دستم را بگیر!
همین دست برایت ترانههای عاشقانه نوشته،
همین دست
سوخته در حسرتِ لمس دستهای تو،
همین دست پاک کرده اشکهایی را
که در نبودت
به گونه دویدند...
این دست
بوی ترکههای کلاس سوم را میدهد هنوز،
این دست کابل خورده
تا یاد بگیرد بنویسد:
آزادی...
این دست پینهبسته
از نوشتن مداومِ نامت...
دستم را بگیر
و از خیابانِ زندگی بگذران مرا...
+ یغما گلرویی