«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
چرخه زندگی با بازی شیرین و حرفه ای بازیگرا
حال دلم خوب شد
زندگی نرمالشونو دوست داشتم 🤩
بعدش و بعدش و جریان زندگی…
با یه موضوع ساده هم میشه یه نمایش خوب ساخت، اینم نمونش
چه نمایش خوبی بود
تسلط بازیگرا عالی و بداهه پردازی هاشون 😍، موضوع از نظر من جالب بود، نگاه به روابط رو از دید دو طرف نشون میداد ، که ای کاش یاد بگیریم تو زندگی شخصی یه طرفه به قاضی نریم 😅
چه جزییات قشنگی داشت نمایش،
خیلی دوست داشتم کارو، طنز تلخ
همه اپیزودها برام دلنشین بود
ولی کاش اجرای مولوی رو دیده بودم ، نمیدونم چرا مردمی که میان شهرزاد برای تماشا، آنقدر اهل سر و صدان، 😅
همهمه و پچ پچ
کار رو خیلی دوست داشتم، برام کار شیرینی بود
رضا بهبودی بازیگر مورد علاقه من بوده و هست ، و چقدر زیبا تازه به دوران رسیدگی لوپاخین رو بازی میکرد.
و نمایشی که با صدای قطع شدن درخت هاش به پایان رسید.
خیلی کیف کردم از کلیات کار و یکم چشام سنگین شده بود ولی به لطف خنده های امیر مسعود فدایی منو ، بیدار موندم و تا آخر کار از دیدن کار لذت بردم.
دیدن این نمایش برام لذت بخش بود ،
داستان به دور از پیچیدگی های معمول با هماهنگی های بازیگران و نور و موسیقی عالی ، نمایش داده میشد، اگر زمان نمایش حتی ۱۰ دقیقه بیشتر بود، اذیت کننده میشد، به دلیل تکرار که ماهیت کار بود، که خدا رو شکر اینطور نبود
کارو دوست داشتم و کلی خسته نباشید میگم
حامد رسولی، تنها نکته ای که تو این نمایش دوست داشتم، اکتی که دوست دارم رو صحنه دیدم،
شاید خسته بودم، یا هر چیزی، من زمان زیادی از نمایش در حال چرت زدن بودم، با صامت بودن کار مشکلی نداشتم ولی انقدری دیالوگ های نوشتاری برام تاثیر گذار نبود و حس ریاضت به من نمیداد.
شاید مشکل از من هست که صبوری و آرامش در من هایپر وجود ندارد.
اصلا دوست نداشتم، و به دلیل مشغله زیاد بعد یک هفته دارم نظرمو مینویسم و حتی نمایش دقیق خاطرم نیست، پس برای من تاثیر گذار نبوده.
من طرفدار جابر رمضانی شدم بعد از دیدن صدای آهسته برف، که هنوز جزییات صحنه و بازیها و دیالوگ ها در ذهنم هست
چرا باید یک مخاطب رو اونطوری نشون بدن، که همه نمایشارو با خوردن ساندویچ میبینه و تن و بدنش برای دیدن سلبریتی میلرزه،
خانم رشیدی جانم بینظیر بودن در تعامل با سایر مخاطبین، ولی بقیه با اینکه سوال میکردن در انتظار جواب و مکالمه نبودن.
دقیقن مشکل دوم من هم با اجرا همین مصادره نام مخاطب و تعامل!!! باهاش در اجرا هستش، چون یا داره مخاطب فرضی رو قربانی میکنه یا از اون فقط در جهت تکرار خطابه های خودش بهره برداری میکنه.
خجالت اور. دقیقا توهین به شعور مخاطب. جملات ابتدایی و کاملااااااا سطح پایین. با یه سرچ تو گوگل ده ها مقاله در مورد این مثلااا دغدغه کارگردان، وجود داره. باورم نمیشه این کار به عنوان تیاتررررر مجوز گرفته .اجرا تو ایرانشهر! نه بازی نه متن.
