در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | صالح خواجه
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 21:44:53
 

متولد گرگان
ساکن تهران
کارشناس ارشد کارگردانی تئاتر از دانشگاه نبی اکرم تبریز
کارشناس باستان شناسی از دانشگاه های گلستان گرگان و نیما محمودآباد

آغاز فعالیت تئاتر از اردیبهشت ۱۳۷۸
نویسندگی بیش از ۱۲ نمایشنامه
بازیگری در بیش از ۲۰ نمایش
کارگردانی بیش از ۱۷ اثر نمایشی
حضور در جشنواره های درون استانی و خارج از استان
حضور در جشنواره بین المللی تئاتر فجر
مدرس دانشگاه و موسسات آموزش عالی

 ۱۲ اسفند ۱۳۶۳
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
فقط ۳ شب تا پایان اجراهای این تئاتر باقی مونده.
امیر مسعود این را خواند
امیرمسعود فدائی و شاهین ه این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سری جدید عکس‌های این تئاتر
امیر مسعود و امیرمسعود فدائی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشت حمیدرضا مشکانی
بر تئاترِ
راز باغ پشت پنجره
دلدادگی، دلداده گفتیم و در دل ¬دادن نه خود است نه خودبینی! عشق خواستن نیست عشق به‌تمامی او شدن است، در اختیار گرفتن نیست که برای او شدن است.
بعد سال‌ها سال دلم نقد نمی¬خواهد و گاهی باید به نسیه راضی بود و نقد را برای کاسب¬کارها گذاشت.
صرف‌نظر از محدودیت‌های گریبان گیر شهرستان و فقدان عوامل ((چراکه سال¬هایی که ما شوق و شور داشتیم تنها امکانات نبود و تفکر تئاتر بی¬چیز (ساخته پرداختۀ هر که و هرکجا باشد) حاصل همین انحصار و تنگنا و قید و حصر و اسارت است ولی متأسفانه امروز کار از ارتفاع امکانات گذشته و به کمبود عوامل کشیده... بماند.)) اگر ازاین‌دست نامتغیرها بگذریم منصفانه باید گفت پس از چندین سال بالاخره در استان یک تئاتر اجرا شد و یا شاید بوده و بنده ندیده¬ام...
تعاریف متفاوت است و قلندران بیکار... لکن به تعریفی نه‌چندان جهت‌دار نزد ما اگر «راز باغ پشت پنجره» یک تئاتر باشد باقی (با مسامحه) همگی ... دیدن ادامه ›› نمایش¬اند. این بار سنگین را نازنین رفیق عزیزم جناب صالح خواجه به‌تنهایی بر دوش حمل کرد و درست روی صحنۀ «نگاه» پیش روی ما بر زمین گذارد... نویسندگی و کارگردانی و بازی شخصیت اصلی و بسیاری از مسائل اجرایی، به چه زیبایی و به چه هنری... شاید این تنها اثری باشد که در این سال¬ها با تمام اینکه گویی به پسند من به سبکِ «همگرا» بود و به‌درستی چنان استادانه تلفیقی از ابزارهای متفاوت در سبک‌های گونه¬گون و متعدد را به رخ کشید که توی ذوق نمی¬زد و هرگز تویِ چشمت فرونمی‌کرد که نور «مقال و سخن» خود می¬گوید و موسیقی «کلام و عرض» خویشتن، فرم و شیوۀ اجرایی «بیان و حرف» نفس و طراحی صحنه «گفتار و نطق» خویش، گریم و تن¬پوش¬ «قول و گفت» خویشتن و میزان¬ها «نقل و عرض» خود! از میان این‌همه «چندصداییِ آگاهانه» که به‌درستی انتخاب کرده و اجرا نموده است چراکه معلول این بود که این حالت شبیه به «پریشانی / شوریدگی و تشویش» توسط فشار مداوم و بدون توقف عامل خارجی به‌صورت آسیب «پریشه» به مغز واردشده بود، برجای خمودگی و مسخ به‌جای بی‌روحی و خموشی جای رکود و افسردگی، خواسته ناخواسته موجب یک دگردیسی و شورش، یک تبدل و تحول، یک تعویض و تطور، یک دگرگونی و قیام گشت و این حالت در اوج ناباوری جهان فرد را به ناشناخته¬ها برده و او را درصورتی‌که اختیاری از خود نداشته به مصمم شدن راه نمود... درست در همین‌جاست که سلول¬های هر دم مطیع سکوت کرده و برای اولین بار نه «گفت و گفت» بیماری امروزین که جامعۀ ذلیل را شکل می¬دهد که همه‌چیز یک‌طرفه و یک‌سویه است برای اولین بار این «تک‌سلول» سرکش، این سلول نافرمان (نه آنچه به او دیکته کرده¬اند) که مسئولیت حقیقی خود را به‌ انجام رساند و برآیند این کنش و رخداد به‌صورت آرمان‌شهر، نه آرمان‌شهر افلاطونی (نایاب) بلکه اتوپیایی کوچک، مدینۀ فاضلۀ قرن، کوچک‌ترین نیاز روز جامعۀ به‌اصطلاح پیشرفته، حسرت لحظه‌به‌لحظۀ بشر امروز، به‌دوراز «گفت و گفت» به‌صورت «گفتگو» شکل می‌گیرد، ماحصل این گفتگو چیست؟ «عشق» و نتیجۀ این عشق سرایت کرده در مغز؟ «تصمیم» در بی¬اختیاری مفرط ارادۀ تنش و قیام و ثمرۀ این مصمم گشتن «رهایی»...
در متن سخن از «منیت و منانگی» بود و خودبینی و خودستایی، انانیت و خودخواهی را به‌درستی در عین «من» بودن به «ما» برد، که نه اینکه من ما بشود بلکه آن حسرت هزاران سالۀ حکمت شرقی، جنجال «تفکر و عشق / مغز و دل / هشیاری و مستی/ فقه و عرفان»... تجمع عشق را این بار نه در دل که در مغز شاهد بودیم، مغزی که مسئولیت بازدید و وارسی، تفتیش و بازرسی را بر عهده دارد توسط یک عامل خارجی از سیستم نظام نظارت بر دستگاه¬های مرتبط برون رفته و الانه که او ‌هم دیگر توسط بدن پس¬زده می‌شود و یک بیگانه، یک شیء خارجی محسوب می¬گردد سلول خاکستری «توجه کنیم» و چه زیبا از این خاکستری بودن استفاده برده که خاکستری رنگ عاشقان نیست و اتفاقاً در این میانۀ سلول‌های هر دم تفکر و هر دم اطاعت، بابت مشکل پیش‌آمده آن سلول برای یک‌بار هم که شده تصمیم آخر را می‌گیرد و در میان میلیون¬ها میلیون سلول‌ مطیع و تابع و تسلیم و فرمان¬بر، سربه¬راه و زیردست، سازگار و رام و رهوار و وابسته... می‌ایستد، فقط برای چند لحظه به کار اصلی خود که بر آن گمارده شده بود «تفکر» دست می‌برد و در برابر نیروی مافوق خود عصیان کرده برمی¬خیزد و می‌ایستد به چه پشتوانه‌ای؟ «عشق»...
«در سرم هیچ جز هوای تو نیست / تویِ سینه تنها به فکر توأم»...
و می¬شود آنچه باید برای یک نفر رخ می¬داد... تا راز باغ پشت پنجره را بداند...
این به حقیقت تئاتر را با صرف‌نظر از تمامی محدودیت‌های تحمیلی ماندگار بر حوزۀ «تولید اثر» با جان دل به نظاره بنشینیم!
سپهر، امیر مسعود، امیرمسعود فدائی و سعید قدرتی این را خواندند
سید حسام حجازیان این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
*خطر حمله به سطح هوشیاری*

