتونه نظر خودش رو درمورد اجرایی که دیده ابراز کنه.
شما هم تشریف ببرید ببینید ودرانتها نظر بدید.
به امید روزی که فرهنگ همگانی بشه.
قشنگ بود؟
۰۷ تیر ۱۴۰۱
آفرین. کاش همه اینقدر به این موضوع توجه میکردن و واکنش نشون میدادن
کلا متاسفانه داریم به یه سری افراد منفعل خاموش تبدیل میشیم در هر زمینه ای
دوستانی که عزیزان و همکارانتون در نمایش ها هستن
لطفا و خواهشا با نوشتن تعریف و تمجید باعث انحراف ذهن کسانی که میخوان تصمیم بگیرن نمایش رو ببینند یا نبینند نشین
اجازه بدین نقدهای واقعی نوشته بشه
اگر با انحراف دادن به واقعیت در سطح جامعه و سیاستگذاریهای کلان مشکل داریم
چرا این کار رو در رفتار خودمون عیب نمیبینیم؟
۱۰ تیر ۱۴۰۱
سلام به شما دوست گرامى
از شما که علاقمند به تئاتر هستید بعیده..اینکه بخواید یک نمایش رو صرفا براساس نظرات مثبت یا منفی قضاوت کنید..شاید یک نمایشی از روی غرض ورزی نظرات منفی داشته باشه یه نمایشی هم از روی رفاقت بیش از حد،نظر مثبت..پس ملاک انتخاب نمایش صرفا نمیتونه نظرات مخاطبان باشه! بنظر من باید یه اطلاعاتی از نمایشنامه و ژانر،بدست اورد و اگر مناسب سلیقه ما بود..اون نمایش رو دید و بعدش خیلی منطقی اینجا نظر گذاشت! اگه نقدی هست نوشته بشه اگه نکته مثبتی هست ذکر بشه! اما این حرف شما،که هنوز نمایش رو ندیدید ،فقط داره یک هجمه ی شایدغلط،به این گروه وارد میکنه! و خیلیای دیگه رو با خودتون هم سو میکنید که فقط بخاطر کامنت های این صفحه، نمایشی که ماه ها براش زحمت کشیده شده رو زیر سوال ببرید! این دوستانی که نظر مثبت نوشتن حداقلش اینه که نمایش رو دیدن، اما شما چی؟ ندیده دارید یک موج منفی رو به سمت این گروه راه ... دیدن ادامه ›› میندازید!
مگر نه اینکه هرکسی (چه مخاطب عام وچه مخاطب خاص)ازادی بیان داره؟این دوستان کار رو دوست داشتن و نظر مثبت نوشتن
همونطور که شما میتونید کاررو ببینید و دوست نداشته باشید و نظر مخالفتون رو بنویسید!
اما به شرطی که ببینید و بعد قضاوت کنید!

مگر نه اینکه برای تهیه یک تئاتر ،یک گروه تمام تلاشش رو میکنه(اون هم در این شرایط سخت)! حالا چه نمایش خوب چه بد! نباید زحمات یک گروه رو با یک جریان سازی غلط خراب کنید! ما فقط میتونیم نقد و نظر شخصی خودمون رو بنویسیم!

پس بهتون پیشنهاد میکنم برای انتخاب یک نمایش،صرفا به کامنت ها اتکا نکنید! و بعد از اینکه کاررو دیدید در موردش نظر مثبت یا منفی خودتون رو بنویسید

سپاس
۱۰ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مرثیه ای برای آزادی و برابری
چقدر بعد از مدت ها چسبید، نمایش بود یا نفوذ به اعماق قلب و روح با نشانه ها و تمثیل ها، با قانون و کمانچه، با اون نغمه های آسمانی، اون متن بینظیر، بازی با زمان، نقش آفرینی های با تمام وجود. چه پاسداشت میمونی برای 116 سال تلاش برای برابری و آزادی!
عجیب قایق کاغذیتون توی برکه افکارم موندگار و شناور شد عجیب!
سپاس، سپاس، سپاس

در نقد یا تایید هیچ اثر جدید سامان ارسطو
دوست عزیزی به سبب ابتلا به بیماری خاص تحت جراحی جمجمه با هوشیاری قرار گرفت، بعد از عمل بیان میکرد در حین عمل بوی بد شدیدی در اتاق پیچیده بود جوری که مجبور شدم چندین بار حالت تهوع خودم رو قورت بدم از پزشک پرسیدم آقای دکتر این مایع بد بو چیه که به صورت مداوم سرم رو باهاش شستشو میدید که امان از من بریده، میگفت دکتر لبخندی زد گفت این فقط آب مقطره و باهاش خون های سرت رو شستشو میدیم ،آب مقطر بی بو هست و این بو از خون خودته!
در حین اجرا چندین بار حالت تهوع شدید گرفتم ولی در دستان ارسطو تنها تیغ بود و آب مقطر!
پیشنهاد میکنم دوستان اندیشمند این اثر رو که تنها روزهای شنبه و یکشنبه در کافه گالری مارکوف واقع در خیابان خارک کوچه شهرود پلاک9 ساعت 19:30 اجرا میره از دست ندن و امیدوارم گروه همیاری عزیز حداقل برگه اون رو ایجاد کنه.
با تشکر

بلیط رو کدوم سایت می فروشه؟
۱۴ بهمن ۱۳۹۸
جناب بهزاد عزیز من متاسفانه شنبه اجرا رو دیدم و سعادت دیدارتون رو نداشتم به امید پیشنهاد های بعدی شما و دیدارتون هستم .
۲۳ بهمن ۱۳۹۸
سپاس
به امید دیدار
۲۳ بهمن ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش خشونت یا یک کاره بی سرو ته! مسئله این است!
