در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | رادیکال14 درباره نمایش خانه.وا.ده: موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران-تاریخ: 1393/10/9 نگاهی به نمایش «خانه. وا
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 12:27:08
موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران-تاریخ: 1393/10/9
نگاهی به نمایش «خانه. وا. ده»
که در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه می‌رود فانتزی پدرسالارانه

پرده اول
احتمالا الان این سوال در ذهنتان می‌چرخد که چرا «خانه. وا. ده؟» حتما می‌پرسید چرا کلمات واژه خانواده آنقدر با هم غریبند، از هم فاصله دارند و جدا از هم افتاده‌اند. در جواب باید گفت این طرز نگارش هوشمندانه نام نمایش، بازگو کننده کل داستان است. خانواده‌ای متشکل از پدر، مادر، سه فرزند، پدربزرگ و مادربزرگ در ظاهر می‌خواهند خودشان را خانواده‌ای خوشحال و رویایی در کنار هم نشان دهند. مدام پیش از جملاتشان لفظ «یک خانواده خوب خانواده‌ای است که.....» را می‌آورند و در توهم همه چیز آرام است، مانده‌اند، «ما خانواده خوبی هستیم... یک خانواده سر میز غذا تعریف ... دیدن ادامه ›› می‌شه و ...»
اما در باطن، این خوشبختی شکننده، این خوب بودن کذایی، در زیرپوست خانواده توهمی آزاردهنده و ساختگی جریان دارد. اولین جرقه را پسر بزرگ خانواده روشن می‌کند. او از پذیرش هدیه تخیلی پدر که منبع اقتدار خانواده است، خودداری می‌کند و تمام مشکل از همین‌جا آغاز می‌شود. همه هدیه پدر را که یک هواپیمای تک موتوره در حیاط است، قبول می‌کنند جز پسر که شخصیتی مستقل‌تر از بقیه فرزندان دارد. سرکشی پسر اولین شکاف را در خانواده ایجاد می‌کند.
پرده دوم
در جوامع و خانواده‌های سنتی و پدرسالارانه، پدر به عنوان منبع قدرت سعی در ایجاد نوعی خوشبختی ذهنی ِ مبتنی بر اصول و سنت‌های گذشته دارد و می‌خواهد با تکرار آن‌ در عرصه عمل این خوشبختی ذهنی (و نه واقعی) را نهادینه کند. و حالا پدر سرپیچی پسر بزرگش را برنمی‌تابد: «تو داری خانواده رو از هم می‌پاشی، کسی که خانواده رو از هم می‌پاشه، سزاوار سخت‌ترین تنبیه‌هاست...» پدر با دست‌هایی پیچیده به دور خود که کلمات مهم جملاتش را دوبار تکرار می‌کند، انسانی خودشیفته و خودبین را به تصویر می‌کشد که هیچ چیز جز ساخته‌های ذهنی خودش را قبول نمی‌کند. عصیان در مقابل سیستم‌های بسته و توتالیتر با برخورد حذفی همراه می‌شود، پس پسر خانواده از معادلات خانوادگی حذف می‌شود و جز خاطره‌ای چیزی از زمان حضورش باقی نمی‌ماند. از اینجا به بعد گذشته فرزند عزیز می‌شود و همه می‌خواهند تصویر یک پسر مطیع و گوش به فرمان را به یاد بیاورند.
پسر تقلا می‌کند، فریاد می‌زند، ولی چون شبحی نادیده گرفته می‌شود و دیگر کسی در خانواده او را نمی‌بیند. حالا او با چشمانی باز و مشت‌هایی گره‌ کرده تبدیل به فردی مبارز در برابر پدر می‌شود. با ایجاد اولین شکاف مرحله فروپاشی نیز آغاز می‌شود و سست بودن و شکننده بودن چنین صورتی از خانواده به تصویر کشیده می‌شود. نفی توهم و دیدن واقعیت، این بار گریبان دختر خانواده را می‌گیرد. با گفتن واقعیت از دهان دختر و سرپیچی کردن از دنیای خیالی پدر، او هم به سرعت حذف می‌شود. صحنه تصویرسازی مجازی از پیکر دختر و صحبت‌های پدربزرگ با یک جسم خیالی به جای نوه‌اش بر سر میز شام، یکی از بهترین صحنه‌های نمایش است و بخوبی قدرت حذف‌کننده مردان خانواده را نشان می‌دهد. پدر و پدربزرگ بلافاصله با اندازه گرفتن قامت اعضای خانواده، یک شخص موهومی برای دنیای غیرواقعیشان می‌سازند و آن را جای فرد واقعی قرار می‌دهند.