در مواجهه با نمایش *راز باغ پشت پنجره* اثر هنرمند گرامی جناب آقای *صالح خواجه* با تئاتری در ژانر ابزورد روبرو هستیم. قاب بندی های سورئالیسم موجود در اثر - گفتگوی نرون ها در داخل مغز (و درمعدود قاب های کوچکی در داخل چشم) و همچنین گفتگوی بلند بلند دو عاشق، تا حدودی اثر را از لحاظ متنی به سمت رئالیسم جادویی متمایل می کند اما نمی رسد. بررسی فلسفه ی تناسخ با تکرار جمله ی *چشم انتظاری بعد از خداحافظی سخته* و *خطر به خواب رفتگی عمیق* نشان می دهد که نورون ها در جابجایی خبرها -در فضای تاریک و روشن داخل مغزمان- جدایِ از انتقال مفاهیم اولیه می توانند عاشق شوند. ترکشِ موجود در اثر گویی در همه ی انسان ها وجود دارد. گاهی درد دارد و گاهی لذت می بخشد.
سلول های خاکستری مغز و هسته ی مرکزی پالایش داده ها -در زمان هایی که خودمان داوطلبانه و عاقلانه بخواهیم- به دستکاریِ گزارش ها می پردازند. البته اگر عامدانه خودمان بخواهیم.
صالح خواجه در این نمایش بار دیگر جدال مابین *جبر و اختیار* را به رخنمون گذاشت. گریم خاص و سنگین نمایش تداعی کننده ی جمله : *متفاوت بودن آنقدرها هم بد نیست* بود.
گریم، نور، صدا ، آکسسوار، میزانسن ها و حرکت در بلک باکس سالن نگاه - در مجموعه تالار فخرالدین اسعد گرگانی- تا حدود ... دیدن ادامه ›› زیادی مخاطب را اقناع می کرد که به دیدار رازهای متعددی در اطراف خویشتنِ خویش بنشیند. گره های موجود در متن و اجرا به جذابیت اثر افزوده و مخاطب را برای رمزگشایی هایِ پی در پی به چالشی عمیق دعوت می کرد.
هبوطِ موجود در نمایش در دو قابِ حرکت های ساکن مخاطب را به یادِ لحظه یِ فرار و کوچ ِقابیل پس از کشتن هابیل می اندازد .
جنگیدن و نجنگیدن با احترام به عقاید دیگران نشان داد که نیرویی قوی تر از وظیفه به نام عشق وجود دارد. در این نمایش، انتقال مفاهیم بزرگ با کوچک ترین حرکت ها و واژآرایی هاگ اتفاق افتاد.
مخاطب پس از پایان اثر دچار یک آغاز و یک سوال بزرگ است:
*عمری که با وظیفه تمام نشد با عقیده تمام می شود؟*

