در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محمدرضا باقری نژاد
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 07:52:40
 

فعال هنری

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دکتر محمد تیموری، روانپزشک:
.
پس از سالها شنیدن،خواندن و گفتن از پدر علم روانکاوی دیشب فروید را به لطف اعجاز تئاتر در آخرین اجرای نمایش زیگموند از نزدیک ملاقات کردم. تجربه شب گذشته به نظرم دو ویژگی خاص داشت، در ابتدا شکل‌گیری تصویری زنده از مفاهیم اصلی روانکاوی در ذهن در قالب چند نقش و دیگری تکیه زدن بر صندلی روانکاوی فروید در جایگاه تماشاگر ، در حالی‌که زیگموند چند روز قبل از مرگ درازکش بر تخت روانکاوی مشغول تداعی آزاد از تعارض‌ها و کشمکش‌های درونی خود است.
مهرداد کورش‌نیا در شب پایانی وعده اجرای مجدد را در آبان پیش رو داد، امیدوارم تجربه دیدار زیگموند را در پائیزی زیبا از دست ندید.
حسین پاکدل (نویسنده، کارگردان و بازیگر سینما و تئاتر)
...
.بی‌مرگیِ «زیگموند» زحمتِ مرگ دارد
...
حالا دیگر تکلیف مخاطب تئاتر با آثار کورش‌نیا معلوم است.
مهرداد پس از حدود بیست سال کار مداوم، سبکِ خاصِ خود را پیدا کرده‌است. حاشیه نمی‌رود. وقت تلف‌کن نیست. یکراست می‌رود سراغ جانِ مطلب. با کمینه‌گرایی در نوشته، طراحیِ کلی، چینش صحنه و جابجایی بازیگران، به شکلی مدرن، با فاصله‌گذاری، مخاطب را درگیر چکیده‌محتوای مدنظرش می‌کند. اصل برای او جدای از زیبایی‌شناسی خاص، انتقال حداکثری آورده‌های اثر به ذهن مخاطب است. به نظر می‌رسد در نمایش «زیگموند» این ویژگی به حداکثر رسیده است. با آمدن نور زود قلابش گیر می‌کند؛ با دربرگیرندگیِ تمام تماشاگران با هر سطح سواد و سلیقه. ظرف یک ساعت با سه بازیگر و با کمترین امکاناتِ در صحنه- تنها صندوقی جادویی، عصایی چندمنظوره و یک صندلی راحتی- درامی سنگین و پُر را پیش می‌برد. غیر از بهروز پناهنده که فقط فرویدِ پیروجوان است، دو بازیگر دیگر، شهروز دل‌افکار و فرنوش ... دیدن ادامه ›› نیک‌اندیش به سهولت ولی با استادی به قالب چند نقش می‌روند. ظرف یک اجرای شسته‌رفته چنان شخصیت و نظریات این روانشناس اعجوبه را جلوی چشم‌ات جراحی، حلاجی و بازتعریف می‌کند که انگار ده کتاب قطورِ مرتبط را خوانده‌ای. مهرداد برای تمام لحظات کارش طراحی دارد. هیچ لحظه‌ای یله و رها نیست. دیالوگ‌ها تراش خورده، کارآمد و بکر است؛ پر از غافلگیری و اعجاب. طرح قصه ظاهراً مرور دو شب پایانی حضور زمینی فروید است ولی به این بهانه یک زندگی، یک تاریخ و به‌تبع آن پیش چشم مخاطب ایرانی، زیرورو کردنِ تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و روانی بیش از نیم قرن پرآشوبِ بیستم اروپاست. تهش متوجه می‌شوی نمی‌شود منکر تأثیرگذاری این نابغه - از هر دوسمت پیش‌رونده و ظاهراً پس‌برنده- باشی. البته رویکرد نمایش بیشتر روی بخش‌های انتقادی نسبت به زندگی شخصی، و نظریاتِ جنجالی اوست تا تئوری‌های راهکشا و جریان سازش در علم روانشناسی نوین؛ که بالتبع این مهم تا حد زیادی کار بخش آکادمیک و دانشگاهی است ولی در این نمایش هم جای طرح داشت که تصور می‌رود مهرداد باهوش در سری بعدِ اجراها اگر پا داد حتماً گوشه‌ای لحاظ می‌کند. نمایش زیگموند چند دوره اجرا را با موفقت پشت سر گذاشته و گویا به زودی دوباره رنگ صحنه خواهد دید. کاری است درخور چند مرتبه دی
امیر مسعود این را خواند
امیرمسعود فدائی این را دوست دارد
محمدرضا جان متن ناقصه به نظرم.
۱۱ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گفتگو سایت خبری دیباچه با مهرداد کوروش نیا، کارگردان تئاتر
"زیگموند" نگاهی غیر متعارف به زندگی فروید! / جای تحلیل های ساختارمند و فلسفی در تئاتر خالی است.

