نقشی از دارو را در کاغذی می کشد
و می پیچید
چون نسخه ایی بر دردی کاری
تا شاید در این فاجعه دارویی
درمانی باشد
حتی موقتی
دریغ
کسی از او خبر ندارد
نه بیمه
نه دارو
نه ...
و نه
من
افسوس
نگاه کودکانه و دردمندش به استهزا می گوید:
کاش دارویی برای
... دیدن ادامه ››
درد من وجود نداشت
دانستن آنکه دوایی هست و من از داشتنش عاجزم ، تحمل درد را برایم سخت می کند
و من
تنها در انتظار غار غار کلاغ ها نشسته ام
که چه خبری می آورند
اما او به مژده می گوید
من زنده ام و نفس می کشم