ضمن تشکر از تمامی هنرمندان و همراهانِ این اثر زیبا و قابل تعمق؛ شهروندان هنردوست و فرهنگ مدار گرگان و همچنین خانواده بزرگ تئاتر استان را برای دیدن این نمایش دعوت می کنم. امید آنکه در هنگامه ی دانا گری و لذت بردن- از دیدار یک اثر هنری- جان و روح خود و دیگران را به خوانِ زیبایی دعوت کنیم.

ارادتمدار حسین ضمیری
۱۴۰۱/۲/۲۴
عکس‌های شب نخست اجرای تئاتر "راز باغ پشت پنجره"
عکس‌ها از: سعید صالح آبادی
چه عکسای خوبی??????
کاش راه خانه‌ات انقدر طولانی نبود...
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
امیرمسعود فدائی
چه عکسای خوبی?????? کاش راه خانه‌ات انقدر طولانی نبود...
کم سعادتیِ ماست قربان
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
استوری های تبلیغاتی جا مانده از تئاتر "راز باغ پشت پنجره"
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
استوری‌های تبلیغاتی تئاترِ " راز باغ پشت پنجره "
ممنون می‌شم ما رو در تبلیغات یاری کنید
امیر مسعود، Reza1991s، تانیا و مهرنوش مومنی این را خواندند
سیدامیر مفیدیان این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یه چیزی، یه صدایی تو سرم می‌پیچه، هی تکرار می‌شه، تکرار می‌شه، می‌گه من جا موندم، من جا موندم، من می‌خوام متفاوت باشم، می‌خوام متفاوت باشم!...
درود فراوان به اهالی تئاتر.
بعد از نُه سال، در شرف اجرای یک تئاتر تازه در شهر خودم گرگان هستم. تئاتری که در اون، برای اولین بار طی 22 سال فعالیت هنریم، مدعی اتفاقی هستم.
"متفاوت ترین تئاتر ضد جنگ"
امید دارم به تماشای اثر ما بنشینید و نظراتتون رو با ما در میان بگذارید.
سپاس فراوان از همه ی اهالی دوست دارِ هنر
والا دارم وسوسه میشم پاشم بیام گرگان و از نزدیک تماشاتون کنم ? خوش بدرخشید ...
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
سید حسام حجازیان
هواشم الات عالیه
درود بر شما. مشتاق دیدارتون هستیم. سپاس از مهرتان
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
میشا
منم وسوسه شدم. کاش همسفرام گول بخورن ۴ شنبه بیایم گرگان
درود بر شما. مشتاق دیدارتون هستیم. سپاس از مهرتان
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
صالح خواجه (salehkhajeh)
درباره نمایش مدار i
تماشای این تئاتر رو به همه ی دوست دارانِ تئاتر و بخصوص حامیان حقوق بانوان توصیه می کنم
با حمایت و عنایت ویژه خداوند متعال، اولین اجرای نمایش ما امشب در سالن شماره 2 خانه نمایش مهرگان برگزار شد و خوشحالم از این که تونستیم برای لحظاتی خنده روی لب های تماشاگران عزیزمون بیاریم. امیدوارم تماشاگران فهیم تئاتر در شهر تهران از تلاش ما استقبال کنن و ما همچنان بتونیم روی صحنه باشیم و از حضور هنر دوستان لذت ببریم.
با تشکر از همه ی عزیزانی که به ما کمک می کنن. و تشکر ویژه از مدیریت و پرسنل عزیز خانه نمایش مهرگان
صالح خواجه
کارگردان نمایش "قصه ی ظهر جمعه و غروبش و شبش و فرداشبش و ..."
›› تا ۲ پاسخ