مهرداد کوروش نیا، کارگردان نمایش " زیگموند" در گفتگو با دیباچه گفت: در نمایش زیگموند، من سراغ شخصیتی رفتم که خودش برای تعالی و رشد انسان نظریات زیادی را ارائه  کرده و علم روانشناسی را بسط و گسترش داده، ولی زندگی پر از تناقض و پرچالشی داشته؛ هم طرفداران جدی و هم منتقدین بسیار جدی داشته و این موضوع شباهت و نسبت زیادی با جهان معاصر ما دارد. مثلا یک هنرمند، ورزشکار، اینفلوئنسر یا دانشمند معروف معاصر در حالی که  رشد و تعالی پیدا میکنند در حیطه اخلاق هم توفیق پیدا می‌کنند؟ یا تعالی و رشد تعارض دارد با رعایت اخلاق؟
کوروش نیا در ادامه گفت: به همین دلیل سعی کردم تا موضوع این نمایش را مانند یک الگوی هندسی روایت کنم. در واقع این نمایش در ۷ موقعیت تنظیم شده. که قطعه اول آن به معرفی موقعیت و کاراکتر اصلی (فروید) میپردازد و در بخش های بعدی، ما به ۶ تکیه از برهه‌های زندگی او مانند کابوسی ذهنی میبینیم و بعد رویارویی او با معشوق با خودش با دین‌اش، با خانواده با همکار و در نهایت با یک‌نظریه مهم و پر چالشش میپردازیم و در نهایت با مرگ‌اش به اتمام میرسد و در همه این مواجهه ها رویارویی تعالی و پیشرفت با اخلاق مطرح هست.

او تصریح کرد: مدیوم درام با ساحت کنفرانس علمی و کتاب پژوهشی و سخنرانی و ورکشاپ تفاوت‌های ... دیدن ادامه ›› بنیادین دارد؛ ما اینجا با هنری به نام تئاتر طرف هستیم که در آن به زندگی شخصی و انسانی میپردازیم و در پله اول، درگیر مدیومی با ویژگی های نمایش هستیم و در پله دوم موضوع زندگی شخصی یک فرد هستیم  و مرحله سوم  به شهرت و اعتبار و دست آوردهای شخصیت طرف هستیم.
کوروش نیا اضافه کرد: ما در تئاتر با طیف مختلفی از مخاطبان مواجه هستیم که بیشتر، مخاطبان عام هستند که آمده اند یک قصه دراماتیک را ببینند و با یک شخصیت ملموس در نمایش مواجه شوند و این وظیفه سازندگان نمایش است که راجع به شخصیت هایی همچون فروید، که اغلب مخاطبان عام با آن آشنایی ندارند، پژوهش کرده و آن را در غالب نمایش داستان‌مند و انسانی و پر کشش به روی صحنه آورند از این جهت به نظرم زیگموند این فاکتور ها را رعایت کرده و این  اثر موفق از آب درآمده و از همین رو با استقبال خوب مخاطب مواجه شده.

آیا شما در سرگرمی سازی مخاطب و وجوه طنز نمایش زیاده روی نکرده‌اید؟

نه اصلا. در این نمایش شخصیتی به نام "خاخام " تعریف شده که نماینده قشر ایدئولوژیک، سلبی و خشک مغز جامعه است و همین شخصیت بعنوان نماینده اعتقادی در تقابل با نماینده علم قرار میگیرد و این جدال عقل و ایمان، ناخودآگاه فضایی را به وجود می‌آورد که در آن مخاطب با رگه های طنز و کمدی مواجه می‌شود. در واقع یک هفتم از نمایش ما، دارای فضای کمیک است، ولی در کل نمی‌توان "زیگموند" را نمایشی صرفا کمدی خواند، چرا که هر تکه این نمایش دارای فضای مختص به خود است و در کل این اثر گاهی از فضاهای مطایبه و طنز برخوردار است و در بخش عمده ای هم جدی و تلخ و گزنده.
او در پایان خاطر نشان کرد: ما در تئاتر نیاز به منتقدین و تحلیل گرانی داریم که با نگاه آکادمیک و سیستماتیک به آثار نگاه کنند و با نقد و تحلیل های علمی به مخاطبین و گروه ها برای شناخت و تشخیص و تمایز بهتر آثار کمک کنند، متاسفانه چون حضور چنین افرادی برای معرفی و نشان دادن سره از ناسره بسیار کم داریم و متاسفانه فضای مجازی اجازه اظهار نظرهای سلیقه ای و شبه انتقادی به مخاطبین داده، از همین رو در فضای مجازی با انواع افکار و ترویج محتواهای غلط که پیرامون نمایش‌هایی که پشت آن هیچ منطقی وجود ندارد مواجه می‌شویم، به گونه ای که حتی مسائل اولیه و تئوریک و دراماتیک در آن به چشم نمی‌خورد.