با یک مشت کلمات و داستان بی سرو ته با مایه طنز بداهه خشونت نشان داده نمیشه :
خون!
من پام تو خونه!
همه جا خونه!
اون باباتو کشته!
من خواهرتو کشتم وقتی بچه بود!
با سنگ بزن تو سرش!
اونو کشتیم اما پدرام رو نمیتونم بکشم آخه من قاتل نیستم شما خودتون انجامش بدین!
....
ایکاش جناب کوشکی عزیز لیستی ... دیدن ادامه ›› از آثار ادبی از هنرمندانی همچون جو هالدمن ، جوزف هلر ، کرت وانه‌گت و سایر نویسندگان بزرگ ضد خشونت جهان که جملگی از مایه طنز قوی برای بیان اهدافشون استفاده میکنن رو مطالعه کنن تا تفاوت آشکار بشه و تنوع کاریشون هم احتمالا بیشتر!!!

کار دلچسبی بود ممنونم و خسته نباشید میگم به گروه الخصوص جناب میثاق عزیز با بازی فوق العادشون و با عرض پوزش از عزیزی که ایشون رو مناسب برای یک مونولوگ هفتاد دقیقه ای نمیدونستن هفتاد دقیقه با انرژی تمام جوری بازی کردن که شنیدم بعضی از تماشاچیان هم نظر با بنده در انتهای نمایش فرمودن بازی جوری انجام شد که انگار یک تجربه شخصی از بازیگر ارائه شده و این دقیقا اصل مطلب هست.
میثاق زارع و الهه فرازمند این را خواندند
نفیسه نوری، بهار گراوندی، R 0 y a، یلدا معصوم و امیر این را دوست دارند
خیلی خیلی ممنون و خوشحالم که همچین حسی داشتین
۱۹ بهمن ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک سن مشکی ، چهار عدد صندلی پلاستیکی حمام ، چند عدد پروژکتور احتملا دست دوم و 5 بازیگر با لباس های شخصی که یک نفر از آن ها همان کارگردان اثر است چنان غوغایی به پا میکنه که قطعا از دست دادن تماشای اون فقدان بزرگی به حساب میاد.
یک سناریو عالیه عالی با هدفی بسیار انسانی و والا با فلش بک های به موقع و دقیق همراه با بازی پنج بازیگری که قدرت بازیشون بیش از حد انتظار تاثیر گذاره جز دارایی های معنوی کاری محسوب میشه که خیلی از نمایش های پر زرق و برق امروزی به شدت ازش محروم هستن.
نمایش بسیار عالی و به شدت تاثیر گذاری بود سپاس بینهایت از همه دوستان زحمت کش این اثر ، حتما منتظر و پیگیر کارهای عالی آیندتون هستم.
اول نوشته تون بنویسید که دارید از کار تعریف می کنید
ممکنه عوامل با خوندن خط اول سکته کنن و به تعریف هاتون نرسن :)
۲۸ آبان ۱۳۹۷
با درود بیکران
به روی چشم ، امیدوارم که حداقل به لطف کنن و خط اول رو تا انتها بخونن.
ولی بنده هم حسابی بعد از دیدن نمایش همین قدر شکه شدم بسیار عالی بود بسیاررررررررررررر
۲۸ آبان ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمیدانم در نقد این اثر بی‌نظیر چه باید گفت!
میدانم هرگونه نقدی از جانب غیر کارشناسی همچون بنده ، از لذت دیدن این شاهکار قطعا خواهد کاست!
تنها میدانم که بارها به همراهی دوستان به تماشایش خواهم شتافت تا بیاموزم و بیاموزیم ، مترسک یک نمایش صرف نیست ، مترسک اندیشه و راهبرد است ، مترسک نمایشی بی پایان و نقطه از مردیست که بلوغ فکریش در هر نمایش شمارا غرق خواهد کرد.
از دست دادن تماشای مترسک تنها از دست دادن لذت تماشای یک اثر بی نظیر نیست ، دریغ لحظاتی است از درک و تجربه جهانبینی دگر !
قبل از تماشای نمایش با اطمینان تمام از لذت بردن کاری جدید و قطعا شگرف از جناب خامنه‌ای بزرگوار بر روی صندلی نشستیم اما هنگامه خروج مجموعه ای از نفرات غرق شده در گره‌های ذهنی بودیم که تا ساعت‌ها بی هیچ حرفی تنها و تنها اندیشیدیم.
و مثل همیشه سپاس و درود بی کران بر گروه نمایش و رهبر این گروه که با ظرافت تمام ، تمامی ساختارهای ذهنی را بی هیچ ملاحظه و لاپوشانی برای ساخت اندیشه بهتر در هم میشکنند ، سپاس و سپاس و سپاس .
من خودم یارای بلند شدن از صندلی را نداشتم دیشب و دوست داشتم ساعت ها به نمایش در همان سالن فکر کنم. در همین لحظه نیز ثانیه به ثانیه مترسک در ذهنم جولان میده
۰۶ مرداد ۱۳۹۷
ممنونم بهزاد عزیز
چقدر باعث خوشحالی ماست.
۰۶ مرداد ۱۳۹۷
درود جناب غلامشاهی عزیز ؛ چه حس مشترکی را تجربه کردیم دوست بزرگوار نادیده.
۰۷ مرداد ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش خوبی بود، خوشحالم که پرونده سال 96 با یک نمایش خوب بسته شد.