ملال اور. روشنفکرمابانه اما در نهایتتتت سخیف بودن. چند نفر حرف میزدن. خوبه تجاوز روتو دنیا داریم که همه باتوصل بهش هر چیمیخوان بسازن. نمیدونم چرا اینجوری شدیم هر چیزی پایینتر بی منطق تر بی خلاقیتتر میگیم خیلی خوب بود.ادمو به فکر وامیداشت! هر چیز بی سر و تهی که کار خوب نیست.
در نهایت وقتی قشر روشنفکر ما این جور بامخاطب برخورد میکنن و بلیط همچین مکالمه ای رو(تئاتر نبود) ۱۲۰ تومن میذاره و متااااسفانه خیلی دست میزننو هیچ نوع اعتراضی حتی تو صورتشون نیست هیچ چی نمیشه گفت.
هر کی زرنگ تر بود میتونست نمایشو بهتر ببینه ، دلیلش هم این بود که تعداد تماشاچی ها بیشتر از ظرفیت بود، و من و همراهانم در انتهای همه صف ها و همه اتاق ها یک صدای گنگ و تصویر نصف و نیمه داشتیم
تصور میکردم که یک تجربه بینظیر خواهم داشت ، ولی متاسفانه بدشانسی بنده بود،
در مورد نمایش هم تا جایی که دیدم ، زیاد با موضوع ارتباط برقرار نکردم، شاید برای این بود که درست نمیشنیدم،
باز خسته نباشید میگم به تیم و درخواست عازجانه ازشون که در مورد تعداد تماشاچی ها تجدید نظر کنن.
چیزی که واضح است و من شاهد آنم صفحه نظر دهی پابلیک تیوال، که قرار بوده است راهنمایی باشد برای دیگران، بیشتر تبدیل شده به یک گروه چت خصوصی دوستانه، که می توانست هرجایی شکل بگیرد! چه واتس اپ چه ...
سرکار خانم با عرض معذرت، فرمایش شما مغالطهست.
شما فرمودید توهین شده، بنده یک سوال واضح پرسیدم که از نظر شما جمله اول بنده حاوی توهین بود یا پاسخ جناب ورنوسفادرانی؟
پاسخ شما مغالطهای ست بنام مغالطه پهلوان پنبه یا مغالطه حمله به مرد پوشالی، که برای فرار از پاسخ یا فرار از نادرستی ادعایتان، خودتان موضوعی کاملا دور از سوال منو مطرح میکنید و خودتان هم شروع به نقدش میکنید.
روحیه ام عوض شد آنقدر که به تفنگ پلیسه و داماد خانواده که نمیدونست دقیقا چه خبره هم تو نقش هم تو واقعیت(گمونم )،خندیدم .
تعداد بازیگر ها هم بیشتر از تعداد تماشاچی ها بود که این خیلی بده ،
من نمایشی که اکت بیشتری داشته باشه تا دیالوگ رو ترجیح میدم ، که این کار، کلی شعار و اخلاقیات و مشکلات جامعه رو و غیره و غیره رو میخواست تو این ۱.۳۰ با جزییات کامل تحویل تماشاچی بود.
خرگوش بامزه ، دوسش داشتم ?
نه تونستم ریسه برم مثل اکثریت تماشاچی ها، نه تونستم اشک بریزم در انتهای کار،
ولی عموم تماشاچی ها راضی بودن به گمونم ،
با تنهایی مهرداد ارتباط برقرار نکردم، جنسِ تنهاییش رو دوست نداشتم.
ولی کیف کردم از او و دوستانش ابتدای کار، و علیرضا قربانی انتهایی
گفتن که هر کی بلیط میخواد و توان نداره هم بره تو دایرکت آقای نیاز مهربون، که نشون از دل بزرگشون داشت که دغدغشون تاتر دیدن آدم هاست.
برخلاف عده زیادی از آدما که ناراضی سالنو ترک میکردن، من نمایشو دوست داشتم،
پر از جزییات بود و روند کندش اصلا اذیتم نکرد.
