نمایش، داستان قدیمی و سه گانه معروف [ظلم ظالم، درد مظلوم و طغیان نهایی] بود که پیاده سازی داستان و چیدمان شخصیت ها چندان دلنشین من نبودند!
موسیقی و صدا گذاری نمایش، فنی نبود و خیلی غیر حرفه ای انجام میشد. واقعا پیشنهاد میکنم مسئول صدا یکبار خودشون بنشینند و با ولووم های مختلف کار را تماشا کند تا بلکه بهترین ولووم دستشان بیاید و صدای پس زمینه باعث سوار شدن بر دیالوگهای بازیگر و عدم شنیده شدن درستشان نشود. البته، در انتهای کار این مشکل تا حدودی مرتفع شد.
نمایش دکور ضعیف و مینیمالی داشت و درگیر یک سری حرکات بدنی اضافی از سوی بازیگران بود. خلاصه حس میکردم ی مطالبی را مانند یک کلاژ نا فرم به هم چسبونده بودند! واقعیت من چندان لذتی از کار نبردم با علم به اینکه این سه گانه خیلی خیلی بهتر از اینها میتوانست اجرا شود و قبلا کارهای قابل قبولی منطبق بر این سه گانه انجام شده و بعید میدونم محدودیتی هم ایجاد میکرد!
تنها بخشی که خیلی به دلم نشست منولوگ انتهایی مدیر شبانه روزی بود که طعنه ای میزد به حرف های مفت جماعت سیاّس در اعصار مختلف! همچنین تنها بازی که به دلم نشست بازی ایشان بود و با عرض پوزش سایر بازیها چنگی به دل نمیزدند! امیدوارم در پروژه های بعدی اصطلاحا کارهای جون دار تری از این تیم جوان شاهد باشیم.
اگر احیاناً انتقادات مطرح شده در این کامنت تند هستند از عزیزان پوزش میخواهم اما باور بفرمایید نیّت صرفا کمک اندکی است در حد خود برای بهتر شدن کار! خدا قوت و به امید کارهای قدرتمند آتی!