نکته‌ای که همیشه ذهن بنده رو - حداقل - بعد از دیدن کارهایی اینچنینی که قبلا یا کتابش رو مطالعه کردم و یا فیلمی ازش دیدم درگیر میکنه مقایسه هست، هرچند که مقایسه از اساس درست نیست. تغییرات اعمال شده نسبت به اثر اصلی باتوجه زمان و وضعیت جامعه ما به نظرم جالب اومد، هرچند که یه اثر با محتوای اینچنین غنی می‌تونست قوی‌تر هم حداقل بازی بشه.
ولی روی هم رفته اثر خوبی بود و بسیار خورسندم که این نمایش رو از دست ندادم و به تمام دست اندرکاران کار خسته‌نباشید میگم و از هم تیوالی‌های عزیز مخصوصا دوستانی که این اثر رو دیدن درخواست میکنم در صورت امکان فیلم رئیس جمهور ( پرزیدنت ) جناب آقای مخملباف رو هم حتما ببینن، خالی از لطف نیست.
امیرمسعود فدائی، عاطفه گندم آبادی و مریم زارعی این را خواندند
احمد عسگری و شاهین این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اون چیزی که برای بنده به شخصه در یک نمایش از بالاترین سطح اولویت برخورداره ، بالاتر از هر جذابیت دیداری ، شنیداری ویا اجرایی ، وجود یک سناریو دقیق و هوشمند و صد البته هدفمند و یا بهتر بگم دغدغه منده ، دیشب نمایش شلتر رو برای اولین بار دیدم و چقدر افسوس خوردم که این نمایش رو در روزهای پایانی فرصت دیدنش رو بدست آوردم ، انقدر حیف و دیر که شاید زمان تبلیغ گسترده رو براش از دست دادم ( کاری مثل اون‌چیزی که دلم خواست و با آبی مایل به صورتی خوشبختانه شد که انجام بشه ) و از این بابت حسرت به دلم.
بعد از نمایش اولین چیزی که به دوستان همراه گفتم این بود که گروه جدیدی رو پیدا کردیم که با خیال راحت بدون هیچ دغدغه از ضعف کار میشه اومد کاراش رو دید، دیگه نیاز نیست که کلی کنکاش کنیم تا ببینیم سطح کیفی اثر چطوره؟ با خیال راحت میام میشینم لذت میبریم و اندیشمون به چالش کشیده میشه.
سرکار بانو بیان ، جناب آقای میری از این همه انسانیت شما شگفت‌زده‌ام و لذت میبرم ، تمام قد در برابر وجه انسانی شما سر تعظیم فرود میارم و جاداره بابت سناریوهای دقیق و انسانی شما، سناریویی که کاملا مشهوده حاصل تحقیق اجتماعی و با مشقت بسیار حاصل شده تشکر و قدردانی بینهایت خودم رو ابراز کنم.
سالیان گذشته هر بار که تاریخ رو مرور میکردم شگفت زده میشدم که چطور در دورانی که استبداد در اوج قدرت خودش رخ نمایی میکنه هنرمندانی جسور و بی‌پروا قدرت مطلق رو به چالش میکشن و امروز هنرمندان بیشماری رو میبینم که دغدغه‌ای جز انسانیت ندارن و این بی‌نهایت برام ارزشمنده.
به دور از سناریو جذاب، پخته و هدفمند اثر بازی بی‌نظیر هنرمندان کار رو نمیشه فراموش کرد. بابی ، بابی بی¬نظیر ، طلای ناب و یا اون بانو شهرستانی ... دیدن ادامه ›› با اون لهجه سخت که متاسفانه اسمشون رو در خاطر ندارم ویا و یا و یا همه و همه از تک تکشون سپاس گذارم.
اما جناب میری عزیز در نهایت نقدی هم هرچند کوچیک به اثر با اجازتون وارده، و اون تاحدی منولوگی‌تر بودن کار با اثر مشابهی مثل آبی مایل به صورتیه. هرچند که این نقد در برابر زیبایی کار و هدف شما هیچ نیست، سپاس گذارم.
نوشتاری نه در باب نمایش نادیده ، برای مردی که دغدغه داشت
مرد را دردی اگر باشد خوش است درد بی دردی علاجش آتش است
نخستین بار که به تماشای اثر یک خاطره، یک مونولوگ، یک فریاد و یک نیایش نشستم- گواراترین مونولوگ تلخ زندگیم - ؛ مردی را کشف نمودم دغدغه مند (گوهری نایاب! ) ؛ ای دیر یافته با تو سخن می‌گویم .
با بزرگواری در باب هنر گفتمان می‌کردیم ، سخن از رسالت بینابین هنرمند و مخاطب به میان آمد ، نکته ظریفی رد و بدل شد: رسالت خالق ارائه کاری وزین، هدفمند و به نقل از خود جناب آقای خامنه‌ای حفظ حرمت هنر است و رسالت بیننده تحقیق و تامل چه قبل و چه پس از دیدن اثر جهت کشف زوایای زیرین‌تر هدف هنرمند. نکته ظریف آنکه جناب آقای خامنه‌ای هر دو این وظایف را با هم عهده دار شده و در راستای ارتقا بیننده ، هم خلق می‌کنند – به زیبایی – هم اندیشه سازند – به غایت – و هم عاشقانه مسیر تامل را چه پیش چه پس از از تماشای اثر برای بیننده با انبوه داده‌های آنالیز شده چه در قالب صفحه نوشت و یا چاپ کتاب و بروشور همه و همه در اختیار قرار می‌دهند بی هیچ چشم داشتی ! ( فی المثل همین دو نمونه کار جدید ایشان را ملاحظه بفرمایید دو کتاب در راستای دو کار جدیدشان معرفی نموده‌اند. ). زوایای شفاف این هنرمند حتی در مسایل مالی نیز رسوخ دارد وگزارشات شفاف مالی از میزان درآمد و هزینه‌های تولید یک اثر جز به جز توسط ایشان بیان می‌گردد برای مشتاقان دانستن ... دیدن ادامه ›› بیشتر .