فرآیند از دست دادن آزادی آقای کا و تن دادن به این تغییر ، و چقدر غمگین بود صحنه آخر و تنهایی آقای کا
بار دوم این نمایشو میدیدم، از نظر من اجرای سال گذشته بهتر بود ، بازیگر شاه در سری قبلی اجرا واقعا خوب بود،
افشین زمانی در نقش صفی بی نظیره
افشین زمانی در قامت نویسنده و کارگردان کارش آنقدر درخشانه که دوباره رفتم کارو دیدم
سه خانم که پشت ما نشسته بودن ، آنقدر کامنت میدادن و حرف میزدن ، دقیق متوجه نمیشدم دیالوگ ها رو، ولی چون سنشون بالا بود و شیرین کامنت میدادن، دلم نیومد بهشون چیزی بگم،
کاریه که ارزش دیدن داره
حسام جان یکی از خانما خیلی مسن بود و مشخص بود که تو شرایطی نیست که بتونن قانعش کنن صحبت نکنه ولی در عجبم از همراهانش که این خانم رو با خودشون آورده بودن سالن نمایش
البته که همراهانشم تو ایجاد سر و صدا کم نذاشتن ??♀️
حسام جان! این بندههای خدا بعد یک سنی گوششون سنگین میشه، چشمشون خوب نمیبینه و...
دیدی واکنش غیر ارادی آدم وقتی صدای طرف توی تلفن نمیاد چیه؟
با اینکه صدای طرف رو خوب نمیشنوی برای جبران خودت بلندتر صحبت میکنی...
پدر من کمی گوشش سنگینه. تازه این مساله خیلی هم نیست. به اقتضای سن بخشی از صداها رو نمیشنوه. بنده خدا وقتی میخواد پچ پچ کنه صداش با حالت عادی من و شما فرق نداره که ای بسا دفعاتی که صداش بلندتر بوده و منتهی به ... دیدن ادامه ›› خنده شده.
میخوام بگم از این زاویه هم میشه دید که شاید طفلیها داشتن رعایت میکردن از منظر خودشون. ولی صدا بیش از حد نرمال بوده.
خدا همه بزرگترها رو حفظ کنه ??? من متن کامنت مونای عزیز رو خوندم اصن حرصم نگرفت. حتی لبخند هم زدم.
حسام جان! این بندههای خدا بعد یک سنی گوششون سنگین میشه، چشمشون خوب نمیبینه و...
دیدی واکنش غیر ارادی آدم وقتی صدای طرف توی تلفن نمیاد چیه؟
با اینکه صدای طرف رو خوب نمیشنوی برای جبران خودت ...
ببین درسته این حرفی که میزنی، که به خاطر ضعیف بودن گوش بلند حرف میزنند
اما اینجا بحث احترام متقابله
اگر بعد این همه سال هنوز یاد نگرفتن جایی که همه ساکتن اون ها هم باید ساکت باشند(با فرض اینکه دفعه اولی هست که به نمایش اومدند و نمیدوند که نباید حرف بزنند) و احترام بزارند به بقیه به نظرم لزومی نداره بهشون چیزی نگیم.
با وجود تهدید به دوست داشتن اثر در هر شرایطی توسط کارگردان ? ولی باز کار مورد علاقه من نبود
نمیتونستم ارتباط برقرار کنم ، بازی ها هم دوست نداشتم شاید به خاطر استفاده از دو بازیگر برای هر نقش، که دلیلشو تو این نمایش نمیتونستم بفهمم .
تهدید نبود بخدا ? بد برداشت شد . گفتم اگر دوست نداشتید هم سعی کنید دوست داشته باشید چون چاره ی دیگه ای نداریم?
