اجرای چهارشنبه 18 اسفند 95
"خوب ، میانه و کُند"
دوایت آیزنهاور: " هر تفنگی که ساخته شده ، هر کشتی جنگی که به آب انداخته شده ، هر موشکی که پرتاب شده ، نشانه ای ست از تاراج گرسنه ای که هرگز به اون غذایی داده نشده و سرمازده ای که هیچگاه بر تنش لباسی پوشانده نمی شود."
درنکوهش جنگ سخنها بسیار است ، از سیاست مدارانی که خود آتش جنگ می افروزند تا بی گناهانی که در این آتش می سوزند و هنرمندانی که با خلق آثار خود زوایای مختلف آن را به تصویر می کشند. "برای کلاه آهنی ها" نیز از این دست آثار است که با بیانی طنز گونه به نکوهش جنگ می پردازد. اما مهمترین شاخصه این اثر زاویه دید متفاوت آن به تبعات جنگ است. آن زمان که با روح 3 سرباز جنگ که در بلاتکلیفی این جهان و آن جهان قرار گرفته اند همراه می شویم، در مجموعه ای از شبهات و نگرانی ها خود را می یابیم؛ از قصر آرزوهایی که از کودکی خشت به خشت آن را بنا نهادیم اما روزی ممکن است به اشاره ای پای جاه طلبی دیگران نابود شود ، تا ماهیت آن جهان و زندگی
... دیدن ادامه ››
پس از مرگ...
نور پردازی ، طراحی صحنه و موسیقی بسیار قابل قبول و مناسبِ فضای نمایش بود. اما روند اجرا گاها" آنچنان که باید و شاید دلچسب نمی گذشت. همراه کردن تماشاچی تا ماجرای اصلی از ابتدای داستان و انتقال مفهوم ژرف داستان در خلال نمایش گاه با غلتیدن ها و پریدن ها و فریاد زدن های بیش از حد از حوصله خارج می گشت. هرچند که میتوان دلیل این چنین صحنه هایی را آمیختن نمایش با طنز دانست اما فی الواقع باید اذعان کرد که این نمایش از دیدگاه طنز آنچنان قوی نیست که باید و شاید ، بلکه نقطه ی قوت نمایش داستان و دیدگاه متفاوت آن در نکوهش جنگ است. شاید بتوان دقایقی از حضور "میثاق زارع" در این اجرا را کمی طنزآلود دانست اما در مجموع رسالت این نمایش برای من خنداندن نبود در حالی که به نظر می رسید توجه اصلی به کمدی بودن اجرا و نمایش است. با این حال چه کمدی و چه تلخ و تراژدی ، نمایشنامه چیزی در میانه ی همه ی اینهاست و نمی تواند در هیچ یک از این سبک ها از آن به عنوان بهترین یاد کرد.
در پایان به پژمان عبدی و گروه اجرا خسته نباشید گفته و برایتان پیشرفت روز افزون در سال جاری را آرزومندم.