پرده نهایی
هراس از ترک وضع موجود باعث می‌شود هر یک از اعضای خانواده به سمت ترسیم فضایی برای حفظ آن چیزی که در گذشته بوده روی آورند که حاصلش اغتشاش و پریشانی است. در این شرایط نقش‌های هر کس به شکلی ترسیم می‌شود که دلخواه است. به همین دلیل انسجام گذشته جای خود را به تضاد و تنش می‌دهد. پدر و پدربزرگ بر سر ساختن توهم حضور دختر دچار اختلاف می‌شوند، اختلافی که باعث تفرقه در میان دیگر اعضای خانواده می‌شود. در نبود دختر حالا دو تصویر ذهنی و تخیلی ساخته شده است. پدر دختر را جایی و به گونه‌ای تصور می‌کند و می‌خواهد آن را به مادر و پسر هم بقبولاند و پدربزرگ هم نوه‌اش را به شکل دیگر می‌سازد. اختلاف در ساختن دنیای خیالی پایه‌های شک را در دل مادر همیشه مردد خانواده که در پایان جملاتش «نه» را بر زبان می‌آورد قرار می‌دهد.
-چیزی که وجود داره اینکه ما داریم از واقعیت فرار می‌کنیم.
- حتی اگه تو درست بگی واقعیت تو دشمن خانواده است.
- ولی ما با قبول واقعیت خانواده بدی نمی‌شیم.
پدر با اندازه گرفتن قامت مادر، یک شخص خیالی برای خودش می‌سازد و همین اتفاق برای دیگر اعضای خانواده هم می‌افتد. پدر و پدربزرگ حالا تصویری غیرواقعی از اعضای خانواده ساخته‌اند و خودشان را سرگرم آن می‌کنند. در صحنه فوق‌العاده پایانی که با آهنگ فیلم «بیل را بکش» ترکیب می‌شود، همه اعضای خانواده را جدا از هم می‌بینیم که با از بین رفتن صورت جمعی توهم، به یک تصویر شخصی خیالی رسیده‌اند و آن را تکرار می‌کنند. «خانه. وا. ده» با سبک خاص اجرایی‌اش و کارگردانی هوشمندانه محمد مساوات یکی از بهترین نمایش‌های چند وقت اخیر است. کارگردان نمایش در یادداشتی درباره اثرش این گونه نوشته: «نمایش «خانه. وا. ده» فارغ از جنبه‌های دراماتیک می‌کوشد خودخواهی و خودکامگی ما در جامعه و تک صدایی را نقد کند و هراس اضمحلال جمع را در دل بیدار. نمایش «خانه. وا. ده» به دگردیسی هولناکی چون مسخ کافکا می‌ماند و یا کرگدن یونسکو را شبیه است و برانژه‌های مقاومی که تاب رویارویی ندارند و از رمق افتاده‌اند را نمایش می‌دهد.»
کوتاه درباره کارگردان: حضور یک نویسنده و کارگردان جوان به نام سید محمد مساوات در صحنه تئا‌تر را باید به فال نیک گرفت و از حضور کارگردانی که در هر نمایش حرفی برای گفتن دارد خوشحال بود. مساوات و گروهش درام را می‌فهمند، اجزای صحنه را بخوبی می‌شناسند و در نوشتن نمایشنامه دارای اندیشه هستند و ترکیب همین عوامل باعث شکل‌گیری اثری تماشایی می‌شود. او با دقت بسیار زیادی در جزئیات تلاش می‌کند در ساخت و محتوا چیزی را از قلم نیندازد.
مساوات امسال دو نمایش را به روی صحنه برده است. اولی نمایش درخشان «قصه ظهر جمعه» بود که اردیبهشت ماه اجرا شد و تحسین مخاطبان و منتقدان را برانگیخت. دومی هم نمایش «خانه. وا. ده» است که در کارنامه کاری مساوات یک قدم رو به جلو به حساب می‌آید. «قیاس‌الدین مع‌الفارق» نیز کار دیگری از مساوات بود که در سال ۹۱ در تالار مولوی به روی صحنه رفت و توجهات زیادی را به خود جلب کرد. او در این سه نمایش سه فضای خاص را تجربه کرده و خودش را محدود به یک سبک و فضا نکرده است.