مگر می‌شود عاشق نبود و فارغ از جیب و تمام ناملایمات در راستای توسعه فرهنگ کشوری به شدت نیازمند اثر خلق نمود؟ آثاری که هریک به تنهایی علاوه بر پوسته زیبا ظاهری ژرفایی به عمق آلام بشری به دور از رنگ و نژاد و مرز دارد ، آثاری لایه به لایه که عاشق ، مشتاقانه در اختیار بیننده قرار می¬دهد ، با شد که برای مخاطب دریچه‌ای رو به خردورزی بگشاید.
در خاطر دارم بعد از تماشای نمایش شازده کوچولو سرخوش از تماشای اجرایی زیبا همراه با مفاهیمی آشنا که همگی از این اثر مطالعه و در ذهن داشتیم از سالن بیرون می‌آمدیم که کتابی در اختیارمان قرار داده شد، کتابی که پنجره‌ای بود به جهان اندیشه و تفکر اگزوپری و واکاوی زوایای پنهان روحیات و خلقیات بشر.
در ذهن که مرور میکنم نمایشی را به خاطر نمی‌آورم که جناب خامنه‌ای بر صحنه برده باشند بدون اینکه چه پیش و یا پس از اثر بیننده را رها نموده ‌باشند، در خاطر نمی¬آورم اثری از ایشان دیده باشم که تهی از مفهوم و یا زیبایی شناسی باشد و یا حتی در خاطر نمی‌آورم اثری که با تاخیر زمانی شروع شده باشد و این یعنی احترام به هنر ، به انسان به اندیشه به خرد .
چقدر با خاطری آسوده به تماشای نمایش آثاری از مردی خواهم رفت که عاشق است ، عاشق که می‌شوی فارغ می‌شوی از هر قیل و قالی – علت عاشق زعلت‌ها جداست – .
چقدر مشتاقانه در انتظار لبریز شدن از دانش مردی نشسته‌ام که هدف دارد و صد البته دغدغه و غیرت. چقدر خوب است یافتن دستی گرم در این زمستان بی‌انتها –
گر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم؟
ز چشم دوستان دور یا نزدیک
مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی ...
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای، در بگشای
در انتها تنها تشکر و قدردانی می‌ماند از مردی که دغدغه مند است، دغدغه‌مند هنر و انسان پس آنچه از او می‌جوشد همه نوش‌داروست. جناب خامنه‌ای عزیز از جانب خود و تمامی دوستانی که همواره با بنده مشتاقانه در انتظار اثری نو از شما هستیم سپاس‌گذارم.
سلام بهزاد عزیز و گرامی
ممنونم از این همه توجه و لطف بی‌دریغ شما.
دستتان را به گرمی می‌فشارم و امید دیدارتان را دارم.
به قول سعدی
سخنی که نیست طاقت که ز خویشتن بپوشم
به کدام دوست گویم که محل راز باشد
قدمی که برگرفتی به وفا و عهد یاران
اگر از بلا بترسی قدم مجاز باشد
۰۲ دی ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نوشتاری نه در باب نمایش نادیده ، برای مردی که دغدغه داشت
مرد را دردی اگر باشد خوش است درد بی دردی علاجش آتش است
نخستین بار که به تماشای اثر یک خاطره، یک مونولوگ، یک فریاد و یک نیایش نشستم- گواراترین مونولوگ تلخ زندگیم - ؛ مردی را کشف نمودم دغدغه مند (گوهری نایاب! ) ؛ ای دیر یافته با تو سخن می‌گویم .
با بزرگواری در باب هنر گفتمان می‌کردیم ، سخن از رسالت بینابین هنرمند و مخاطب به میان آمد ، نکته ظریفی رد و بدل شد: رسالت خالق ارائه کاری وزین، هدفمند و به نقل از خود جناب آقای خامنه‌ای حفظ حرمت هنر است و رسالت بیننده تحقیق و تامل چه قبل و چه پس از دیدن اثر جهت کشف زوایای زیرین‌تر هدف هنرمند. نکته ظریف آنکه جناب آقای خامنه‌ای هر دو این وظایف را با هم عهده دار شده و در راستای ارتقا بیننده ، هم خلق می‌کنند – به زیبایی – هم اندیشه سازند – به غایت – و هم عاشقانه مسیر تامل را چه پیش چه پس از از تماشای اثر برای بیننده با انبوه داده‌های آنالیز شده چه در قالب صفحه نوشت و یا چاپ کتاب و بروشور همه و همه در اختیار قرار می‌دهند بی هیچ چشم داشتی ! ( فی المثل همین دو نمونه کار جدید ایشان را ملاحظه بفرمایید دو کتاب در راستای دو کار جدیدشان معرفی نموده‌اند. ). زوایای شفاف این هنرمند حتی در مسایل مالی نیز رسوخ دارد وگزارشات شفاف مالی از میزان درآمد و هزینه‌های تولید یک اثر جز به جز توسط ایشان بیان می‌گردد برای مشتاقان دانستن ... دیدن ادامه ›› بیشتر .
مگر می‌شود عاشق نبود و فارغ از جیب و تمام ناملایمات در راستای توسعه فرهنگ کشوری به شدت نیازمند اثر خلق نمود؟ آثاری که هریک به تنهایی علاوه بر پوسته زیبا ظاهری ژرفایی به عمق آلام بشری به دور از رنگ و نژاد و مرز دارد ، آثاری لایه به لایه که عاشق ، مشتاقانه در اختیار بیننده قرار می¬دهد ، با شد که برای مخاطب دریچه‌ای رو به خردورزی بگشاید.