به طور کل جای تحلیل های ساختارمند و فلسفی در تئاتر خالی است؛ در واقع تمهیدی نیاز است تا با تشویق و ترغیب کارشناسان این عرصه یک عده مشخص شوند تا آثار فرهنگی از آثار شبه فرهنگی و صرفا سرگرمی‌ساز متمایز کنند تا تئاتر نیز بتوانند در مسیر تعالی خود بیش از پیش قدم بردارد.
گفتنی است: در نمایش " زیگموند" بازیگرانی چون شهروز دل افکار، بهروز پناهنده و فرنوش نیک اندیش به نقش آفرینی می‌پردازند که این‌ نمایش تا ۹ شهریور در تالار حافظ روی صحنه می رود.
گفت و گو از : دینا محمدی
«زیگموند» را با دید یک نمایش پرتره کار نکردم/ مضمون نمایش باید نسبتی با جامعه داشته باشد
«مهرداد کورش‌نیا» گفت: هنگامی که یک چهره‌ مهم در نسبتی با جامعه باشد‌ و چالش‌هایی به همراه داشته باشد، به سراغ آن می‌روم وگرنه پرداختن به یک پرتره برایم جذابیتی ندارد. برای مثال در زیگموند، مسئله‌ تقابل میان اخلاق و تعالی و رشد مطرح است و اینکه آدم چقدر می‌تواند برای تعالی و رشد، اخلاق را زیرپا بگذارد؟ ‌

«مهرداد کورش‌نیا» در گفت‌وگو با خبرنگار تئاتر صبا به بهانه اجرای مجدد نمایش «زیگموند» در تالار حافظ درباره بهره‌گیری از شخصیت «فروید» در این نمایشنامهی گفت: یکی از درس هایی که من سالهاست در دانشگاه مشغول به تدریس آن هستم «شخصیت شناسی» بر اساس کهن الگوی‌های یونگی است و بر این مبنا من یک کتاب هم تحت عنوان «نردبان شخصیت» دارم که در این کتاب روی تفکیک ۱۵ فرم، منش و رفتار از شخصیت‌ها تمرکز دارد. در واقع مضاف بر تدریس نگارش فیلمنامه و نمایشنامه در این سالیان، احتیاج بود در حوزه‌ «روانشناسی شخصیت» مطالعه داشته باشیم. یکی از کسانی که در این موضوع مبدع و بنیان‌گذار و پیش‌رو بوده، «زیگموند فروید» است؛ فروید زندگی پرتناقض و تعارض و پرتنشی داشته است. و البته نه به عنوان نمایشنامه‌ای پرتره و بیوگرافیگ بلکه به بهانه‌ پرداختن به فروید که خود به عنوان مبدع ناخودآگاه و تعالی و رشد است. در نهایت متنی شکل گرفت که طی آن بتوانیم نگاهی به زندگینامه‌ او بیندازیم و اصل قضیه چالش‌ها و موقعیت‌های دراماتیک زندگی او نزدیک شویم.
کورش‌نیا در خصوص رویکرد خود در «زیگموند»، افزود: رویکرد من سورئالیستی است و پس از خودکشی فروید، او به وسیله‌ مورفین به کما ... دیدن ادامه ›› می‌رود و ما ۷ موقعیت از زندگی فروید را می‌بینیم به عبارت بهتر ۷ تعارض را می‌بینیم. امکان پرداخت به این تعارضات در این کاراکتر وجود داشت و گمان می‌کنم خروجی حاصل هم نمایش جذابی شد.

او درباره چگونگی خلق «زیگموند» ادامه داد: من در تلاش بودم که از پرتره و بیوگرافی برحذر باشم و این فضا را با رویکردی سورئالیستی و بهم ریخته‌ ذهنی به به صحنه‌ی نمایش بیاورم، که این فضا مانند کابوس و خواب‌های ما باشد چنانچه مبدع نظریات روانکاوی در خصوص کابوس و رویا و تفسیر خواب نیز خود فروید بوده است. در واقع من در تلاش بودم که باتوجه به نظریات خود فروید فرم کار را انتخاب کنم؛ باید بگویم فرم این اثر اگر که مخاطب دقت کند، از دل مفاهیم این روانکاو برجسته استخراج شده است.

