شنبه این نمایش رو تماشا کردم. این یک نمایش درام و سیاسی ست که آقای آقاخانی در مقام نویسنده اون در اوج ظرافت و زیرکی دهه اول سلطنت محمدرضا پهلوی هم زمان با پایان جنگ جهانی اول و آغاز شکل گیری کشور اسرائیل رو با زندگی عیسی مسیح (از طریق رستاخیز مسیح در کالبد شخصیت ناصری و تشابه سازی درگیری های درونی یهودیان جهان و گم گشتگی های قومی و مذهبی درون ایران با اختلاف عقاید حواریون) پیوند می زند. شخصیت بی غل و غشی، آرام و تاحدودی کاریزماتیک ناصری به تشابه شخصیت او با مسیح کمک می کرد. این تشابه سازی در انتخاب نام شخصیت ها هم مورد توجه بوده، مثلاً نام مریم مجد تشابهی از Mary Magdalene مهم ترین زن نزدیک به مسیح پس از مریم مقدس است.
نمایش نامه با توازن مطبوعِ ترکیب جذابیت و محتوا نه موجب کسالت آوری داستان نسبتاً خطی نمایش می شد و نه دل تماشاگر را از هیجان می زد. نمایش نامه مملو از دیالوگ های ماندگار مرکب از فلسفه، سیاست، ارزش ها و اخلاقیات آینه ذهن پیچیده و فرهیخته آقای آقاخانی ست.
به نظر من نمایش نامه در مطرح کردن سینما در کمک به شخصیت پردازی ناصری ناموفق بود.
صحنه بندی پخته و تغییر پرده ها با فلش بک های نزدیکان ناصری به طور Seamlessly صورت می گرفت. من نتونستم با بریده فیلم های کلاسیک که در میان پرده ها پخش می شد ارتباط برقرار کنم. شاید بهتر بود نوع نجاری ناصری با توجه به روحیات او لطیف تر (مثل شخصیت Aidan در سریال Sex and the city) نمایش داده
... دیدن ادامه ››
می شد.
بازیگران ارتباط نزدیکی با نقش ها برقرار کرده بودن و تسلط اطمینان بخشی داشتن، آقای وقارکاشانی با بازی چهره وجدآور و عمیق، آقای دهقان نسب و ابراهیمی که بی دغدغه خوب بازی کردن، آقای نفر با خلاقیت تحسین برانگیز در کمک به شخصیت پردازی نقش خاخام، آقای آقاخانی که در ابتدا به غلط بیش از حد ساده و غیر Theatrical به نظر می آمد و خانم شیرمحمدی که تجربه اول تئاتریشون بود ولی به خوبی نقش زنی بدنام اما عاشق پیشه رو بازی کردن.
استفاده پرحجم از موسیقی و انتخاب موسیقی بجای آقای مهاجری به خوبی در تغییر پرده ها به مدد کارگردان آمده و به ارزش های نمایش اضافه می کرد. صدای رادیو (یا چیز دیگری) در پیش زمینه اوایل نمایش رو نپسندیدم و در حکم Noise بود.
برخلاف همیشه که طراحی صحنه مینیمالیستی رو می پسندم تصور می کنم طراحی صحنه این نمایش باید پُر تر می بود و بیشتر به اون پرداخته می شد (شاید شلوغ تر بودن صحنه با پیچیدگی های داستان هم افزایی ایجاد می کرد). طراحی لباس و چهره پردازی خوب بود. نورپردازی به ویژه در پرده آخر گرم و دلنشین بود.