در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مریم اخوی | دیوار
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 09:36:58
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
این نمایش رو ۷ سال پیش توی تیاتر شهر دیده بودم، فکر کنم بازیگر زن الهام کردا بود. همون موقع عاشق این نمایش شدم. و دوست داشتم دوباره تکرار بشه ... دیدن ادامه ›› اون حس. و روز اول اجرای این کار اومدم دیدم و حس خوبش تکرار شد. خیلی زیبا بود کار.
فرم اجرا خیلی شبیه اتاق روانکاوی بود و تجربه هایی که در مواجهه با سکوت پیش میاد. فانتزی هایی که پیاده می کنی و پیش میبری...

آیا اخر نمایش همون آخر اجرای قبلی بود یا تغییر داده شده بود؟ چون من صدای بسته شدن در رو در اجرای قبلی شلیک شنیدم. و یادمه تابلویی سقوط کرد. شاید همین بوده و با اجرای دیگری اشتباه گرفتم. / در هر دو حالتش زیبا بود و دوست دارم باز هم بیام ببینم.
همه بازیگران عالی بودن. و چقدر خوب بدون اینکه نیازی به کلمه باشه میتونستن مفهوم رو انتقال بدن. عاااالی و خسته نباشید.
آخرش همون بود. تغییری نکرده.
۰۹ مرداد ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من دیشب این نمایش رو دیدم و راست بگم! اولین بار بود که برای تشویق بعد اتمام اجرا بلند نشدم! چون تیاتری ندیدم! نه بیان خوب. نه حرکت های خوب. ایراد های خیلی ابتدایی. خیلی کسل کننده. سیامک صفری هم به خاطر مجموعه کلی افت کرده بود. رضا کیانیان هم شبیه موعظه گرهای اخلاقی فقط دکلمه میکرد. دریغ از یک ذره حسی که بگم لحظه ای درگیرم کنه. تنها دو سه دقیقه ای که هدایت هاشمی بود دوست داشتم. یه کمی حس داشت. من فیلمش رو ندیدم و هیچ پیش زمینه ای از ماجرا نداشتم.
و با شوق و ذوقی رفته بودم که دست از پا درازتر برگشتم.
شاید اگر این رو به عنوان تله تئاتر کار میکردن و از تلویزیون پخش می شد مناسب تر بود. تالار وحدت با اون فضای زیبا و این تعداد تماشاگر کارهای بهتری برازندشه...
و از حمید پور اذری هم توقع نداشتم تو چنین کاری همکاری ای داشته باشه...
و موسیقی که اسم کارن همایونفر رو زدن کاش زمان بیشتری رو بهش میدادن تا حداقل با کمی حس موسیقی خوب سالن رو ترک میکردیم نه با خمیازه...

تنها نکته ی مثبت این نمایش : طراحی لباس! همین و بس

واویلا با کلی ذوق و شوق و ترغیب دوستان دارم سه شنبه میرم که ببینم خدا کنه که با شما هم نظر نشم. یه داستان زیبا و پر مفهوم از کارگردان برجسته سینما fred zinnerman اگه با فرمان آرا و کیانیان خوب در نیاد آدم بره چی رو ببینه
۱۹ آبان ۱۳۹۳
نقاط"مثبت"کار بودند.
۲۰ آبان ۱۳۹۳
در مورد بازی جناب کارگردان که حرفی نیست اما در مورد کارگردانی بنده تخصصشو ندارم که نظر بدم شما میشه به منم بگید چرا اونو ضعیف میدونید ؟!
۲۱ آبان ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من دیشب این نمایش را به لطف دوستان تیوالی ام تماشا کردم. اولین بار است در تیوال نقد می نویسم و البته در نقد معمولا بی تعارف حرف هایم را می زنم.
نمایش تلخی بود و می توانست تا ساعت ها تماشاگر را درگیر اثر کند. اما اما ذکر نکاتی را لازم می دانم.
در آغاز و تا اواسط نمایش دیالوگ های با مضمون بوی باباته. بوی مرده میاد ... بوی ... برای من فضای نمایش مخزن تهرانی تداعی را می کرد که کم کم از آن فضا دور شد.
به نظرم من نویسنده حرف های زیادی برای گفتن داشت که برای ۷۰ دقیقه بار بزرگی محسوب می شد و فضا را دچار شعار زدگی کرده بود. و جاهایی هم صحبت های نامربوط به فضای درامی اثر زننده بود. برای مثال دیالوگ های مهدی درباره ما و ژاپنی ها که خیلی زیاد بود و مرا یاد شیر های فیس بوکی می انداخت. بابا نان داد مادر آب داد. این حرف های برای کدام یک از ما جدید بود؟ مگر نه این که این ها را بارها خودمان از پیج دیگران خوانده و شیر کرده ایم؟ دلم میخواست اگر حرف هایی برای گفتن بود مبتکرانه می بود.
و اینکه این زیاده گویی ها هماهنگی اثر را کم کرده بود. درست است فضای نمایش استعاری بود اما دلم میخواست داستان هم به اندازه ی دیالوگ های استعاری من را درگیر کند. من با شخصیت ها ارتباط برقرار کنم نه اینکه فقط دیالوگ هایی را از زبان سه نفر بشنوم که بسیاری از آنها ربطی به شخصیت کسی که آن را ادا میکرد نداشت. شخصیت ها در خدمت دیالوگ گویی بودند نه اینکه دیالوگ ها در خدمت شخصیت پردازی.
بعضی واکنش ها هم برای من تصنعی بود. برای مثال برخورد ریلکس ... دیدن ادامه ›› مهدی با دروغ های مادر و خواهرش. اینکه نامزد کرده یا دروغ میگه نامزد کرده. اصلن مهدی توجهی به این حرف ها نداشت گویا این دیالوگ ها برای تماشاگر گفته می شد نه مهدی.
در طول اثر مدام این حس را داشتم تمام کاراکتر ها دارند به صورت مونولوگ برای تماشاگر حرف می زنند و ارتباط چندانی با هم ندارند و فقط به طور فیزیکی روبروی هم ایستاده اند.. و این به نظرم نقطه ی ضعفی برای اثر محسوب میشد.
با تمام این وجود جسارتتان را برای ساخت این اثر در این فضا می ستایم و امیدوارم کارهای بهتری در این زمینه شاهد باشم. و صد البته از تماشای این اثر لذت بردم :)
شاد و سلامت باشید.