بد از نظر من...کارگردان سعی داره از همه چی توش حرف بزنه!حرف حرف حرف!بیشتر شبیه به یه مقاله انتقادی از اوضاع سیاسی واجتماعی جامعه بود تا یه اثر هنری!همش هم با دیالوگ!یه مثال .دیالوگی داشتیم بین معادی و باران کوثری:-چرا با توجه به رشته خودت یه کاری پیدا نمیکنی؟-فکر کردی به ذهن من نرسیده تا حالا؟!(از نظر من همینجا کات.ادامه دادن نداره که باقیش ذهن ببیننده رو درگیر میکنه با دسته کورا که طرف نیستی)ادامه دیالوگ :کار نیست که همه جا دنبال کار گشتم مگه تو توی این مملکت زندگی نمیکنی مردم بدبختن بیکارن و...!!!!!!این مثالو میشه بسط داد تو کل فیلم انقدر حرف زد وپراکنده گفت از همه جاهم گفت که به تهوع رسیدیم!این رسالت هنر نیست!هنر برای بیننده ش عقلو شعور قائل میشه ذهنشو درگیر میکنه همه چیو که نباید با دیالوگ توضیح داد!نقد نظام بروکراسی. اعتیاد.کارگرو مشکلاتش.مشکلات جامعه.بدبختی و...!خب همه رو میدونیم!آیا کسی بود که از سینما بیاد بیرونو ذهنش درگیر این مسائل بشه!؟چون گند زدی به مفاهیم این آش شله قلمکاری که ساخته بودی!اینها نظر من بود.