اجرای روز جمعه 15 مرداد 95
"پر انرژی با سبک روایتی نوین اما کمی گیج و بی توجه نسبت به تماشاگر عام"
در ابتدا لازم است از گروه اجرا که بسیار پر انرژی و تقریبا مسلط در تمام صحنه های نمایش اجرایی قابل قبول را ارائه کردند تشکر کرده و خسته نباشید عرض کنم. همچنین سبک جدید روایت یک افسانه به همراه تعریف داستانی نو توسط حمیدرضا هدایتی که برای این نمایش در نظر گرفت شده بود جای تقدیر دارد. نخستین نکته ای که موجب جلب توجه من برای تماشای این نمایش گردید، آگاهی از داستان آن بود. نمایشی که قرار است تراژدی آنتیگونه و قساوت کرئون را با سرنوشت دخترک یتیمی که با ظلم دایی خود در حال مبارزه است ، در بی آمیزد و نهایتا روایتی جذاب از دو داستان با یک محور باشد. بی شک باید بگویم این ایده خلاقانه و جذاب بسیار مورد توجهم بوده و از این بابت به آقای هدایتی تبریک عرض میکنم. اما باید اقرار کنم که در عمل آنقدر که خود را آماده ی یک سناریو پردازی قوی کرده بودم ، به انتظارات خود نرسیدم.
نوع پرش های آنی و توانایی در تغییر فضای اجرا بین افسانه ای قدیمی و داستانی امروزی توسط کارگردان و گروه اجرا بسیار ارزشمند و چشمنواز می نمود اما دو انتقاد از نظر من بر این نمایش وارد بود. ابتدا اینکه نوع و روند روایت افسانه آنتیگونه بگونه ای نبود که اگر تماشاگری از ماجرای کرئون و ادیب و
... دیدن ادامه ››
یوکاسته اطلاع آنچنانی ندارد ، در طول نمایش بتواند بطور سطحی اطلاعی کسب کرده و از باقی داستان لذت ببرد. گویی در این نمایش داشتن پیش زمینه ای نسبتا کامل در مورد این شخصیت ها از ملزومات لذت بردن آن بود و همین موضوع این نمایش را از دسته نمایش هایی که برای عموم تماشاگران لذت بخش باشد خارج میکند.
نکته دوم اینکه با در نظر گرفتن جذابیت تغییر فضای داستان ، اما این پرش های بیش از حد و زیاد گاه باعث میشد تا تماشاگر به نوعی سردرگم و گیج در فاز تحلیل صحنه ی گذشته بماند در حالی که صحنه های دیگری در همان لحظه در جریان بود. در پاره ای از دقایق ، بازیِ بیش از حد روی محور زمان موجب حس سرگیجه آوری برای تماشاگر میشود که گویی همواره در حال تحلیل و بررسی صحنه ی پیشین باقی می ماند.
در نهایت این نمایش از برخی لحاظ خوب و از برخی جهات قابل انتقاد بود اما در مجموع از تماشای این اجرا و بخصوص بازی خوب چند تن از بازیگران بسیار خرسندم.