در خاطر دارم بعد از تماشای نمایش شازده کوچولو سرخوش از تماشای اجرایی زیبا همراه با مفاهیمی آشنا که همگی از این اثر مطالعه و در ذهن داشتیم از سالن بیرون می‌آمدیم که کتابی در اختیارمان قرار داده شد، کتابی که پنجره‌ای بود به جهان اندیشه و تفکر اگزوپری و واکاوی زوایای پنهان روحیات و خلقیات بشر.
در ذهن که مرور میکنم نمایشی را به خاطر نمی‌آورم که جناب خامنه‌ای بر صحنه برده باشند بدون اینکه چه پیش و یا پس از اثر بیننده را رها نموده ‌باشند، در خاطر نمی¬آورم اثری از ایشان دیده باشم که تهی از مفهوم و یا زیبایی شناسی باشد و یا حتی در خاطر نمی‌آورم اثری که با تاخیر زمانی شروع شده باشد و این یعنی احترام به هنر ، به انسان به اندیشه به خرد .
چقدر با خاطری آسوده به تماشای نمایش آثاری از مردی خواهم رفت که عاشق است ، عاشق که می‌شوی فارغ می‌شوی از هر قیل و قالی – علت عاشق زعلت‌ها جداست – .
چقدر مشتاقانه در انتظار لبریز شدن از دانش مردی نشسته‌ام که هدف دارد و صد البته دغدغه و غیرت. چقدر خوب است یافتن دستی گرم در این زمستان بی‌انتها –
گر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم؟
ز چشم دوستان دور یا نزدیک
مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی ...
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای، در بگشای
در انتها تنها تشکر و قدردانی می‌ماند از مردی که دغدغه مند است، دغدغه‌مند هنر و انسان پس آنچه از او می‌جوشد همه نوش‌داروست. جناب خامنه‌ای عزیز از جانب خود و تمامی دوستانی که همواره با بنده مشتاقانه در انتظار اثری نو از شما هستیم سپاس‌گذارم.
امیرمسعود فدائی این را خواند
مهرداد خامنه ای این را دوست دارد
بهزاد عزیز ممنونم از این میزان توجه و لطف شما.
امیدوارم در راه انجام وظائف شرمنده دوستانی چون شما نشوم و محبت و توجه شما چراغی باشد برای بهتر شدن..
۰۳ دی ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نوشتاری نه در باب نمایش نادیده ، برای مردی که دغدغه داشت
مرد را دردی اگر باشد خوش است درد بی دردی علاجش آتش است
نخستین بار که به تماشای اثر یک خاطره، یک مونولوگ، یک فریاد و یک نیایش نشستم- گواراترین مونولوگ تلخ زندگیم - ؛ مردی را کشف نمودم دغدغه مند (گوهری نایاب! ) ؛ ای دیر یافته با تو سخن می‌گویم .
با بزرگواری در باب هنر گفتمان می‌کردیم ، سخن از رسالت بینابین هنرمند و مخاطب به میان آمد ، نکته ظریفی رد و بدل شد: رسالت خالق ارائه کاری وزین، هدفمند و به نقل از خود جناب آقای خامنه‌ای حفظ حرمت هنر است و رسالت بیننده تحقیق و تامل چه قبل و چه پس از دیدن اثر جهت کشف زوایای زیرین‌تر هدف هنرمند. نکته ظریف آنکه جناب آقای خامنه‌ای هر دو این وظایف را با هم عهده دار شده و در راستای ارتقا بیننده ، هم خلق می‌کنند – به زیبایی – هم اندیشه سازند – به غایت – و هم عاشقانه مسیر تامل را چه پیش چه پس از از تماشای اثر برای بیننده با انبوه داده‌های آنالیز شده چه در قالب صفحه نوشت و یا چاپ کتاب و بروشور همه و همه در اختیار قرار می‌دهند بی هیچ چشم داشتی ! ( فی المثل همین دو نمونه کار جدید ایشان را ملاحظه بفرمایید دو کتاب در راستای دو کار جدیدشان معرفی نموده‌اند. ). زوایای شفاف این هنرمند حتی در مسایل مالی نیز رسوخ دارد وگزارشات شفاف مالی از میزان درآمد و هزینه‌های تولید یک اثر جز به جز توسط ایشان بیان می‌گردد برای مشتاقان دانستن ... دیدن ادامه ›› بیشتر .
مگر می‌شود عاشق نبود و فارغ از جیب و تمام ناملایمات در راستای توسعه فرهنگ کشوری به شدت نیازمند اثر خلق نمود؟ آثاری که هریک به تنهایی علاوه بر پوسته زیبا ظاهری ژرفایی به عمق آلام بشری به دور از رنگ و نژاد و مرز دارد ، آثاری لایه به لایه که عاشق ، مشتاقانه در اختیار بیننده قرار می¬دهد ، با شد که برای مخاطب دریچه‌ای رو به خردورزی بگشاید.
در خاطر دارم بعد از تماشای نمایش شازده کوچولو سرخوش از تماشای اجرایی زیبا همراه با مفاهیمی آشنا که همگی از این اثر مطالعه و در ذهن داشتیم از سالن بیرون می‌آمدیم که کتابی در اختیارمان قرار داده شد، کتابی که پنجره‌ای بود به جهان اندیشه و تفکر اگزوپری و واکاوی زوایای پنهان روحیات و خلقیات بشر.