ممنون از نظرتون ولی اجرای سوممون بخاطر برخی مسائل هممممممه جوره بد بود و حق داشتید که دوستش نداشته باشید ولی این مشکلات یهوویی اصلا دخلی به مخاطب نداره شما میاید که تئاتر خوب ببینید . بخاطر همین ما گفتیم عزیزانی که اجرای سوم مارو به تماشا نشستن اگر وقت و حوصله ش رو داشتن یک اجرای دیگه با هماهنگی از قبل میهمان گروه تشریف بیارن . بازم ممنون ???
تهدید نبود بخدا ? بد برداشت شد . گفتم اگر دوست نداشتید هم سعی کنید دوست داشته باشید چون چاره ی دیگه ای نداریم?
ممنون از نظرتون ولی اجرای سوممون بخاطر برخی مسائل هممممممه جوره بد بود ...
کارگردان اودیسه ، اصن اینارو که گفتی یهو مهر این کار افتاد به دلم،
ممنون از اینکه نظر مخاطب رو میخونین، و عذرخواهی بابت انتقاد
خسته نباشین، به امید دیدن کارهای دیگه از شما
زمانش از نظر من خیلی طولانی بود،
بار نمایش رو دوش حامد کمیلی بود، با اینکه اصلا بازیگر مورد علاقه من نیست ، کارش خوب بود ، نکته دیگه اینکه بهنام تشکر خیلی مصدق بود و دوست داشتم، البته نقش خاصی نداشت تو کار.
در کل خیلی مورد پسند من نبود ،
با موتور ، تو بارون با ۳۵ دقیقه تاخیر خودمو رسوندم ،
مرسی شهرزاد این بار با تاخیر نمایشو شروع کردی،????
ایمان صیاد برهانی که ساخته شده واسه اجرا رو صحنه ، اصن من این بشرو دوست دارم،
محسن اعتماد هم عالی
در کل باید دوسشون داشته باشی که کیف کنی از اجراشون ، در غیر اینصورت خیر.
به نظرم رکورد تشکچه هنوز در دست اجراهای پایانی زندگی در تئاتر باشه.
البته سیزیف هم دیگه یه روزایی گرجی تا میومد کتابارو پرت کنه قشنگ تو سر و صورت دو سه نفر بود.
منم روز پایانی زندگی در تیاتر توی سالن بودم .. والا روی پای خودمونم دیگه نشسته بودن ? یه جوری بود که فضا برای صحنه و بازیگری کم اومده بود و همیشه توی ذهنم موند
من جمعه رفتم، اون روز بعد از آهنگ اول و دوم درب رو باز کردن واسه اونایی که دیر رسیدن و چون دوستان میخواستن سر جای خودشون بشینن و خارج ظرفیتها جاشون رو اشغال کرده بودن داشت یخورده بینظمی هم ...
فکر کن وسط اجرا بیان توی سالن و دقیقا هم جای خودشونو مطالبه کنن ? و بینظمی ایجاد کنن ... اینا رو دیگه باید با کلاشینکف منهدم کرد ???♀️
نه خوشم اومد نه بدم ،
به گفته دوستان مثل اینکه کار افت کرده بود نسبت به اجراهای اولش و چند تا شخصیت حذف شده بود ،
نور هم طوری تو چشم من بود که انگار میخواستن از من اعتراف بگیرن.
موضوع خوب بود ولی بازی خاصی ندیدم، بازیگرا اومده بودن اجرا رو مثل یه وظیفه انجام بدن و برن.
جدا از بازی درخشان نسیم ادبی، چه نورپردازی خوبی، کیف کردم .
همایون ها چرا آدم نمیشن؟ چی میخواین از زندگی؟ والا دختره چیزی که کم نداشت بلکه به قول خودش زیادی هم داشت?
یه بار بلیط داشتم که متاسفانه نتونستم برم، چه خوب شد که تمدید کردین ?
از اون نمایش ها نبود که بعد دیدنش درگیرش بشم، یک موضوع حاشیه ای معمولی
واسه دیدن بازی نادر فلاحی ذوق داشتم شاید واسه این توقعمو برده بودم بالا
دم هر کی که تو حوزه نمایش کار میکنه و عشق میورزه گرم ،