در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال **نماینده گروه اجرایی** | دیوار
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 06:50:50
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
¤¤¤ به اطلاع عزیزان می رساند، هم اکنون فروش بلیط روزهای جدید نمایش لباس جدید پادشاه، به کارگردانی لادن نازی و نویسندگی فرزاد فخری زاده، در روزهای شانزده، هفده و هجدهم اسفند ماه با رعایت فاصله گذاری اجتماعی، برقرار است.
شایان ذکر است فروش از طریق گیشه از یک ساعت قبل از شروع اجرا در تماشاخانه سنگلج امکان پذیر می باشد.

همچنین فروش بلیط های دو شب پایانی(پنجشنبه و جمعه،۱۹ و ۲۰ اسفندماه) از فردا ۱۷ اسفندماه، راس ساعت ۱۲:۰۰ امکان پذیر است.¤¤¤
گفتگو با لادن نازی کارگردان نمایش «لباس جدید پادشاه»
تلاش برای خارج شدن از دور باطل تاریخ
گفتگو از آرمان راهگشا
چاپ شده در روزنامه ایران
۱۴۰۰/۱۲/۱۴
کارگردانی تئاتر در ایران حرفه‌ای است دشوار و کمابیش مردانه. اما با نگاهی اجمالی به تاریخ تئاتر این مملکت می‌توان زنان با استعداد و شجاعی را یافت که با گروه اجرایی خویش توانسته‌اند پیشنهادات تازه‌ای را برای تماشاگران مشتاق هنرهای نمایشی به ارمغان آورند. لادن نازی که سابقه بازیگری را هم در کارنامه خود دارد، در چند اجرایی که کارگردانی کرده، نشان داده که چگونه در تلاش است مواجهه‌ای انتقادی و خیال‌پردازانه با روایت رسمی از تاریخ داشته باشد. نمایش «لباس جدید پادشاه» که به زندگی احمد شاه قاجار در سفر به فرنگ می‌پردازد مبتنی بر همین رویکرد روایی است و سیمای تازه‌ای از این شاه ناکام قجری برای مخاطبان ترسیم می‌کند. مردی سرگردان میان سنت‌های شرقی با عقلاتیت خودبنیاد غربی که برای پذیرفته شدن نزد دربار امپراطوری استعمارگر بریتانیایی، مجبور ... دیدن ادامه ›› شده در باب لباسی که قرار است بر تن کند، دست به انتخاب ناگزیری بزند. به هر حال قرن نوزدهم میلادی اوج مداخلات استعماری امپراطوری‌های غربی است و به نوعی تلاش برای یافتن بازارهای اقتصادی تازه. کشور پهناور ایران نیز از این مسئله مستثنی نبوده و نمایش «لباس جدید پادشاه» روایتی است تماشایی از این مواجهات سیاسی. در ادامه گفتگو با لادن نازی را می‌خوانید. یکی از کارگردانان عمل‌گرای این روزهای تئاتر ما.


پرسش اول – گویا کارگردانی نمایش «لباس جدید پادشاه» برای شما چالش برانگیز بوده، منظورم مربوط به شرایط تولید، حوادث اجتماعی و حتی همه‌گیری ویروس کرونا است. در این رابطه توضیح بدهید.
پاسخ اول - پیش تولید نمایش «لباس جدید پادشاه» از اردیبهشت سال ۹۸ آغاز و بعد از تمرینات پیوسته و تغییرات بسیار در طراحی حرکت، میزانسن‌ها، متن و عناصر وابسته دیگر، در آبان همان سال به روی صحنه رفت. خوشبختانه با کمک دراماتورژ و نویسنده توانا به یک نمایش منسجم و با استانداردهای تقریبا بالا رسیدیم. اما نمایش و گروه با اتفاقات ناخوشایندی مواجه شد. تعطیلی اینترنت در آبان ۹۸ امکان تبلیغات و حتی بلیط فروشی را از ما گرفت و تقریبا جامعه تئاتری و علاقه‌مندان تماشای تئاتر از تاریخ اجرای ما و آغاز آن بی اطلاع بودند. یک هفته از اجرای ما به این منوال گذشت و ما مجبور شدیم فقط پانزده شب به روی صحنه برویم. بعد از آن کرونا آمد و تئاترها تعطیل شدند. و زمانی که شرایط بهتر شد، در تاریخ ۷ فروردین ۱۴۰۰ برای دومین بار به روی صحنه سنگلج بازگشتیم که این بار هم با وضعیت قرمز تهران و کرونا دلتا مواجه شدیم و کار متوقف شد. بعد از ۹ ماه در بهمن ۹۸ بار دیگر به صحنه بازگشتیم و این بار جشنواره فجر باعث توقف ده شبه اجرای ما شد. بعد از جشنواره قرار بود ما فقط ۱۰ شب دیگر یعنی تا ۶ اسفند اجرا برویم اما به علت استقبال بی‌سابقه از اجرا تا بیستم اسفند ما تمدید شدیم. باید اضافه کنم که این اجرا بالاخره یک روی خوش به خود دید و خدا را شکر به اندازه کافی این روزها دیده می‌شود. فرصت خوبی است از سرکار خانم پریسا مقتدی برای توجه و لطفشان تشکر کنم.