سارا نصیری، ماهان حمیدفر و شقایق این را پاسخ داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
والس تصادفی، در حضور پر شور تماشاگران و میهمانان به اجراهای خود پایان داد.
آخرین اجرای والس تصادفی، در حضور پر شور تماشاگران به امیر کاوه آهنین جان و مهیار علیزاده تقدیم شد.
Marillion این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بیست و دومین شب اجرای والس تصادفی در حضور پرشور تماشاگران به دکتر ناصر آقایی، میهمان ویژه ی امشب تقدیم شد.
همچنین این تئاتر، فرداشب در شب پایانی اجراهایش، میزبان مهیار علیزاده و به احتمال، صابر ابر، هوتن شکیبا و چند تن دیگر از هنرمندان عزیز خواهد بود.
Marillion، farhad riazi و الهام شیرازى این را دوست دارند
باریکلا!
۲۸ آبان ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تنها دو شب به پایان اجراهای تئاتر «والس تصادفی» باقی مانده.
والس تصادفی در بیست و یکمین شب اجرایش میزبان نادر نادرپور و کوروش سلیمانی بود.همچنین تماشاگران محترمی نیز از این اثر، در شب بیست و یکمش استقبال کردند.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام گرم در پاییز سرد به دوست داران تئاتر.
با اینکه هنوز پنج شب تا پایان دوره ی اجراهای تئاتر والس تصادفی باقی مونده، لازم دیدم تا نظر سنجی مختصری درباره ی اجرای این اثر از میان مخاطبان محترم این کار داشته باشیم تا به شناخت بهتری از ظرفیت های موجود در کارمون برسیم.
بنابر این نظر، خواهشمندم از عزیزانی که تئاتر ما رو تماشا کرده ن، گزینه ی مورد نظر خودشون رو انتخاب کنن.
با تشکر، صالح خواجه - کارگردان
.
لطفا میزان رضایت خودتون رو از اجرای تئاتر والس تصادفی، با انتخاب گزینه ی مورد نظر به ما اطلاع بدید.
ذوق زده، پگاه و مریم شفقتی این را پاسخ داده‌اند
سلام جناب صالح خواجه عزیز، انصافن اگر نمایشتون ضعیف بود هم این نظرسنجی رو میگذاشتید؟
۲۵ آبان ۱۳۹۴
لطف شما همیشه پایدار جناب ذوق زده..امیدوارم بتونم برای اجرای دی ماه سالن بهتر و زمان مناسب تری رو در اختیار داشته باشم.تا ارائه ی اثر هم با نهایت کیفیتش صورت بگیره.مخاطبان ما همواره لطفشون رو به ما ابراز داشتن و امیدوارم خداوند یاری گر ما باشه تا شرمسار هیچ کدوم از عزیزان نباشیم.
۲۵ آبان ۱۳۹۴
لطف شما همیشه پایدار جناب ذوق زده..امیدوارم بتونم برای اجرای دی ماه سالن بهتر و زمان مناسب تری رو در اختیار داشته باشم.تا ارائه ی اثر هم با نهایت کیفیتش صورت بگیره.مخاطبان ما همواره لطفشون رو به ما ابراز داشتن و امیدوارم خداوند یاری گر ما باشه تا شرمسار هیچ کدوم از عزیزان نباشیم.
۲۵ آبان ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هجدهمین شب اجرای تئاتر والس تصادفی، باز هم با جلب رضایت تماشاگران برگزار شد.
تنها ۵ شب به پایان اجرای والس تصادفی باقی مانده است.
نیلی و مهدی اسکندری این را خواندند
Marillion این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
