درود .
خسته نباشید می گم به عوامل احتمالات .
.
.
.
.
طبق رسم دیدن یک اجرای خوب باید بنویسم که بازیگر ها خوب ، کارگردانی خوب ، موسیقی ،نور ، طراحی صحنه خوب بود .
.
.
اما مسئله من چیز
... دیدن ادامه ››
دیگریست .
این که طوری بنویسم که سخت فهم باشد شیوه نوشتاری علی شمس است که در آخرین ترجمه وی (بداهه پردازی ) کاملا قابل لمس است . خوب ، این یک انتخاب است و حداقل بنده در آن مشکل حادی نمی بینم .
اینکه تئاتری بسازم ، که حرف های مهمی در آن باشد یا حداقل دغدغه مند باشد هم از دید این کوچک ایرادی ندارد و بسیار هم قابل تقدیر است .
.
.
اما
.
.
این که من می دانم ، تو نمی دانی خیلی چیز بدیست . این که من میفهمم تو نمی فهمی خیلی چیز ناپسندی است . علی شمس در احتمالات خیلی واضح و آشکار می گوید که تمامی آنچه میبینید استعاره از چیز های دیگر است . اما استعاره بزرگی که آخر احتمالات خودش را به من نشان داد این بود : من (مولف ) میفهمم اما تو (مخاطب ) نمی فهمی .
اینکه مولف این اثر فردی باسواد است و مدیوم تئاتر را به خوبی میشناسد امری درست است (اگر شک دارید احتمالات را ببینید) اما این نگاه از بالا به پایین او مرا درگیر کرد .
.
.
بعد از اجرا یک سوالی تمبان مارا گرفت و رها نکرد .
اگر مسئله ممیزی و ارشاد نبود ، باز هم مولف احتمالات سعی می کرد که حرفش انقدر سخت به ما برساند ؟
جوابش را نمی دانم ، چون فعلا شرایط این گونه است .
.
.
ولی از حق نباید گذشت و با موشکافی بیشتر میبینیم که بازیگران به شدت تمرین داده شده اند و واقعا تیم احتمالات برای خلق این اثر خیلی زحمت کشیده .
.
.
ببینید ، شاید من اشتباه برداشت کرده بودم .
مخلص ✋