پرسش دوم – به لحاظ اجرایی این نمایش چه پیشنهادی برای تئاتر ما دارد؟ بحثم ناظر بر استفاده از عروسک، شیوه نمایش ایرانی و تلفیق آن با فضای پسامدرنیستی نسبت به تاریخ و احمد شاه است. این فضای متکثر اجرایی بنابر چه ضرورتی مورد استفاده قرار گرفته؟
پاسخ دوم - در جواب به این پرسش باید بگویم هر تئاتری به شدت بازتاب شخصیت و سلیقه و دانش یک کارگردان است‌. به طور حتم در نمایش «لباس جدید پادشاه» خوب یا بد، این سه عنصر بسیار دخیل بوده‌اند. من در زندگی شخصی انسان بسیار خیال‌پردازی هستم، به جادو، رویا، تاریخ و ادبیات علاقه دارم. برای رفتن به دل تاریخ و یک بستر تا حدودی مستند و البته جدی، به یک عنصر لطیف نیاز دارم تا بتوانم آن را بر روی صحنه تئاتر قابل اجرا و به نوعی قابل تحمل کنم. مخاطب در کنار آنچه که می‌بایست تماشا کند که اغلب چندان خوشایند هم نیست، بهتر است لحظاتی داشته باشد بهره‌مند از حظ بصری. مخاطبی که موسیقی خوب گوش کند و جادو ببیند. می‌گویم جادو، چون مگر می‌شود اسم‌ تئاتر را آورد و به جادو فکر نکرد. برای جادو و خیال پردازی، عناصر صحنه‌ای چون نور، سایه، صدا، بازیگر و عروسک را می‌توان اضافه کرد. عروسک یک جهان است، یک رشته تحصیلی و یک تکنیک مهم و اثرگذار. چیزی که به اشتباه هنگام نام بردن از مفهوم عروسک به ذهن متبادر می‌شود «تئاتر کودکان» است. اما تئاتر عروسکی یکی از متنوع‌ترین و هنری‌ترین‌ زیر شاخه‌های هنر نمایش است که با آن ‌می‌شود روی صحنه به جهان جادو سفر کرد. گذشته از آن سلیقه‌ام در هدایت بازی و استفاده از اشیا، فاصله گرفتن از رئالیسم سنتی است. در این کار همه چیز بر اساس رئالیسم استایلایزد (شیوه‌دار) پیش می‌رود. همه عناصر مثل یک «‌اثر پروانه‌ای» بهم‌ مرتبط و متصل است و هیچ چیز و هیچ کس به شکل مجزا و انفرادی کار خودش را نمی‌کند.
پرسش سوم – نمایش «لباس جدید پادشاه» تلاش دارد نگاهی انتقادی و کمیک به تاریخ داشته باشد، از این باب نگاه شما به گذشته ایران و بار سنگین تاریخ که بر گرد همگی ما نشسته چیست؟
پاسخ سوم - عمیقاً اعتقاد دارم تاریخ یک دور باطل است و حتما می‌شود آن را از این دور خارج کرد.
مسئله نمایش «لباس جدید پادشاه» برای من هر چه که باشد، اما برای مخاطبان این اجرا بسیار آشنا و ملموس است. البته بهتر است به جای نگاه کمیک که ذکر کردید این گونه توضیح بدهم که «لباس جدید پادشاه» یک طنز انتقادی است.
پرسش چهارم – آینده تئاتر در ایران را چگونه می‌بینید؟ در جایگاه یک کارگردان زن، آیا شرایط تولید تئاتر سخت‌تر است؟
نمی خواهم از منظر جنسیتی به این قضیه نگاه کنم، اما فکر می‌کنم در یک سیستم مردانه، کار برای زنان دشوار‌تر است، اما شاید همین سختی‌ها را همکاران مرد من هم متحمل شده باشند. بهتر است، بگوییم تئاتر کار کردن بسیار سخت است در این زمانه و من به شخصه آینده مناسبی برای تئاتر در ایران‌ نمی‌بینم. تئاتر به کالای لوکسی تبدیل شده است که معیار ارزشگذاری‌اش، گیشه و میزان فروش است. هر چند مخاطب در نهایت کار خوب را پیدا می‌کند و بهتر است این نکته را بگوییم در نهایت کار خوب مخاطب خویش را پیدا می‌کند. در هر صورت هزینه‌های بالا، سختی و مشکلات زندگی و موارد بسیار دیگر، باعث شده که تئاتر در الویت چندم یک تئاتری یا مثلاً یک ‌بازیگر قرار بگیرد و حتی کم کم فراموش شود. تئاتر عشق است اما باید به یک شغل و منبع درآمد درست و پاک تبدیل شود، متاسفانه فرآیند تولید تئاتر این روزها به سمتی سوق پیدا کرده که گویا بدون داشتن ستاره و تبلیغات آن چنانی، خطر نادیده گرفته شدن نمایشی که بر صحنه آوردی به شکل مدوام تو و گروه اجرای‌ات را تهدید می‌کند. تنها چاره شاید در تولید نمایش با کیفیت باشد که تعریفش سینه به سینه بچرخد و در نهایت دیده شود.
▪︎▪︎به اطلاع عزیزان می رساند، نمایش 《لباس جدید پادشاه》به کارگردانی لادن نازی و نویسندگی فرزاد فخری زاده به علت استقبال تماشاگران محترم، برای بار دوم و به مدت یک‌ هفته دیگر تمدید شد و فروش بلیط، از جمعه ۱۳ اسفند ماه، ساعت ۱۲:۰۰ امکان پذیر خواهد بود▪︎▪︎

¤قابل ذکر است که این‌ نمایش دیگر تمدید نخواهد شد.¤
¤¤¤ به اطلاع عزیزان می رساند، هم اکنون فروش بلیط سه شب پایانی نمایش لباس جدید پادشاه، به کارگردانی لادن نازی و نویسندگی فرزاد فخری زاده، در روزهای یازدهم، دوازدهم و سیزدهم اسفند ماه با رعایت فاصله گذاری اجتماعی، برقرار است.
شایان ذکر است فروش از طریق گیشه از یک ساعت قبل از شروع اجرا در تماشاخانه سنگلج امکان پذیر می باشد. ¤¤¤

به اطلاع عزیزان می رساند، نمایش لباس جدید پادشاه به دلیل استقبال تماشاچیان و مخاطبان گرامی به مدت یک هفته و تا ۱۳ اسفند ماه تمدید شده و امکان خرید بلیط این نمایش، به کارگردانی لادن نازی و نویسندگی فرزاد فخری زاده، در روزهای هشتم، نهم و دهم اسفند ماه با رعایت فاصله گذاری اجتماعی، برقرار خواهد بود.
آران قادرپور، از اعضای انجمن منتقدین خانه تئاتر