والس تصادفی در هفته ی پایانی اش شاهد حضور اندیشمندانه و پر شور مخاطبان تئاتر بین است.از ابتدای اجراها تا به اکنون، شب هایی پر فراز و نشیب را پشت سر گذاشتیم که هر کدامش برایمان خاطره ای شد و تا ابد در اذهان ما باقی خواهد ماند.اتفاقات مثبت و منفی بسیاری در این شب ها با ما همراه بوده که هر کدام تجربه ای در راه دشوار ماست.عزیزان بسیاری در تبلیغ ما همراه و بزرگان بسیارتری از تبلیغ ما امتناع ورزیدند.حال آنکه همه ی هنرمندان لااقل در گفتار حامی یکدیگر خطاب می شوند.دردهای بسیاری از ما زدوده و گاه، زخم های جدیدی بر پیکرمان خورد.اما آنچه تا کنون دستاورد بزرگ ما تلقی می شود، شور و حال تماشاگران ما پس از تمام شدن اجراهای هر شب و لطف آن ها در تعاریفشان از این اثر در فضاهای مجازی و حقیقی است.
به هر طریق، از روز یکشنبه، هفته ی پایانی اجراهای تئاتر والس تصادفی آغاز می شود، و امیدوارم آن هایی که به دنبال تماشای یک تئاتر متفاوت هستند، و می خواهند تجربه ای متفاوت و فانتزی از دنیای پس از مرگ داشته باشند، در این هفته همراه ما باشند.
ما در کنار هم، تجربه ای متفاوت و کمیک از مرگ خواهیم داشت.
محمد رضا رحیمی و عمو فرهاد قصه ها این را خواندند
farhad riazi، Marillion و ذوق زده این را دوست دارند
سلام صالح جان خسته نباشید میگم به تو و گروه والس تصادفی در واقع این مهمه که یک کار دیگه رو روی صحنه بردی امیدوارم بدون پرداختن به حواشی روز به روز موفقیت بیشتری کسب کنی.مطمئنا اگر دوستان بدونن که با چه مرارتی این کار رو به اجرا رسوندی حتما بیشتر ازت حمایت میکنن. به امید کارهای جدیدتر از تو و گروهت
۲۳ آبان ۱۳۹۴
نه گلایه یا حاشیه ای نبوده و نیست..فقط خواستم عنوان کنم که همه چی هم گل و بلبل نیست تو این روزها ...
۲۳ آبان ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هفدهمین شب اجرای والس تصادفی، باز هم با حضور پر رنگ و موثر تماشاگران فهیم تئاتر برگزار شد.
محمد رضا رحیمی این را خواند
وحید هوبخت و Marillion این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شانزدهمین شب اجرای تئاتر والس تصادفی با حضور پر شور تماشاگران برگزار شد.
نیلی این را خواند
Marillion و ذوق زده این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فرشته: ... شما اون پایین نتونستین با زنده ها حرف بزنین، حالا چی دارین به مرده ها بگین!؟اونم نه هر مرده ای..به ژان پل سارتر، به سباستین باخ، به بالزاک، ویکتور هوگو، مائه وست، تولوز لوترِک..اینقدر خودتونو دست بالا نگیرین.
زن: باور کردنی نیست که من شما رو تحت تاثیر قرار داده باشم.. شما انسان نیستین.
فرشته: شما چی می تونین به استالین بگین؟
زن: تو کارنامه ی شما نکات منفی وجود داره...
فرشته: به ماری کوری؟
زن: آفرین! ادامه بدین!
فرشته: به ... دیدن ادامه ›› آدولف هیتلر؟
زن: آینده پر از آدم هایی مثل شماست...
فرشته: به الیزابت اول انگلستان؟
زن: آدم با شخصیتی هستین.
فرشته: به مولیر؟
زن: ... کارهاتونو دوست دارم...
.
.
والس تصادفی
نویسنده: ویکتور هائیم
مترجم: اصغر نوری
طراح و کارگردان: صالح خواجه
بازیگران:
حوریه میرمحمدی - محمد طیب طاهر
تا ۲۹ آبان، تماشاخانه استاد مشایخی، ساعت ۱۷:۳۰
مجتبی مهدی زاده این را خواند
ذوق زده این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

شعر و ادبیات
تئاتر
موسیقی
سینما

تماس‌ها

آدرس اینستاگرام صالح خواجه