این کارگردان در ادامه درباره اجرای مجدد نمایش گفت: در خارج از کشور با کمپانی‌های خارجی از نزدیک آشنا شدم و دریافتم یک کمپانی ۴۰ سال عمر می‌کند. ۱۵ نفر آدم دور هم جمع می‌شوند، یک نویسنده و یک کارگردان و بازیگران و جمعی از تیم طراحان این تیم را تشکیل می‌دهند و این افراد به اندازه‌ی چهل سال کنار هم زندگی می‌کنند و بدین شکل نیست که سالی ۱ کار تولید کنند. این تیم ۱ سال یا ۲ سال کار می‌کنند و یک نمایش منسجم تولید می‌کنند و یک مدتی اجرا می‌روند و سپس به سراغ کار بعدی می‌روند و ۲ سال بعدتر دوباره ۲ ماه نمایش قبلی را اجرا می‌کنند و یک کمپانی در ۴۰ سال ۸ تا ۱۰ کار تولید می‌کند. در «زیگموند» هم من به همین شکل فکر کردم که کاری که آماده است چرا باید با ۴۸۰۰ مخاطب کار خود را پایان دهد؟در صورتی که در تهران برای یک نمایش خوب و با کیفیت حدود ۱۰۰ هزار مخاطب وجود دارد… خود تیوال که ۵۰۰ هزار مخاطب دارد و یک نمایش خوب می‌تواند ۱۰۰ هزارتا مخاطب را به سادگی به خود جذب کند. نمی‌گویم ۱۰۰ هزار نفر جذب این نمایش می‌شوند اما یک نمایش ۲۰ هزار مخاطب را که می‌تواند به خود جذب کند…
او درباره این بحث که با توجه به وجود چهره‌های برجسته علمی در تاریخ ایران، چه لزومی بر پرداختن به پرتره‌های مهم علمی جهان چون فروید است؟، گفت: نکته مهم این است که پرتره برای من جذابیتی ندارد، مگر آن که شما به پرتره با یک زاویه دید ویژه نگاه کنید… من نمایشنامه پرتره‌ دیگری در خصوص «ملاصدرا» دارم و به عنوان یک فیلسوف تاثیرگذار که حتی روی فلسفه غرب تاثیر گذار بوده است و در ایران هم نظریاتش مورد استفاده قرار گرفته است، به او پرداخته‌ام. این فرد هم زندگی پر فراز و نشیبی داشته است… زندگی ویژه این کاراکترها و نگاه ویژه‌ به آنها در نسبت با جامعه‌ فعلی ما، می‌تواند کارکرد داشته باشد. برای مثال در وضع کنونی هم اگر فردی بخواهد حرف جدیدی بزند یا نقد کند، این فرد را مورد تهاجم قرار می‌دهند، نه مسئولین بلکه خود مردم و او را نفی می‌کنند. پس چه کسی باید فکر و اندیشه را جلو ببرد؟
کورش‌نیا ادامه داد: من وقتی سراغ یک شخصیت می‌روم که یک چهره‌ مهم در نسبتی با جامعه باشد وگرنه دلیلی ندارد که چون یک فرد مشهور است به سراغ پرتره‌ی آن بروم… برای من جذابیتی ندارد و صرفا باید دارای چالش‌هایی باشد. برای مثال در زیگموند مسئله‌ تقابل میان اخلاق و تعالی و رشد است و اینکه آدم چقدر می‌تواند برای تعالی و رشد، اخلاق را زیرپا بگذارد؟ این مسئله‌ای است که من در جامعه‌ی امروز ایران با آن طرف هستم و این در «زیگموند» از هر موضوعی دیگر برایم مهم‌تر بود.

او درباره فعالیت‌های آینده خود گفت: سه اثر کار نشده خیلی خوب دارم، یکی از آنها در خصوص ادیپ است که یک تریلوژی است که اول ادیپ، دوم هملت و سوم دشمن مردم است که ادیپ آماده‌ی اجرا است و یک نمایشنامه ۲ پرسوناژ در خصوص روز کشف حجاب دارم و یک نمایشنامه دیگر که این مورد آخر بسیار طول کشیده و چیزی حدود ۱۲ سال زمان برده است؛ گمان می‌کنم پس از «زیگموند»، پروژه‌ بعدی من «ادیپ» باشد.
علی حیدری
امیر مسعود، محمد فروزنده و مریم علیپور این را خواندند
ن قدرتی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نظر مخاطبین اجرای هفته چهارم نمایش زیگموند:
(بعد از دوبار به تماشا نشستن در سال گذشته و یک‌بار در اجرای حال حاضر می‌نویسم)

شک پله‌ی اول یقینه!