لباس جدید پادشاه به نویسندگی فرزاد فخری زاده و کارگردانی لادن نازی شبهای پایانی اجرا را بر صحنه تالار سنگلج سپری می کند.
درسال 1301ه.ش مجلس شورای ملی قانون استعمال البسه وطنی را تصویب می کند. در همان دوران احمد شاه قاجار سفری به انگلستان دارد. در این سفر او ناچار است لباسی دیپلماتیک که توسط خیاط انگلیسی دوخته می شود را بر تن کند. لباس جدید پادشاه عنوان یکی از داستانهای معروف نویسنده دانمارکی هانس کریستین اندرسن است که در 1837 در مجموعه قصه های پریان این نویسنده منتشر شده است. اجرای تصویرهایی با لباس های رنگی همان مفرح بودن را به نمایش می دهد که در قصه اصلی با همین عنوان سرگرممان می کند. داستان واقعی است . بخشی از تاریخ معاصر ایران است و اواخر حکومت قاجار. قصه به تناسب پیش می رود و اجرا به پیام طنزآمیز آن فرم می دهد. حضور عروسکها و اجرای دلبرکان و ظاهر شدن باربی قد بلند و مو بلوند نیز به نمایش باری فانتاستیک می دهد. آنچه که در این اجرا نقش دارد بازی های زبانی است که متن بر دوش بازیگران گذاشته است . دیالوگهای فارسی و انگلیسی که به اندازه کافی رویشان زمان سپری شده است. در این نمایش بازیگران به درستی به زبان انگلیسی صحبت می کنند.جمله هایی که قرار است وجه کمدی به نمایش بیفزاید را به انگلیسی یا فارسی و انگلیسی ادا می کنند و این بازی زبانی قابل مشاهده است. لحن ادای جملات انگلیسی و تلفظ ها دقیق و کار شده است. مشخص است که به روی این قسمت بازی زبانی به دو زبان وقت کافی سپری شده است. حتی صداسازی بازیگران و تلفظ های درستشان بخش مهمی از بازی کاراکترهایی مثل کریزن، احمدشاه، حاجی و خیاط انگلیسی است. البته این به نیاز متن برمی گردد و تکنیکی کمک به برجسته ... دیدن ادامه ›› تر کردن کمدی نمایش به شیوه مدرن خود را دارد. طراحی لباس متنوع، رنگدار و تخیل برانگیز است. تماشاچی لباس جدید پادشاه در لحظات متنوعی از اجرا می خندد، در طول اجرا به خوبی می تواند داستان واقعی آن را که به زبان و اجرایی طنز به اجرا درآمده است را دنبال کند و به واقعیت تاریخی بخشی از تاریخ معاصر ایران علاقه مند شود. لباس جدید پادشاه فریاد ایران ایران سر نمی دهد اما آن قدر قدرتمند بر صحنه تالار سنگلج ظاهر می شود که بتواند تماشاچی خود را به خواندن سرود وطن ای هستی من سالار عقیلی که در پایان نمایش پخش می شود را در اینجا با خود همراه کند.
در 28 بهمن ماه 1400 ساعت 4 بعد ازظهر تماشاخانه سنگلج نشست نقد نمایش لباس جدید پادشاه با حضور منتقدین عرصه تئاتر جناب آقای رضا آشفته و خانم ها فریال آذری، سپیده اسکندر زاده، شادی جاوید برگزار گردید همچنین کارگردان اثر خانم لادن نازی، نویسنده اثر آقای فرزاد فخری زاده و دراماتورژکار آقای محسن خیمه دوز نیز در این نشست حضور داشتند.
جناب آقای آشفته به بررسی ژرف ساخت اثر پرداخته و آن را متنی در خور با پتانسیل جهانی شدن معرفی نمودند. همچنین اثر را از منظر نماد شناسی و نشانه شناسی و محتوا مورد نقد قرار داده. همچنین تاریخ احمد شاه و مسئله استعمار، ریشه های استعمار و کلیت نمایش نامه را بررسی کردند و لباس را برابر با هویت ایرانی دانسته و انتخاب احمد شاه و نه پادشاه دیگری را تشخیص هوشمندانه ای بیان کردند.
سرکار خانم فریال آذری به بررسی شخصیت نقش اول قصه احمد شاه قاجار از منظر روان شناسی اگزیستانسیال پرداخته و وجوه شخصیتی قهرمان قصه را بررسی نمودند. و مسئله از دید مسئولیت گریزی، اختلال اضطراب جدایی کودکی که ماحصل تبعید والدین به مسکو و پرورش یافتن توسط نایب السلطنه ها که در واقع نگاه آ؛مرانه و نه پدرانه و یا دلسوزانه به احمد شاه داشتند پپرداخته و تمایل او به سفرهای مکرر را از باب مسئولیت گریزی و همچنین افسردگی عمیقی که در نوجوانی در وجودش نهادینه گردیده را بیان نمودند و همچنین به بررسی تقابل تاثیر فرهنگ و هنر واثرات آن بر روی یکدیگر پرداختند.
پس از آن سرکارخانم شادی جاوید به نماد شناسی عنصر لباس و شخصیت خیاط پرداخته و همچنین به نقد فرم گرایانه و تاثیر استعمار در شکل گیری رخدادهای اثر پرداختند. و به برخی از مشکلات اجرا اشاره نمودند. و درباره به کاربردن زبانهای مختلف در اثر با غلطهایی که گاه فاحش و نه طنز می نمود را مورد نقد قرار ... دیدن ادامه ›› دادند.
در نهایت سرکار خانم سپیده اسکندر زاده به نقد موقعیت های پسا استعماری و پست کلونیا و تقابل سنت و مدرنیته، بررسی نگاه غرب و شرق نسبت به یگدیگر و تنش های موجود در این تقابل که منجر به طنز شده و این نگاه طنز آمیز در اثر پرداختند.
و در حاشیه جلسه نقد به مفاهیم پایه ای من باب هنر، هنرمند، بسترهای موجود، دیده شدن هنرمند و اثرش و همچنین تبعات به فراموشی سپردن فرهنگ و هنر که در جامعه موجب برافروختن شعله های خشم دیکتاتوری نزاع و جنگ افروزی می شود پراخته شد.
جایی هست که زمان و مکان این نشست ها قبلش اطلاع رسانی بشه؟
۳۰ بهمن ۱۴۰۰
**نماینده گروه اجرایی**
دوست عزیز و بزرگوار، ضمن دعوت دوباره شما به عنوان میهمان گروه، به علت مشکلاتی که در شب اجرایی که تشریف آورده بودین پیش آمده بود، خدمتتان عرض کنم، این نشست در صفحه اینستاگرام تمام اعضای گروه و ...
خیلی ممنون بابت دعوتتون
دیگه اینقدر به این موارد برمیخوریم یه جوری سعی میکنیم تمرکزو حفظ کنیم، خلاصه من تونستم لذت ببرم از نمایشتون
متاسفانه فقط صفحه آقای سلگی رو داشتم، حیف ندیدم، دوست داشتم باشم
۳۰ بهمن ۱۴۰۰
سید حسام حجازیان
خیلی ممنون بابت دعوتتون دیگه اینقدر به این موارد برمیخوریم یه جوری سعی میکنیم تمرکزو حفظ کنیم، خلاصه من تونستم لذت ببرم از نمایشتون متاسفانه فقط صفحه آقای سلگی رو داشتم، حیف ندیدم، دوست داشتم باشم
در اینستاگرام صفحه لباس جدید پادشاه نقد ها منتشر خواهد شد گرامی??
۳۰ بهمن ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