در ذهن که مرور میکنم نمایشی را به خاطر نمی‌آورم که جناب خامنه‌ای بر صحنه برده باشند بدون اینکه چه پیش و یا پس از اثر بیننده را رها نموده ‌باشند، در خاطر نمی¬آورم اثری از ایشان دیده باشم که تهی از مفهوم و یا زیبایی شناسی باشد و یا حتی در خاطر نمی‌آورم اثری که با تاخیر زمانی شروع شده باشد و این یعنی احترام به هنر ، به انسان به اندیشه به خرد .
چقدر با خاطری آسوده به تماشای نمایش آثاری از مردی خواهم رفت که عاشق است ، عاشق که می‌شوی فارغ می‌شوی از هر قیل و قالی – علت عاشق زعلت‌ها جداست – .
چقدر مشتاقانه در انتظار لبریز شدن از دانش مردی نشسته‌ام که هدف دارد و صد البته دغدغه و غیرت. چقدر خوب است یافتن دستی گرم در این زمستان بی‌انتها –
گر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم؟
ز چشم دوستان دور یا نزدیک
مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی ...
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای، در بگشای
در انتها تنها تشکر و قدردانی می‌ماند از مردی که دغدغه مند است، دغدغه‌مند هنر و انسان پس آنچه از او می‌جوشد همه نوش‌داروست. جناب خامنه‌ای عزیز از جانب خود و تمامی دوستانی که همواره با بنده مشتاقانه در انتظار اثری نو از شما هستیم سپاس‌گذارم.
امیرمسعود فدائی و محمد لهاک این را خواندند
محمد رحمانی و ابرشیر این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آبی یا صورتی یا آبی مایل به صورتی چه فرقی میکنه شاید بهترین انتخاب سپید باشه.
آبی مایل به صورتی بی‌شک جزو بی‌رحمانه‌ترین آثاریه که خوردم کرد ، شکست و له کرد و من دیگه یقینا بیننده قبلی نیستم . چندین روز از تماشای این نهیب هولناک میگذره اما انگار قرار نیست چیزی به آرامش گذشته برگرده و فکر میکنم یکی از راستین ترین اصالت‌های هنر همینه . درام اجتماعی به جرفای وجدان انسانی . اصلا نمیتونم و نمیخوام تصور کنم که سرکار خانم بیان و مادر بزرگوار ایشون در هنگامه خلق این شاهکار ( اثر ، تاتر اجتماعی ، مستند اجتماعی و یا هر نام دیگه‌ای که ممکنه مخاطب با ظرفیت خودش بر اون بذاره ) چه رنجشی رو متحمل شدید ، تنها 1 چیزی رو درک میکنم و اون عمق گله‌مندی شما از دوستی که از گوشی استفاده کردند امیدونم منشا کجاست با شما نسبت به شاهکارتون احساس مشترک دارم .
سرکار خانم بیان شما با ما و خودتون چکار کردید ؟ چه رنجی رو متحمل شدید تا این اثر خلق بشه ؟ نمیتونم و نمیخوام چیزی در مورد اثر بنویسم ، آیا بازی هنرمندان خوب بود؟ آیا صحنه پردازی و نور پردازی خوب؟ آیا ...؟ قطعا پاسخ تمام این سوالات مثبت است که این شاهکار تا این اندازه تاثیر گذار بوده است اما من نمیدانم ! من تنها میدانم که روزها از تماشای این اثر میگذره و من ، وجدانم ،اندیشه‌ام و آگاهیم در ردیف 6 صندلی 10 سالن پالیز کماکان گیر کرده‌ایم و در حال مرور داشته‌های انسانیمون هستیم !
مریم و محمد فروزنده این را خواندند
مهیار گودرزی، Reza.Tp و مسیحا مقدم این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کار جالب و متفاوتی بود ، به شخصه از دیدن این اثر لذت بردم و تحت تاثیر بازی خوب بازیگرانش قرار گرفتم ، بازی در جایی که مرز بین تماشاچی و هنرمند مشخص نیست و هنرمند حریم امنی برای بازی خودش نداره و انقدر نفس در نفس بیننده نقش آفرینی میکنه که کوچکترین رفتار پیش بینی نشده بیننده میتونه همه تمرکزش رو از بین ببره به شدت دشوار و سخته بیننده ای که درک نمیکنی الان به کجای این دیالوگ تلخ داره رو به روی تو میخنده و تو باید به کارت با قدرت قبلی ادامه بدی !
به دور از بازی تحسین برانگیز بازیگران و فضای متفاوت محل اجرا ، داستان اثر ، علی رغم نقدی که از دوست نازنین جناب آقای همتی ( با تمام احترام به ایشان و نظرشون ) خوندم ، به نظرم خوب اومد هر چند که ایده‌ جذابی مثل این اثر می‌تونست به مراتب پخته تر و عمیق تر بیان بشه ، ایده جذاب نمایش برشی از زندگی انسان‌های ناهمگنی که به اجبار و به مدت نامعین مجبور به زیست در کنار هم هستند و بازتاب جامعه نا متعادلی که در اون زیست میکنن با شدت بیشتری توشون نمود پیدا میکنه ، نمودی که میشه در انتقام گیری از فردی که حتی شناختی ازش ندارن و نمیدونن به چه علت در بند شده تنها به این دلیل که خودشون این تجربه ناخوشایند رو پشت سر گذاشتن به ظهور میرسونن بدون اینکه فکر کنن میشه انسان بود و جلوی این رفتار حیوانی ایستاد.
میشه با کمی دقت بیشتر توی روایت داستان به تفاوت جهان بینی انسان‌های در بندهم پی برد ، از نویسنده‌ای که به مدت نامحدود در بنده اما ذهنش در جستجوی آزادی تا کسی که ابد و یک روز حبس داره و تنها دلخوشیش شده نقل شنیدن روایات بی سر و ته زندگی سایر زندانیانی که ارتباطی هم با زندگی اون ندارن و کسی که زندون دنیاشه ونمیدونه بعد زندون باید با زندگیش چه بکنه!