زیگموند قراره که شما رو با ابعاد کمتر شنیده شده از زندگی فروید مواجه کنه!
اولین چیزی که به چشم میاد، صحنه خلوت و فکر شده هست! همین انتخاب مخاطب رو با دنیای روان و روانکاو تنها میذاره، تو میمونی و شک، تو میمونی و حسرت، تو میمونی و سه عنصر شخصیتی (اید، ایگو، سوپر ایگو)، تو میمونی و انتخاب‌ها و تو میمونی و یک اجرای ... دیدن ادامه ›› تامل‌برانگیز!
انتزاعی بودن کار با بازی سایه‌ها و تعداد بازیگر محدود به خوبی منتقل میشد!
اما چیزی که در هر دو اجرا به خوبی استفاده شد و البته بسیار چشم‌گیر بود، تابوت فروید بود!
جعبه‌ای که مبل شد، تخت شد، تابوت شد، کلوب شبانه شد و حتی شاید بشه گفت تابوت عهد هم شد!
یعنی دستمایه هرکسی برای هدفی خاص! جعبه‌ای که به خودی خود مفهوم مستقلی نداشت اما مهم بود که چه کسی کجا قراره از این جعبه استفاده و یا حتی سواستفاده کنه تا معنای جعبه در لحظه پیدا بشه!
و خب این روزا این موضوع کم پررنگ نیست! سواستفاده از جایگاه، قومیت، عقاید و سواستفاده از دین!
شاید حتی بشه گفت زیگموند نمایشی انتقادی هم هست، نقد به بت‌سازی، نقد به خرافه‌پرستی، نقد به ریا، نقد به خود… خودی که بعد از دیدن نمایش باهاش مواجه خواهیم شد!

اگر دنبال تئاتر تامل‌برانگیز هستید، توصیه میکنم به تماشای زیگموند بنشینید!
محمد فروزنده، حسین چیانی، امیر مسعود و Nafise Pahlevan این را خواندند
مریم یاوری و ن قدرتی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نسیم عربانی:
(بازیگر و کارگردان تئاتر)

این نمایش رو برای دومین بار دیدم،بار پیش سال گذشته و این بار،امسال،اگر بگم باز هم مایلم کار رو ببینم دروغ نگفتم،حتی این سری اجرا رو بیشتر هم دوست داشتم،این کار در لحظاتی که باید،گروتسکی داره که سلیقه ی شخصی من رو ارضا میکنه وقفه های کمیکی که نمایش به خوبی ازش برمیاد و فضای سورئالی که کمتر به درستی در تئاتر حال حاضر دیده و استفاده میشه.تضاد هایی که احساسات و هیجانات مخاطب رو بهم میزنه و از نو میسازه.سکوت هایی که دیالوگ ها رو معنا دار میکنه اما ریتم کار رو بهم نمیزنه. تایم کار تأثیر گذاری اثر رو با طولانی و کش دار شدن برای مخاطب ضایع نمیکنه.ساختار متن از نظر کانسپت و محتوا سمت مانیفست و شعار نمیره.
به اندازه(نه زیاد نه کم) احساسات مخاطب رو درگیر میکنه و دنبال غلو در احساساتی کردن مخاطب نیست،به دنبال تطهیر،اسطوره سازی و یا حتی تخریب هم نیست،فقط یک درامه،کاملاً درامه،یک پرتره ی اکسپرسیونیسمی از دید نویسنده،درباره ی اکسپرسیون لحظاتی از زیست نقش اول درام،پس توقع مخاطب رو صرفاً از درام پاسخ میده،نه از روانشناسی.
تنها چیزی که فکر میکنم در اجرای گذشته بهتر بود که به خاطر ساختار سه سوی سالن امکان تکرارش نبود،اجرای سایه ها و نور بود،در ... دیدن ادامه ›› نمایش سال گذشته سایه ها به حدی نمادگرایانه و معنامحور بود که بخش زیادی از توجه من به سایه ها و معناشون جلب میشد تا خود بازیگر،اما در این سری اجرا به خاطر شرایط سالن و احتمالاً انتخاب کارگردان،کمتر به موضوع سایه ها پرداخته شده بود.
اگر این نظر رو تا اینجا خوندین،حتماً متوجه شدید که این نمایش رو پیشنهاد میکنم.
محمد فروزنده، امین کاکولکی و امیر مسعود این را خواندند
Bita این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خبرگزاری تسنیم:

مهرداد کوروش نیا در جدیدترین اثرش به سراغ نگارش و کارگرانی نمایشی مبتنی بر سرگذشت زیگموند فروید رفته است.
کوروش نیا که چندسال اخیر غالباً به تدریس مشغول بوده اینبار با دست پر و نمایشی هیجان انگیز به صحنه برگشته است. او با پرهیز از اضافه کردن کاراکتر، وظیفه ایفای نقش شخصیت‌های نمایش را بر دوش سه نفر گذاشته است. تقابل شخصیت‌ها اعم از فروید با آنا، فروید با یونگ، فروید با پدر و سایر تقابلات به خوبی به نگارش درآمده است. تشابهات فکری آنا و فروید(به رغم اختلافاتشان) و تضاد فکری فروید و پدرمقدس( فارغ از طنز این اپیزود) ملموس‌تر از سایر قسمت‌های نمایشنامه شده است.
روبرو شدن فروید با خواهرش لایه‌های پنهان شخصیت یک دانشمند نامی را برای مخاطب باز می‌کند. در این رودررویی تماشاگر می‌فهمد که برای اینکه فروید جایگاه کنونی خود را به دست بیاورد از امتیازات ویژه‌ای برخوردار بوده و شاید برای این هدف، پدر و مادر؛ آمال و آرزوهای خواهران فروید را نادیده گرفته باشند.
این فزون خواهی با رشد فروید به نهایت رسیده و در جایی به خودخواهی مبدل شده، به طوری که علیرغم بهره مندی از شرایط مناسب هیچ اقدامی برای نجات خواهران خود از اردوگاه‌های نازی نمی‌کند. واخواهی خواهر فروید با تلاش و هنر نویسنده عمیق و تراژیک شده و قطعاً مخاطب را به فکر فرو خواهد برد.
محمدمهدی خاتمی:
(نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر)

شب گذشته دومین اجرای "زیگموند "اثر مهرداد کوروش نیا را درتالار حافظ دیدم.
اجرایی خوش ریتم والبته چشم نواز، با بازی های روان ، کارگردانی خاص و متنی که در قالب تئاتر بیوگرافی به زندگی زیگموند فروید، نامِ بزرگ روانشناسی جهان می پردازد .
از نکات جالب توجه در متن، مرور فراز های شاخص زندگی فروید در قالب کابوس های روزهای پایانی اوست که بسیار ایده جذاب و قابل تاملی است.
حضور پررنگ آنا دختر فروید، کارل یونگ که فروید را متهم با رابطه نامشروع با خواهر زنش کرده، مینا برنایز،خواهر همسر فروید که بر اساس شواهد و ادعای یونگ با او رابطه پنهانی داشته، خواهر فروید که بواسطه برتری جویی او در وین نسبت به خواهرانش و حتی زنده به گور شدن شان ،او را به خودخواهی و فقدان ... دیدن ادامه ›› عاطفی متهم می کند و حتی اعتراض دخترنامشروع او که هرگز زاده نشده و حق زندگی از او توسط فروید سلب شده ،متهم شدن فروید یهودی به دین ستیزی و بالاخره مرگ خودخواسته او با مورفین که به سبب ناامیدی او از رها شدن از سرطان سقف دهانش رخ می دهددر این سلسله کابوس ها ....همه و همه آن چیزی است که مخاطب را با پیچیدگی شخصیتی این روانکاو نامی با این همه اختلال شخصی در خود مواجه می سازد ، پارادوکسی غافلگیر کننده و غریب.
موسیقی محدود ، کاربردی و گوش نواز ، دکور و آکسسوار فوق العاده مینی مال ، کاربردی ودر خدمت اجرا نیز از نکات قابل توجهی است که اجرا را در حد قابل توجهی کم نقص می کند.