به اطلاع عزیزان می رساند، امکان خرید بلیط نمایش لباس جدید پادشاه، به کارگردانی لادن نازی و نویسندگی فرزاد فخری زاده، در روزهای اول، دوم و سوم اسفند ماه با رعایت فاصله گذاری اجتماعی، برقرار شده است.
نقد لباس جدید پادشاه/ احمد شاهی قابل پذیرش

#رضا_آشفته 

عصر 5 شنبه در نشستی، به نقد و بررسی نمایش لباس جدید پادشاه نوشته #فرزاد_فخری_زاده و کار #لادن_نازی و با دراماتورژی #محسن_خیمه_دوز پرداختیم.
در این نشست علاوه بر بنده همکارانم خانم دکتر #فریال_آذری، #سپیده_اسکندرزاده و #شادی_جاوید حضور داشتند. در این روز گفتم که این نمایش به درستی قانون ممنوعیت پوشش البسه بیگانه در زمان سلطنت احمدشاه را بهانه کرده که از این قانون موقعیتی را وضع کند که در سفر فرنگ این شاه با جر خوردن لباس اش دیگر نتواند در ولایت غریب لباسی برای خود تدارک ببیند که با پوشیدن لباس غربی، قانون زیر پا نهاده می شود و به زبان استعاری این لباس جدید می تواند نفوذ و رسمیت بخشیدن به حضور انگلیس، یک دولت استعمارگر را ... دیدن ادامه ›› ممکن­تر سازد.
همچنین ضمن استقرار یک موقعیت نمایشی با نسبت های درست نمایشی و فانتزی که می تواند ما را درگیر مساله شخصی احمد شاه گرداند که در آن، با نسبت های درستی یک قانون دور زده شده را دارد تا سر حد سرنگونی یک سلسله به چالش می کشد.
در این نشست تاکید کردم که این نمایش در مسیر جهانی شدن دارد حرکت می کند اول اینکه مکان و زمان در آن ریشه دار است و در هر دو حالت مساله مربوط به جغرافیا و تاریخ ایران است و از نگاه هنرمندان ایرانی یک مساله خودی و بومی مورد چالش دراماتیک واقع شده اما این مساله بیرون از زیست بوم ما همچنان می تواند مسئله دیگران باشد چنانچه حضور استعمار و بیگانه همچنان یک مساله سیاسی کارآمد در چهار گوشه دنیاست که می تواند در بیداری و هوشیاری دیگران نیز نسبت به چنین مساله بغرنج و مهمی کارکرد داشته باشد.
دوم آنکه در تلفیق تکنیک ها و شیوه های نمایش غربی و شرقی می تواند با درازنا و چشم انداز قابل قبول و رویتی مخاطبان را همراه سازد. برای نمونه؛ در آن استفاده از عروسک های ریز و درشت چنانچه در جهان آلیس در سرزمین عجایب این بر هم ریختن اندازه ها باعث شگفتی می شود، در اینجا نیز باربی بسیار بلند قامت و احمد شاه بسیار کوچک گرفته شده اند و از سوی دیگر تضاد بین باربی متخیل با باربی واقعی که زشت و عجوزه است، دلالتی بر تضادهای دراماتیک خواهند کرد که هر لحظه را بر ما شادی آورتر و نمایشی تر خواهند کرد. از سوی دیگر، نقال که ایرانی است، در این نمایش رفت و آمدهای تاکیدی دارد بر جریان نمایشی و تئاتری و ناخواسته برای اندیشیدن و استدلالی شدن قضایای تاریخی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، و غیره ما را دچار بازاندیشی دقیقی میگرداند که از پیامد این لایه ها و زیر لایه های آن بتوانیم درکی مستدل و متقن را پیش روی­مان قرار دهیم.
اما در این نمایش اگر وضعیت با هولناکی بیشتری مواجه می شد چون زمینه های آن در متن و اجرا موجود است به این دلیل که هم تراژدی است چون سقوطی در آن اتفاق می افتد و هم کمدی است چون مدام تضادها و تناقض ها باعث لبخند می شوند و در نهایت اینها مرتبط با کابوس ها و رویاهای احمد شاه است که در سفر دور و دراز و اجباری از وطن، به کشورهای بیگانه که برای همیشه او را از قدرت خلع ید می سازند، می تواند گستره این خیال را توام با مراحل هولناکی کند که دامنه تاثیر متن و اجرا را دو چندان کند و ما را نسبت به آنچه باید آگاه تر و هوشیارتر گرداند. 
 
به اطلاع عزیزان می رساند، هم اکنون امکان خرید بلیط نمایش لباس جدید پادشاه، به کارگردانی لادن نازی و نویسندگی فرزاد فخری زاده، در روزهای پنجشنبه ۲۸ بهمن ساعت ۱۹ و جمعه ۲۹ بهمن، در دو سانس ۱۷ و ۱۹ و با رعایت فاصله گذاری اجتماعی، برقرار شده است.
***
مروری بر نقدهای اجرای《لباس جدید پادشاه》
به بهانه ی آغاز اجرا از ۲۵ بهمن ماه