به دوستان خسته نباشیدی گرم میگم و بابت اشتباهی که بنده در نمایش روز جمعه مرتکب شدم عذر خواهی میکنم ( انتهای نمایش وقتی در زندان باز شد به ... دیدن ادامه ›› تصور اینکه اثر مثل بعضی از آثار ارزشمندی مثل کارهای استاد گرامی جناب آقای خامنه ای اینگونه تموم میشه از جا بلند شدم و زندان رو ترک کردم که بعدا فهمیدم زمانی برای تشویق هنرمندان گرامی هم در نظر گرفته شده بود ).
امیدوارم زمانی در این مدت کوتاه برای لذت مجدد بردن از این اثر دست بده و پیشنهاد میکنم ( به عنوان کمترین ) لذت تماشای اون رو از دست ندید.
امیرمسعود فدائی، صدف اسمعیل پور و جواد واحدی این را خواندند
محمد مولوی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پس خدا ، خدا کجاست ؟
گالیله : خدا ؟ یا در ما ! یا ..........
هیچ جا !
صدف اسمعیل پور این را خواند
زهره مقدم و عباس الهی این را دوست دارند
*یا در ما..... یا هیچ جا
۰۹ آبان ۱۳۹۶
ممنونم جناب غدیری از تصحیح تون .
۱۳ آبان ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود بر شما آقای خامنه ای عزیز
به مناسبت روز جهانی منع خشونت علیه زنان امسال کاری برای اجرا در نظر ندارید ؟
بی صبرانه منتظر کارهای بینظیر شما هستیم، لطفا بنده رو بی خبر نذارید.
با سپاس فراوان
لیلى شجاعى و مهرداد خامنه ای این را دوست دارند
با سلام بهزاد گرامی
شرمنده‌ام که دیر پیغام شما را دیدم.
همانطور که متوجه شدید » من موجودی احساساتی هستم « اثر ایو انسلر را با همین هدف از سوم دی‌ماه ۹۶ به روی صحنه خواهیم آورد.
۰۳ دی ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش سر بسته از تهران مملو از نکات ریز و جذابه که دیدن اون رو اگه گوشی هوشمند و یا تبلت به همراه داشته باشید و اگر به اینترنت دسترسی داشته باشید دو چندان‌ جذاب و دلچسب‌ می¬کنه. اگه مشتاق کشف نکات ریز این نمایش هستید، بدون صرف مبلغی که شاید برای این نمایش هنگفت به نظر میاد برای آگاهی دوستان به شرح زیر ذکر می¬کنم:
یکم مدت زمان کم این نمایشه که واقعا به جد از نکات و هوشمندی این کاره چون واقعا اگه حتی برای لحظه‌ای و ثانیه‌ای طولانی‌تر می¬بود امکان از دست دادن کنترل اعصاب تماشاچی به شدت افزایش پیدا می¬کرد، به شخصه فکر می¬کنم جا داشت این نمایش55 دقیقه‌ای 40 تا 45 دقیقه کمتر هم می‌شد.
دومین نکته چشم گیر نمایش رنگ کابل برق تلویزیون روی صحنه بود که به علت اینکه نصف آن بر روی صفحه سفید اجرا قرار داشت به رنگ سفید در آمده و مابقی همرنگ محیط اطراف مشکی شده بود که استتار چشم‌گیری را به وجود آورده بود .
دو نکته فوق چشمگیرترین و جذاب‌ترین نکات نمایش بود که البته اگه بیننده علاقه‌ای به شنیدن فحش و ناسزا داشته باشه قطعا قسمتی از نمایش که بازیگر زن شروع به ناسزا گویی به بیننده می¬کنه به شدت می¬تونه تاثیرگذار و عمیق باشه( البته به شخصه من به ایشون به خاطر انتخابم و برگزیدن این اثر فاخر جهت تماشا حق دادن هر گونه توهینی رو میدم ) .
کم پیش میاد در زندگی حسرت چیزی رو که ندارم بخورم به خصوص اگه اون نداشته به عمد و انتخاب شخصی خودم باشه، اما در طی تماشای این نمایش به انبوه دوستانی که برای برای گذران زمان به گوشی هوشمندشون پناه برده بودن رشک ورزیدم .
سپاس از شما که وقت گذاشتید و نظر تون رو نوشتید .
۲۹ آبان ۱۳۹۵
جای خوشحالی داره که مهندسین جامعه هم به دیدن تیاتر روی آوردن.
۰۱ آذر ۱۳۹۵
این نقطه نظر لذت طلبانه است که مضامین آن لیبرالیسم اقتصادی و تازه طلبی بی سرانجام هستند. و بیان موثر آن شیوه ای است که معتقدان آن چنان به چرخه کالاها می آویزند که انگار کسی بخواهد به قطاری در حال عبور آویزان شود. رسالت تیاتر این نیست.
رسالت تیاتر شاید این است که عده ای را از نشستن روی صندلی تماشاگر بیازارد.
۰۱ آذر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تیوال عزیز درود بر شما
اگر قرار بر پاک کردن و عدم نمایش نظرات برای سایر کاربران می‌باشد لطف نموده و بفرمایید به خودمان زحمت نگارش نظر را ندهیم.
با تشکر
بهرنگ این را خواند
گروه همیاری (support)
درود بر شما
تیوال همواره به دلیل انتشار بی ملاحظه نظرات کاربران (چه مثبت و چه منفی) دچار حواشی نابه‌جایی بوده است که البته هرگز تاثیری در این روند اصولی تیوال نداشته است...