از نکاتی که به اجرا ی حال‌حاضر نسبت به اجرای سال گذشته ایرانشهر لطمه زده ، جایگاه طراحی نور در این اجراست است که قطعا به کمبود ستِ نوری تالار حافظ بر می گرددو مانع به ثمر نشستن ایده های خلاقانه نوری مهرداد کوروش نیا در اجرا می شود.
در شرایط بی تئاتری( کیفیت بسیار نازل اجراها)این روزهای پایتخت " زیگموند" غنیمتی گرانبهاست که اطمینان دارم با اقبال پر رنگِ مخاطبان تئاتر همراه خواهد بود.
فرزاد حسنی:
(مجری، تهیه کننده و بازیگر سینما و تئاتر)
امشب اولین اجرای زیگموند رو دیدم ، دوتا سینمایی ساخته شده از فروید که من دیدم، این اجرا از این دو تا سینمایی بهتر بود یک فضای بسیار جذاب و یک کار خوشگل کرده بود این بود که تمام زنهایی که در زندگی فروید گذاشته بود زنهای پراگماتیستی بودن تمام مردهایی که در زندگیش قرار داشتن مردهای محافظه‌کاری بودن ، این دوتا ترکیب عجیب که در پرتره های دیگه ندیده بودم.
به نقد تفکر فروید میپرداختن ، اونجایی که بهش می‌تاختن اتفاقا داشتن تائیدش میکردن و اونجایی که ازش تعریف میکردم اتفاقا داشتن نقدش میکردن این حداقل از لحاظ محتوا، از لحاظ فرم هم که مثل همیشه هم از لحاظ بصری بسیار جذاب بود هم بازی خوب بازیگرها ، میزانسن‌های عالی و سه بازیگر بسیار عالی ظاهر شدن ، هم بهروز هم شهروز و هم خانم فرنوش…
حتما توصیه میکنم این کارو ببینید .
"زیگموند فروید" پزشک اتریشی از سال ۱۸۸۵ که وارد حوزه شناخت ذهن پیچیده انسان شد تا هنگام درگذشتش در سال ۱۹۳۹ به مدت حدود نیم قرن مشغول نظریه پردازی در باب سلامت و بیماری روان بود و در این مدت بیش از بیست کتاب و ده‌ها مقاله منتشر ساخت.
نبوغ، مطالعات وسیع و پشتکار بی نظیر فروید باعث شد که "نظریه ناخودآگاه" که پیش از فروید هم در فلسفه‌ی قرن نوزدهم مطرح شده بود به نام فروید گره بخورد. "نظریه ناخودآگاه" حاکی از این است که اراده و آگاهی انسان سهم کوچکی در تصمیمات و انتخاب‌های او دارد و "جبر ناخوآگاه" بر جریان افکار و احساسات ما سایه افکنده است و ما همچون عروسک خیمه‌شب‌بازی توسط فرایندهای غریزی، بَدوی و تربیتی "رانده می شویم".
گرچه نظریه‌پردازی فروید دچار اشکالات روشی (متودولوژیک) فراوانی بود و نظریه‌پردازان بعدی روانکاوی همچون آلفرد آدلر، کارل گوستاو یونگ، اریک فروم، کارن هورنای و فریتز پرلز نقدهای جدی و عمیقی بر نظرات فروید وارد کردند ولی همچنان فروید به عنوان پیش کسوت روانکاوی الهام بخش روندگان این طریقت باقی ماند.
زندگی شخصی فروید جدا از نظریه‌پردازی‌هایش نبود. به تعبیری می‌توان گفت که نظریه‌های فروید در زندگی شخصی او جاری بودند و او خود اثبات این نظریه‌اش بود که هوش و آگاهی نمی توانند ما را از زیر یوغ  "روان نژندی ها" رها کنند.
موضوع نمایشنامه‌ی "زیگموند" جناب مهرداد کورش‌نیا همین است که فروید، خود چگونه اسیر کشمکش‌های ناتوان‌کننده‌ی درونی است و چگونه کسی که تلاش می‌کرد رمزگشای جهان ناخودآگاه باشد در هزارتوی ناخودآگاه خودش گم شده است. این داستان فروید نیست، داستان تراژدی انسانی است، داستان تک تک ماست.