●به قلم رضا تهوری


احمد شاه قاجار نسبت به پدران خود به دموکراسی و قوانین کشور کمی پایبند بود حال بخاطر ترس و بیمش بخاطر صغر سن بوده و یا اعتقاد و اعتمادش ... دیدن ادامه ›› به مشروطه نمی دانم ،باری همین قانومندی اندک هم ،دستمایه نمایش می شود
در سفر به فرنگ لباس شاه پاره میشود ولی او بخاطر قانون منع استعمال البسه خارجی که در مجلس ملی تصویب شده ،حاضر به پوشیدن لباس فرنگی نمیشود .غافل از اینکه اکثر شاهان ایران تحت سلطه روس و انگلیس بوده اند و ردای پادشاهی در تمام حکومت ها به دست دول غرب و شرق محیا میشده ،هر چند نخ و قماش و خیاطش وطنی باشد . نه تنها لباس جدید بلکه لباس پدرانت هم دوخت انگلیس بودند و این ظرافت و دقت در انتخاب اسم نمایش ، از ابتدا هویدا میشود
یکی از نکات مثبت نمایش بی طرفی و بی غرضی در بیان حوادت تاریخی بدون صدور حکم قطعی برای شخصیتهاست و نویسنده و کارگردان اجازه میدهد تا بیننده آگاه شود و اندیشه کند
یکی از صحنه های تراژیک تاریخ ایران ( که در این نمایش هم نشان داده میشود) جدایی دردناک و اشک آور کودکی 12 ساله از والدینش است .محمدعلی شاه و همسرش هنگام تبعید و سفر به روسیه بصورت عروسک پا به صحنه می گذارند تا با کودکشان خداحافظی ناخواسته داشته باشند و بنظرم کارگردان با ظرافت و وسواسی با کمک تئاتر عروسکی به بیننده تذکر میدهد ، کودکی که باید در آغوش پدر مادر باشد و با عروسکهایش بازی کند وارد بازی سیاست میشود و نتیجه اش هرج و مرج و غارت و چپاولیست که در تاریخ ماندگار می شود.
احمد شاه قرارداد 1919 را امضا نکرد و بخاطر مغایرت آن با قانون اساسی مشروطه هرگز به اجرا درنیامد ، قراردادی که پس از هفت ماه مذاکره پنهانی دولت انگلیس و صدراعظم وثوق الدوله و با پرداخت رشوه 400 هزار تومانی به وثوق الدوله به امضا رسید که بر اساس این قرارداد تمامی امور کشوری و لشکری ایران زیر نظر مستشاران انگلیسی و با مجوز آنان صورت پذیرد . عدم امضا قرارداد توسط احمدشاه از روی ترس و بزدلی بود یا حب وطن و مظلومیتش نمی دانم
اما قحطی و مرگ ایرانیان از گرسنگی ،لکه ننگی است بر حکومت احمد شاه ، زیرا حکومت نه تنها با محتکران برخورد نکرد بلکه احمدشاه خود از محتکرین گندم بود که به قیمت گزافی حاضر به فروش غله اش شد تا خرج خوشگذرانیهایش در فرنگ شود
احمدشاه علاقه ای به سلطنت نداشت و 3 سال بعد از عزل شدن از سلطنت در سن 32 سالگی در پاریس درگذشت و بنا به وصیتش در کربلا در کنار قبر پدر و پدربزرگش دفن شد.
ایمان سلگی احمد شاهی را به روی صحنه خلق کرد که شیفته بازی اش شدم اجازه پلک زدن به تماشاگر نمیداد چنان مجذوبش شدم که کلیات صحنه را ناخواسته کمتر می دیدم ، بازی در سکوتش موقعی که دیگران با هم صحبت می کردند کم از دیالوگ گفتنش نداشت بدون غلو و بازی اضافه . کاری کرد که احمد شاه با زیرپیراهن هم دوست داشتنی باشد
لادن نازی با این نمایش نشان دادن همچون نمایش قبلی اش ،فرهنگ و تاریخ و ادب ایران دغدغه اصلی و الویت کارهایش است
امیدوارم در این راه سخت و پرخطر ، استوار و ثابت قدم و مانا باشید
دومین تیزرِ رسمی 《لباس جدید پادشاه》❤????



https://www.aparat.com/v/t2bGD
*** مروری بر نقد و بررسی های 《لباس جدید پادشاه》به قلم سمانه استاد، نویسنده، محقق و خبرنگار روزنامه 《صبح نو》


مخاطبان در جای خود آرام می گیرند و موبایل هایشان را خاموش می کنند. نور سالن کم می شود، پرده آبی رنگ تماشاخانه سنگلج کنار رفته و مخاطب را به بیش از نود سال پیش می برد.زمانی که احمدشاه قاجار روی صندلی نشسته و باید جواب این سوال را بدهد که آیا او واقعا زمانی شاه بوده است؟ یک شاه واقعی؟
زمان به عقب و به ایران عصر قاجار باز می گردد. در این دوران، قانون منع استعمال البسه خارجی توسط مجلس ملی تصویب شده و هم زمان با این قانون، احمدشاه به انگلستان سفر می کند. در این سفر لباس پادشاه پاره شده و لباس جدید پادشاه توسط خیاطی انگلیسی با پارچه انگلیسی دوخته می شود.اما پیش از دوخته شدن این لباس اتفاقات بسیاری رخ می دهد.
احمدشاه آخرین پادشاه قاجار، زمانی به سلطنت رسید، که بسیار ... دیدن ادامه ›› جوان بود.

او را شاهی بی کفایت می خوانند، زیرا در سال 1304 از پادشاهی خلع شده و بدین وسیله سلسله قاجار منقرض گردید. اما آن چیزی که "فرزاد فخری زاده" و "لادن نازی" روی صحنه آورده اند،بیشتر از آنکه نشان دهنده بی کفایتی شاه باشد، نشان دهنده وطن پرستی او در حین ناتوانی اش است.درباره کارنامه سیاسی احمدشاه می توان به نظر دکتر مصدق در مجلس شورای ملی اشاره کرد که مقاومت احمدشاه در نبردن نامی از قرارداد 1919 در دعوت رسمی دولت انگلستان را عملی وطن پرستانه، قلمداد کرده و این رفتار احمدشاه را تن ندادن او به اسارت می دانست . در این راستا زمانی که به احمدشاه اعلام شد با این رفتار، خود را ضایع کرده احتمال دارد شاهی را از دست بدهد، پاسخ داده بود که بهتر است در سوئیس کلم فروشی کند تا در چنین مملکتی پادشاه باشد

نمایش "لباس جدید پادشاه" نیز به همین نقطه ختم می شود. زمانی که به احمدشاه که لباس تازه را به تن کرده، اعلام می کنند که پادشاهی مملکت را از دست داده است، او می گوید که زین پس لبو خواهد فروخت. صحنه ای که بی شک یکی از ماندگارترین صحنه های تئاتر سال های اخیر است.
آنچه در اجرا نمایش "لباس جدید پادشاه" رخ داده، روی مرز بودن در بسیاری از عناصر نمایشی است.روی مرز بودن میان نمایش و نمایش عروسکی و حتی روی مرز بودن میان کمدی و تراژدی، روی مرز بودن میان خیال و واقعیت، روی مرز میان زبان های فارسی، ترکی، انگلیسی و فرانسه و این ویژگی مهم است که نمایش را جذاب کرده و به آن تنوع بخشیده است.
بازیگران نمایش "لباس جدید پادشاه" بازی های بسیار خوبی از خود ارائه داده اند.در این میان ایمان سلگی در نقش احمدشاه بسیار تاثیرگذار بوده و او می تواند مخاطب را با شاهی همراه کند که لباس شاهی بر تن ندارد، ولی غم ایران را در دل دارد.شاهی که توان شاه بودن ندارد، اما خودش را هنوز شاه می داند.شاهی که در حین استیصال و درماندگی در کشوری غریب، دوست داشتنی می نماید و تراژدی وضعیت طنزی که او در آن گرفتار آمده، برای مخاطب قابل درک است.
اجرا نمایش "لباس جدید پادشاه" را می توان اتفاق خوشایندی برای قدیمی ترین تماشاخانه کشور دانست. نمایشی که اجرای آن با استقبال مخاطبان مواجه شده و صندلی های پر شده همکف و بالکن تماشاخانه سنگلج نشان از اتفاقی خوب برای این نمایش، این تماشاخانه و مخاطبان تئاتر دارد، مخاطبانی که بی شک پس از دیدن این نمایش به آگاهی بیشتری از بخش کوچکی از تاریخ کشور رسیده و با شاهی آشنا شده اند که خود را هنوز شاه می داند، یک شاه واقعی
مروری بر نقد و بررسی های 《لباس جدید پادشاه》

