خیلی وقت بود که نمایشی انقدر ذهن من رو درگیر نکرده بود. ممکن است متن نمایشنامه و حتی برخی از فرم ها برای عده ای خسته کننده به نظر بیاید، اما من تکرار ها، تاکیدها و نکات ریزی که هر بار به این مکررات اضافه می شد رو خیلی دوست داشتم. بازی ها بسیار عالی بود و من بیشتر از همه شیفته ی بازی آقای جلالی و خانوم قربانیان شدم. بزرگترین ایرادی که در طی اجرا سخت مرا آزار می داد اجرای این نمایش جذاب و دوست داشتنی در تماشاخانه مشایخی بود. نزدیکی تماشاچیان به صحنه و پراکندگی کاراکترها در بعضی از میزانسن ها باعث میشد که احساس کنم در طی نمایش تصاویر زیبایی را از دست داده ام چرا که وسعت دید در این سالن پهن و کم عمق به شدت کاهش میابد و نمی توان همه بازیگرها را دید به طوریکه در برخی از صحنه ها مدام به چپ و راست صحنه نگاه میکرد و استرس این را داشتم که فرمها و نحوه ی بیان هایی که فرید قادر پناه و رامین معصومیان عزیز به زیبایی وارد نمایش خود کرده اند را از دست ندهم. در پایان از تمامی عوامل این کار کمال تشکر را دارم بابت هنر، وقت و هزینه ای که به پای این نمایش گذاشته اند و امیدوارم تماشای این تیاتر زیبا از دستِ دیده های تیاتربازها نرود.