دکترمحمدرضاسرگلزایی - روانپزشک
یک تهاجم شنیداری
مروری بر نمایش زیگموند اثر مهرداد کورش‌نیا
ارمغان بهداروند

مسئله‌ی تئاتر "بودن" و "چگونه‌بودن" است. خلق جهانی که با معنابخشی و معنازدایی، انسان را به خودکاوی مکلّف می‌کند. نقض پذیرش قدسی باورها و نفی نقدناپذیری گفتمان‌ها، این اعتبار را به تئاتر بخشیده است که در مقام منتقدی مصلح، انسان و بلکه اَبَرانسان را به دقت مطالعه و صحنه را به اتاق تشریح بدل کند. ارزش‌افزوده‌ی این کالبدشکافی، شناخت دقیق‌تر درد و انتخاب درمان از یک سو و از سوی دیگر پیش‌درمانی دیگرانی‌ست که در معرض موقعیت‌های مخرّب قرار دارند.
نمایش "زیگموند" اثر "مهرداد کورش‌نیا" به صراحت کوشیده است که مفروضات ذهنی، تولیدات فکری و جهل ایدئولوژیک را به چالش بکشاند. در این اثر که پرتره‌ی پریشانی از شخصیت فروید را ترسیم می‌کند، شاهد آواربرداری از شخصیتی خواهیم بود که اگر چه خود طراح تئوری‌های تربیتی، معرّف ... دیدن ادامه ›› الگوهای شخصیتی‌ و کاشف ریشه‌های عقده‌های روانی‌ست اما زیست او تعارض منافع عیانی با پیشنهادهایش دارد. کورش‌نیا مبتکرانه، فروید را با فروید مواجه کرده است و او را در تهاجماتی شنیداری محاکمه می‌کند. مسئله‌ی فراتر از فروید در این اثر، معاصرت ما با معصومیت‌زایی‌های مسمومی‌ست که به تعطیل عقل و تمکین محض تاکید دارند و کورش‌نیا با حربه‌ی طنز، تئاتر خود را به صحنه‌ی جدال وُ جهادِ عقل و عجز بدل می‌کند و مخاطب را در انتخاب رفاقت و عداوت با وضعیت موجود مخیّر می‌سازد.
"زیگموند" بدین اعتبار می‌تواند تبدیل هنرمندانه‌ی حدیث "حاسبوا قبل ان‌تحاسبوا" باشد. خلق بدیع برزخی دراماتیک که قهرمان قصه را به اقرار و اعتراف ناگزیر می‌کند. رویدادی که شاید به نجات قهرمان مفلوک ختم نشود اما می‌تواند رستگاری محتملی را لااقل برای مخاطب پیش‌بینی کند. در روزگار ما که انسان به متاستاز خودخواهی مبتلاست، نمایش زیگموند نسخه‌ی شفابخشی‌ست که می‌تواند اندکی مانع مصیبت افت سطح هوشیاری ما باشد.
خسته نباشید میگم‌ به تیم درخشان نمایش دشمن خدا.
اجرایی ساده و بی الایش و بی ادعا اما درست و به اندازه با بازی های یک دست و بازیگردانی شده.
اگر بخوایم این اجرا رو در دسته ی تئاتر های بدون میزانسن، یا بهتر بگم تئاتر های با میزانسن ایستا قرار بدیم میشد برای جذابیت بیشتر اثر از عناصر نور و موسیقی کمک های بیشتری گرفته بشه و خلاقیت در اجرای نور و موسیقی اثر رو از این هم درخشان تر کنه، اینکه میگم به نظرم‌ نمایش بی ادعا اما درستیه دقیقا برای همینه، با اینکه روی نور و موسیقی ( دو عنصر خیلییی مهم در تئاتر های معاصر با میزانسن ایستا) تمرکز زیادی گذاشته نشده و ساده گرفته شده، اما هیچ کجای نمایش کمبودی حس نمیکنی، انگار فقط گوش و چشمتو تیز میکنی که نکنه یک کلمه یا اکت بازیگر رو از دست بدی، تمپو و ریتم بسیااااار درست، تسلط بازیگران روی متن بسیااااار زیاد.
در کل جزو نمایش هاییه که با لذت سالن رو ترک میکنی، خداقوت.
محمدرضا عزیزم تشکر از نگاهت
ممنونم 💜
۰۱ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خسته نباشید میگم به تیم جوان و تازه نفس نمایش.
متاسفانه به جز صحنه ابتدا و انتها و صحنه سرباز بقیه صحنه ها کارگردانی درستی ندارند و بازیگران روی صحنه سر در گم هستند و همین موضوع باعث میشه حس به مخاطب انتقال داده نشه.
در اجراهای مونولوگ بسیار زیاد میشه از عنصر نور و صحنه و موسیقی بهره برد برای جلوگیری از یکنواختی اثر که متاسفانه به جز موسیقی از نور و صحنه استفاده کافی برده نشده مثلا فنس ها بلا استفاده مونده که به سادگی میشد لااقل برای سلول زندان ازش استفاده بشه و میزانسن های درست تر خلق کرد.
متاسفانه کارگردانی قبل از همه ی ضعف ها توی ذوق میزنه.
در مجموع امیدوارم که اثار قوی تری از این گروه جوان شاهد باشیم، خداقوت.
دیشب به تماشای این نمایش نشستم، خسته نباشید میگم به تیم تولید این نمایش.
هیدن جزو نمایش هاییه که دیدنش هم تجربه تازه ایه چه برسه به کارکردنش، ترکیب تکنولوژی تصویر و تئاتر برای من جذاب بود اما تلفیق نمایشنامه رئال با بازی های فانتزی رو دوست نداشتم(این موضوع سلیقه ایه و شاید دیگران دوست داشته باشند)
طراحی صحنه، نور و موسیقی عالیه و ضربان قلب مخاطب رو تا پایان نمایش بالا نگه میداره.
به نظرم اگر ۱۰ تا ۱۵ دقیقه کوتاه تر بشه برای مخاطب جذاب تره چون دیشب میدیدم که بعضا مخاطبان از فضای کار جدا شدند و موبایل به دست هستند که این سم اجراست.
تبریک به کوروش شاهونه و تیم درجه یک نمایش هیدن.
ممنونم
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
موافقم که میشد ده دقیقه کوتاهتر بشه، خودمم میخواستم بنویسم یادم رفت✨
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر

تماس‌ها

09365890370