به قلمِ محمد حسین میربابا


دست گذاشتن روی موضوعات تاریخی کار پر ریسکی است. لادن نازی و فرزاد فخری زاده این ریسک بالا را پذیرفته و مقطعی از تاریخ ایران را به صحنه آورده‌اند. البته مقطعی که شاید از حیث سوژه‌ی تاریخی (احمدشاه قاجار) اهمیت زیادی نداشته باشد. اما با تبدیل کردن آن به استعاره به‌نوعی پای تاریخ قبل و بخشی از تاریخ بعد را هم وسط کشیده‌اند. آنچه این نمایش را برای سازندگان آن پرمخاطره‌تر کرده است نگاه طنز ایشان به روایت است. پس همین‌که خطر اجرای نمایشی تاریخی را به جان خریده‌اند یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های هنرمند که در دوران کنونی مغفول مانده است را با خود حمل کرده‌اند. شجاعت! هرچند نمایش‌های طنز تاریخی امکان تأویل‌های متفاوتی را دربردارد، اما مؤلف اثر نمی‌تواند به حکم اینکه فضای تفسیر باز است از بار مسئولیت آن شانه خالی کند. این نمایش نیز همین است. ... دیدن ادامه ›› نمایشی که می‌تواند مخاطب را به این نتیجه برساند که خب لادن و فرزاد هم همان جمله‌ی تکراری که همه چیز کار انگلیسی‌هاست را تکرار کرده‌اند. بخصوص که بیانیه‌ی آخر نمایش که از زبان احمدشاه مخلوع قرائت می‌شود در فضایی خارج از طنز کلی حاکم بر نمایش اتفاق می‌افتد. اما نمایش روی دیگری هم دارد. نمایش تاحدی می‌تواند آینه‌ی وضعیت معاصر ما در نگاه به تاریخ یکصد سال اخیرمان باشد. و مگر کار هنر هرگاه دست روی مقطعی تاریخی می‌گذارد جز این است که پای تاریخ را به اکنون بازکرده و از زمان معاصرش پرسشی تاریخی بپرسد؟ اگر کمی با مصامحه به این نمایش نگاه کنیم و آن‌را زیر سایه‌ی سترگ سانسور ببینیم که جز این نیست، می‌توانیم این قسم از پرسش‌گری اثر را تخیل کنیم. پس نمایش برای دور زدن تیغ سانسور هم امکان‌های تخیل مخاطب را در خودش جا داده و هم اینکه از مخاطب خود انتظار این تخیل را دارد. تخیلی که پای این گذشته‌ی یکصد ساله را به اکنون و دوران معاصر باز کند

از‌این رو می‌توان این مؤلفه‌ها را به جهان نمایش الصاق کرد. فقدان مردم، استبداد تاریخی، تاراج ملی، میل حاکم بجای مصلحت امور، بستر مناسب برای رشد سفاکان و هرزگان و... ردپای چنین مؤلفه‌هایی به وضوح در نمایش پیداست و انتظاری که از مخاطب می‌رود پیگیری آن‌ها تا دوران معاصر است. نکته‌ی مهم دیگر وجه فرمال اثر است. لادن نازی نسبت به نمایش قبلی خودش یعنی شاهکار جمالزاده یک رشد چشمگیر در کارگردانی داشته است. البته که نمایش شاهکار نیز بسیار دیدنی و از بهترین نمایش‌های سال گذشته بود. اما اگر در آن نمایش بخصوص در بازی‌ها ضعف‌هایی مشاهده می‌شد، بازی‌های نمایش لباس جدید پادشاه کم نقص، حرفه‌ای چشم‌نواز و بسیار دیدنی بودند. نکته‌ی دیگر اینکه هرچه نمایش شاهکار به اقتضای روایت و رویکرد کارگردان تلاشی برای نمود تکنیک‌های مختلف تئاتری بود، لادن نازی در این نمایش نسبت به اثر قبلی موضعی مینیمال در کارگردانی اتخاذ کرده است. از این نظر چه در تعویض صحنه‌ها و چه میزانسن‌ها دیگر شاهد یک شلوغی و بهم ریختگی نسبی نبودیم. کارگردانی شسته و رفته و بسیار دقیق لادن خط‌کش او را در طراحی بسیاری از میزانس‌ها و صحنه‌ها نشان می‌داد.البته کارگردان بدرستی توانسته است این خط‌کش را میان خطوط میزانسنی محو کند. از این نظر فرم بسیار قابل تأملی به این اثر بخشیده که با نگاه تکرار دَوَرانی تاریخ در میزانسن‌هایی که سطح صحنه را به خطوط موربی تبدیل کرده بود که حضور شاه به‌عنوان محور این اثر تقریبا تمام فضاهای میزانسنی را پوشش می‌داد همخوانی داشت. لادن بسیار هوشمندانه نگاه درستی به طراحی میزانسن انتخاب کرده بود و میزانسن‌ها برگرفته از بازنمایی جهان تاریخی اثر بودند. خطوط صافی که شاه و مستشار انگلیسی و وزیر کابینه را در یک خط قرار می‌داد و مسئله‌ی قدرت را بخوبی بازنمایی می‌کرد. شاهی که به‌واقع شاه نیست و قدرتی برتر نسبت به مستشار خارجی و حتی وزیر کابینه‌اش به‌حساب نمی‌آید. همین میزانسن‌ها با حضور زنان دربار یا صحنه‌های تخیل شاه بخوبی به میزانسن‌های دایره‌ای تبدیل شده است. تفکیک میان فضاهای واقعی و تخیل احمدشاه با تمهیدات میزانسنی و نور بخوبی در نمایش اتفاق افتاده است که این نشان از درک بالای کارگردان از تکنیک و شناخت درست از جهان اثر دارد. درکل در این برهوت تئاتر ایران که بجای مقابله با تاریکی دوران معاصر از آن ارتزاق می‌کند، این نمایش و دغدغه‌ی مؤلفان آن نشان از یک اتفاق تئاتری در حاشیه‌ی این روزهای تئاتر ایران که همان سنگلج است دارد.
نقد های بسیاری خوندم از این‌نمایش اما این دیدگاه و دیدگاه محسن خیمه دوز نزدیک‌ترین‌ دیدگاه به برداشت های خودم بودند ❤
۲۰ بهمن ۱۴۰۰
سپاس از توجهتان ???
۲۰ بهمن ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید


*آغاز پیش فروش بلیط سه شب اول 《لباس جدید پادشاه》**
لباس جدید پادشاه، به نویسندگی فرزاد فخری زاده و کارگردانی لادن نازی، همزمان با پایان اجراهای جشنواره بین المللی تئاتر فجر در سالن سنگلج، یعنی از
۲۵ بهمن،
به روی صحنه باز می گردد.
عجله کنید که در اجراهای محدودی وقت هست که با ما به جهان‌ جادو سفر کنید. ???‍♀️
شایان ذکر است، شما می توانید پنجشنبه و جمعه هر هفته در دو سانسِ
۱۷ و ۱۹،
از سایت تیوال بلیط تهیه بفرمایید
به اطلاع می رساند، فروش سه شب اول (دور دوم) این‌ نمایش از هم اکنون در سایت تیوال، برقرار است.
به اطلاع می رساند، ?️لباس جدید پادشاه?️تنها تا ۱۴ بهمن ماه به روی صحنه می رود و بعد از‌ جشنواره تئاتر فجر و از تاریخ ۲۵ بهمن، مجددا به روی صحنه تماشاخانه سنگلج بر می ‌گردد.
گفتنی است این اجرا روز پنجشنبه در دو سانس به روی صحنه می رود. و پیش فروش تمام روزها هم اینک در سایت تیوال برقرار است.



البسه شاه جوان به مثابه امکان گسست تاریخی

نوشته محمدحسن خدایی

یکی از مهم‌ترین پرسش‌های کتاب «نامیدن تعلیق» که مدعای داشتن «برنامه‌ای پژوهشی برای جامعه‌شناسی تاریخی انتقادی در ایران» را دارد این است ... دیدن ادامه ›› که «چگونه می‌توان تاریخ ایران را غیر شرق‌شناسانه نگاشت؟» یک کنشِ تاریخ‌نگارنه که تلاش دارد از دوگانه‌های همیشگی شرق و غرب یا سنت و مدرنیته فراتر رود و مواجهه‌ای انتقادی با روایت‌های تکرارشونده و دیگر کلیشه‌شده شرق‌شناسانه تدارک بیند. از منظر چشم‌اندازی که کتاب نامیدن تعلیق می‌گشاید، اجرایی چون «لباس جدید پادشاه» هم کمابیش در همان فضای شرق‌شناسانه روایت شده و جهان برساخت خویش را مبتنی بر همان تقابل دوگانه سنت و مدرنیته بنا می‌کند. اما با کمی تامل می‌توان به این نکته رسید که اجرا در تلاش است با لحنی آیرونیک از این دوگانه‌سازی‌ها فراتر رود و گرفتار کلیشه‌های رایج نشود. روایتی از تاریخ معاصر که در آن یک احمد شاه اقتدارزدایی‌شده مشاهده می‌شود که در سفری دریایی به انگلستان، «قانون منع استعمال البسه خارجی» را که مجلس ملی به تصویب رسانده کنار گذاشته و در نهایت لباسی غربی بر تن می‌کند. البسه‌ای دیپلماتیک که همه چیزش انگلیسی است: پارچه، خیاط و حتی فرم غربی آن. با آنکه روایت «لادن نازی» در مقام کارگردان از متنی که «فرزاد فخری‌‌زاده» نوشته، مبتنی است بر همان تقابل‌های دوتایی اما تلاش برای فراروی از آن دوگانه‌سازی‌ها هم بکار گرفته شده. تاریخی که روایت می‌شود بیش از آنکه مبتنی بر وقایع باشد، جهانی کمابیش ذهنی و سوبژکتیو است. بنابراین شاه جوان گویی سرگردان است میان ملی‌گرایی و یا تجددگرایی. احمدشاه چنان بازنمایی می‌شود که یادآور کتاب «سیمای احمدشاه» به نویسندگی «محمدجواد شیخ‌الاسلامی» باشد: «موقعی که شاه جوان به سنی رسید که می‌بایست وظایف خطیر سلطنت را مستقیما عهده‌دار شود، اکثرا نشانه‌ها و علائم یک فرمانروای بد در او جمع و جلوه‌گر بود: ترسو بود، دودل بود، قادر به گرفتن تصمیمات قاطع نبود، برای مواجهه با اشکالات اراده قوی نداشت، اطرافیان را به دیده سوءظن می‌نگریست، خسیس بود، مال‌اندوزی را تا حد جنون دوست می‌داشت، رشوه می‌گرفت و از عیش و نوش غفلت نداشت. اما در مقالا محسناتی هم داشت که در راس آن‌ها از ادب، نزاکت جبلی، فروتنی و مهربانی بی‌آلایشش می‌توان نام برد.» اینجا هم با پادشاهی مذبذب روبرو هستیم که ترکیب متناقض‌نمایی از خصائل عام بشری است. فیگوری دلزده از تخت شاهی و هراسان از مواجهه با مظاهر زندگی غربی. نمونه‌ای از پادشاهان بدون قدرت که برآمدن سرمایه‌داری جهانی، پایان محتوم آنان را رقم زده بود.
لادن نازی را به استناد فرمی که در اجراهایش بکار می‌بندد، می‌توان یک کارگردان با رویکردی پسامدرنیستی دانست. چه آن زمان که با نوعی التقاط‌گرایی خلاقانه تلاش دارد شیوه‌های اجرایی مختلف را کنار هم قرار داده و فرم اجرایی تازه‌ای را تجربه کند، چه آن زمان که کلان‌روایت تاریخی را با شوخ‌طبعی و بازیگوشی، از ریخت می‌اندازد و جهان برساخت خویش را می‌سازد. در اجرای نمایش «شاهکار» که مربوط بود به جمالزاده، این التقاط‌گرایی در شکل افراطی‌ بکار گرفته می‌شد و با امکانات محدود گروه اجرایی، گاه دچار بدفهمی برای تماشاگران می‌شد. ایده‌هایی که بداعت و غرابت آنان به سخت‌افزاری تمام و کمال احتیاج داشت و در اجرا به فرجامی روشن نمی‌رسید. اما در نمایش لباس جدید پادشاه، با جهانی کمینه‌گرایانه‌ مواجه هستیم که کنار هم قرار گرفتن فرم‌های مختلف اجرایی، از قضا مستوجب خلق جهانی خودبسنده و انتقادی شده است. فی‌المثل حضور عروسک‌ها بر صحنه در کنار فضای رئالیستی، یا سخن گفتن آدم‌های نقش بسته در قاب تصویری که آویزان از دیوار است و یا حتی پخش ویدئوهایی از احمدشاه که در مواجهه با ملکه انگلستان کنشی برخلاف گفتار راوی انجام می‌دهد، نشان از بکاربستن خلاقانه شیوه‌های مختلف اجرایی است. حال با جهانی سوررئال و سوبژکتیو روبرو هستیم که معطوف است به ذهنیت در حال فروپاشی پادشاه جوان که به خوبی بحران هویت سوژه ایرانی را بازنمایی می‌کند. دیگر خبری از ظهور قبله عالم‌ نیست و پاره شدن غیرمنتظره البسه ایرانی شاه می‌تواند به فاجعه ختم شود.
اجرا از زبان رسمی مرکززدایی می‌کند. گویی زبان فارسی در پایان عصر قاجار ناتوان است در فهم منطق جهان جدید. شخصیت‌ها گاه به ترکی حرف می‌زنند، گاه انگلیسی و فرانسه. زبان هم التقاطی است و نشانی هوشمندانه از تفوق زبان انگلیسی که همان زبان سرمایه‌داری است. همچنانکه البسه و حتی رفتار آدم‌ها در حال غربی شدن است. در نهایت بازنمایی سیمای احمدشاه قاجار، با نوعی تسلسل به پایان می‌رسد که در آن پادشاه خلع‌شده بر یک صندلی نشسته و ابژه تماشای توریست‌های مشتاق شده. تبدیل شدن بدن شاه به یک شیء فرهنگی و تاریخی، مبتنی بر منطق سود و مبادله.
سمانه استاد

مخاطبان در جای خود آرام می گیرند و موبایل هایشان را خاموش می کنند. نور سالن کم می شود، پرده آبی رنگ تماشاخانه سنگلج کنار رفته و مخاطب را به بیش از نود سال پیش می برد.زمانی که احمدشاه قاجار روی صندلی نشسته و باید جواب این سوال را بدهد که آیا او واقعا زمانی شاه بوده است؟ یک شاه واقعی؟
زمان به عقب و به ایران عصر قاجار باز می گردد. در این دوران، قانون منع استعمال البسه خارجی توسط مجلس ملی تصویب شده و هم زمان با این قانون، احمدشاه به انگلستان سفر می کند. در این سفر لباس پادشاه پاره شده و لباس جدید پادشاه توسط خیاطی انگلیسی با پارچه انگلیسی دوخته می شود.اما پیش از دوخته شدن این لباس اتفاقات بسیاری رخ می دهد.
احمدشاه آخرین پادشاه قاجار، زمانی به سلطنت رسید، که بسیار ... دیدن ادامه ›› جوان بود.

او را شاهی بی کفایت می خوانند، زیرا در سال 1304 از پادشاهی خلع شده و بدین وسیله سلسله قاجار منقرض گردید. اما آن چیزی که "فرزاد فخری زاده" و "لادن نازی" روی صحنه آورده اند،بیشتر از آنکه نشان دهنده بی کفایتی شاه باشد، نشان دهنده وطن پرستی او در حین ناتوانی اش است.درباره کارنامه سیاسی احمدشاه می توان به نظر دکتر مصدق در مجلس شورای ملی اشاره کرد که مقاومت احمدشاه در نبردن نامی از قرارداد 1919 در دعوت رسمی دولت انگلستان را عملی وطن پرستانه، قلمداد کرده و این رفتار احمدشاه را تن ندادن او به اسارت می دانست . در این راستا زمانی که به احمدشاه اعلام شد با این رفتار، خود را ضایع کرده احتمال دارد شاهی را از دست بدهد، پاسخ داده بود که بهتر است در سوئیس کلم فروشی کند تا در چنین مملکتی پادشاه باشد

نمایش "لباس جدید پادشاه" نیز به همین نقطه ختم می شود. زمانی که به احمدشاه که لباس تازه را به تن کرده، اعلام می کنند که پادشاهی مملکت را از دست داده است، او می گوید که زین پس لبو خواهد فروخت. صحنه ای که بی شک یکی از ماندگارترین صحنه های تئاتر سال های اخیر است.
آنچه در اجرا نمایش "لباس جدید پادشاه" رخ داده، روی مرز بودن در بسیاری از عناصر نمایشی است.روی مرز بودن میان نمایش و نمایش عروسکی و حتی روی مرز بودن میان کمدی و تراژدی، روی مرز بودن میان خیال و واقعیت، روی مرز میان زبان های فارسی، ترکی، انگلیسی و فرانسه و این ویژگی مهم است که نمایش را جذاب کرده و به آن تنوع بخشیده است.
بازیگران نمایش "لباس جدید پادشاه" بازی های بسیار خوبی از خود ارائه داده اند.در این میان ایمان سلگی در نقش احمدشاه بسیار تاثیرگذار بوده و او می تواند مخاطب را با شاهی همراه کند که لباس شاهی بر تن ندارد، ولی غم ایران را در دل دارد.شاهی که توان شاه بودن ندارد، اما خودش را هنوز شاه می داند.شاهی که در حین استیصال و درماندگی در کشوری غریب، دوست داشتنی می نماید و تراژدی وضعیت طنزی که او در آن گرفتار آمده، برای مخاطب قابل درک است.
اجرا نمایش "لباس جدید پادشاه" را می توان اتفاق خوشایندی برای قدیمی ترین تماشاخانه کشور دانست. نمایشی که اجرای آن با استقبال مخاطبان مواجه شده و صندلی های پر شده همکف و بالکن تماشاخانه سنگلج نشان از اتفاقی خوب برای این نمایش، این تماشاخانه و مخاطبان تئاتر دارد، مخاطبانی که بی شک پس از دیدن این نمایش به آگاهی بیشتری از بخش کوچکی از تاریخ کشور رسیده و با شاهی آشنا شده اند که خود را هنوز شاه می داند، یک شاه واقعی