تنها مواردی که از ادبیات نامناسب و نامحترمانه بهره ببرد در تیوال نمایش عمومی ندارد که قطعا جنابعالی هم این روش را تایید می‌فرمایید. علت اینکه نوشته‌های حذف شده کاربران برای خود ایشان نمایان می‌ماند دسترسی خود ایشان به نوشته و در صورت تمایل ویرایش آن برای فرصت انتشار است.
۰۳ مرداد ۱۳۹۵
گروه همیاری (support)
درود بر شما
نوشته شما همان دیروز ساعتی پس از نگارش در تیوال به صورت عمومی منتشر شده است... آیا در این باره ابهام یا موردی می‌بینید؟ بفرمایید تا پیگیری انجام شود.
۰۳ مرداد ۱۳۹۵
سپاس از بابت سعه صدری که به خرج میدهید
بلی متاسفانه متن زیر قابل رویت برای عموم نمی باشد،نه من باب خاص بودن آن خیر هدف آموختن از دوستان است.راپورت های شبانه دکتر مصدق:
با اجازه و پیشاپیش ضمن عرض عذر خواهی بابت زیاده گویی چند کلام بابت این نمایش و حال و احوال فرهنگی این روزهایمان ذکر میکنم:
یکم : دیگر زنگ خوردن گاه و بی گاه تلفن همراه و روشن شدن صفحه آن و ایجاد نور مزاحم در سالن متاسفانه به امری طبیعی دارد بدل میشود نمیدانم علی رغم تمام تذکرات چه باید کرد! اگر اشخاصی به این میزان کاریزما هستند که عدم پاسخ گویی تلفن برای حداکثر 2 ساعت سبب به وجود آمدن خسران جبران ناپذیری برای جامعه جهانی می‌شوند لطف نموده بشریت را در این وا نفسا تنها نگذاشته و پیاپی در مکان های غیر فرهنگی تر از سالن نمایش به ... دیدن ادامه ›› رفع و رجوع معضلات خلق بپردازند با سپاس .
دوم : هردم از این باغ بری میرسد/نغزتر از نغزتری میرسد ! چهارشنبه پایانی ماه تیر خود را آماده تماشای اثر خوب آقای خلیلی میکردم که صحنه‌ای شگرف‌تر از شکستن در توسط جک نیکلسون در فیلم درخشش، روح را از کالبدم ربود و انگشت اشاره ام بی رمق به نقطه ای اشاره رفت که بانویی محجبه با خیالی بسیار آسوده به همراه دوست خود از ظرف غذایی در دست پرده برداری کرده، سلفی گرفته و تناول نمودند! بلی خوشبختانه پای برنج و خورشت هم به سالن باز شد، باشد که شاهد دستاوردهای بیشتری باشیم.
سوم : جدای تمام معضلات، خود اثر با پیش زمینه ای که قبل از تماشای آن و مطالعه نظرات دوستان گردآوری کرده بودم چندان جذاب و دل فریب به نظر نمی آمد اما چیزی که من را به تماشا ترغیب میکرد علاقه شخصی به کارهای تاریخی و اللخصوص کارهای غیر اقتباسی بود، دو به شک به تماشای نمایش رفتم اما با دلی خرسند از تالار وحدت خارج شدم، به دوستانی که از بازی ضعیف گله مند هستند حق میدهم، به دوستانی که از پختگی اثر گله مند هستند هم تا حدودی هم نظرم اما نکاتی را در این خصوص ذکر می‌نمایم، به شخصه در زمان مشاهده اثر آن را با شاهکار دکتر رفیعی، خاطرات و کابوس های یک جامه‌دار از زندگی و قتل میرزا تقی خان فراهانی مقایسه میکردم که این کار بسیار اشتباه است اولا تجربه دکتر قابل مقایسه با دیگران در این عرصه نیست همانطور که ایشان از لحاظ سنی هم بسیار بزرگ تر از آقای خلیلی عزیز می‌باشند.ثانیا روایته روایت های تاریخی تر مثل زندگی امیرکبیر از لحاظ ممیزی بسیار سهل تر از روایت معاصرتری همچون دکتر مصدق هست که هنوز زمان طولانی از آن سپری نشده و علت این امر بر کسی پوشیده نیست. به نظر تنها مطرح نمودن همچین ایده ای با این نگرش خود حداقل در کمترین میزان نشان از وطن دوستی و حقیقت جویی را می‌طلبد .
چهارم : گله ای کوچک از دوستان منتقد، برای ملتی که عهدی دیرین با مطالعه نکردن تحت هیچ عنوان بسته و به طبع از حال دوران گذشته خود که هیچ از احوالات حاضر خود هم بی خبر هست چنین آثاری حکم نوشدارو و باید دارد خواهشمندم دیگران را به دیدن چنین آثاری تشویق کنیم نه منع هرچند که به نظر حقیر خود اثر در مجموع با تمام ضعف هایش همانطور که هیچ اثری کامل نیست ارزش تماشا و بحث بسیار دارد که به دلیل زیاده گویی از آن میگذرم، نمایش را کاری هوشمند دیدم که باید برای به صحنه رفتن، ظریف پرتگاهای ممیزی را رد میکرد همانطور که با وجود تمام این دقت ها آقای خلیلی در انتهای نمایش 30 تیر مصادف با قیام 30 تیر 1331 از تلاش برای قطع اجرای نمایش و تهدیدها سخن راند.
در انتها امیدوارم که از دیدن این نمایش با دیدی جدید لذت ببریم و دیگران را هم به دیدن تشویق نماییم تا تجلیلی شایسته برای تلاش دلسوزان این خاک باشد، با تشکر فراوان.
۰۴ مرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید