در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال لیلا | دیوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 07:05:43
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با سلام خدمت گروه اجرایی
ما دیشب موفق شدیم از تماشای فیلم آقای جلیلوند لذت ببریم. البته رفتارهای نامناسبی که چند آقا در ردیف جلویی ما ایجاد کرده بودند. بلند بلند خندیدن(آیا جایی برای خندیدن در این فیلم بود یا ما متوجه آن نشدیم؟)، متلک پرانی با خانمهای ردیفهای جلویی، انداختن عکس سلفی و لود کردن عکس در اینستاگرام در همان لحظه، ارائه نظرات کارشناسی و برقراری دیالوگ با بازیگران رو پرده، متاسفانه فضای سالن سینما را که فکر می کنم قرار است آرام باشد، مخدوش کرده بود.
تلخی داستان من را بیشتر از رفتارهای آن دو مرد جوان عصبانی کرد. قصه "چهارشنبه 19 اردیبهشت" جایی برای لودگی تماشگران نداشت. خنده ها و قهقهه های آن دو جوان دردهای جامعه، به خصوص زنان جوان فیلم را دو چندان می کرد. نقطه مشترک هر سه زن داستان، قهر و کج خلقی ای بود که در نهایت باید از همسران شکست خورده شان می دیدند. بیماری علی، مردن پسر آشتیانی و زندانی شدن مرتضی گناه همسرانشان که چنین پایبندانه در کنارشان ایستاده بودند، نبود.
باز هم ممنونم.
سپاس از توجه شما. امید که روزی فرهنگ در همه چیز سرلوحه باشد
۱۸ آبان ۱۳۹۴
یکی خندین بلند روی اعصاب هست یکی غذا خوردن در کنارت ... :/
من که اگه اینجوری باشه و صندلی خالی موجود باشه جام عوض میکنم
۲۶ آبان ۱۳۹۴
واقعا در اینجور مواقع چیکار باید کرد... اگر جای خالی نباشه چی؟! یکبار یه آقایی با ظاهرا کاملا متشخص که در نگاه اول به نظر می آمد، به همراه دپوستانش در کنار من نشسته بودند، در کل زمان پخش فیلم آنچنان حرکاتیاز ایشان سر زد که... آیا واقعا کت و شلوار به آدم شخصیت میدهد؟!؟!؟! کی میخوایم انسانیت دلشته باشیم؟!؟! از ماست که بر ماست...
۲۱ آبان ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام. فروش برای 19 آذز به بعد از چه زمانی آغاز میشه؟
گروه همیاری (support)
امکان خرید اینترنتی روز پنجشنبه ۲۰ آذر این نمایش، امروز شنبه ۱۵ آذر ساعت ۱۶:۰۰ روی تیوال آغاز خواهد شد.
۱۵ آذر ۱۳۹۳
ممنون از اطلاع رسانی گروه همیاری
۱۵ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ردیف اول نشسته بودیم. وقتی نمایش تمام شد. فکر می کردم خودم مرتکب قتل شده ام. فکر می کردم، منم که تنها ، شکست خورده ، وسواسی و قاتل اینجا در این آشپزخانه سفید، تمیز و بدون هیچ ردپایی، تک و تنها رها شده ام. Back to Black.
Confrontational Theatre همین باید باشد. خیلی ممنوم از همه کسانی که برای این اجرا زحمت کشیدند.

از ردیف اول برا دیدن عمق صحنه مشکل نداشتین؟
۱۱ اسفند ۱۳۹۲
آقای موسوی من که لذت بردم. امیدوارم شما هم دوست داشته باشید.
۱۴ اسفند ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام. من برای جمعه بلیت می خواستم. روی قسمت تاریخ نوشته که برای 30 نفر هنوز جای خرید است اما زمان انتخاب صندلی فقط امکان انتخاب دو جای خالی است؟ چرا؟ یعنی امکان خرید نیست دیگر؟
گروه همیاری (support)
درود بر شما
برای این نمایش به دلایل فنی، ظرفیت نمایش داده شده با پلان، یکسان نیست، معیار صندلی های قابل خرید می باشد.
با سپاس
۲۴ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
لیلا (leila2013)
درباره فیلم دربند i
جمعه شب فیلم را دیدم. من را کاملا به سالهای اول دانشگاه برد.دوران آسیب پذیری. عکس العملهای نازنین تا حدودی قابل در ک بود. او که از 90 کیلومتر دورتر با رتبه 15 به دانشگاه آمده بود که پزشکی بخواند، آنقدر آگاه بود تا نامه ای که مال او نیست را زمان تحویل از پستچی با تردید امضا کند. اما از یک دختر 18 ساله دور از خانواده در حالی که چند روز هم مهمان دوستانش در خوابگاه بوده ، بعید نبود که بدون تامل، روی خوش ، جایی برای خواب و یا حتی زندگی آزاد سحر را نپذیرد و از آن استقبال نکند. و از محیط دورهمی عده ای جوان تهرانی که به نظر بی آزار هم می رسیدند لذت ببرد. اما با شروع دعوا شخصیت دخترک زیر سوال می رود. البته که تنهایی و دوری از خانواده گاهی اوقات انسان را به خصوص در این سن تاکید می کنم در این سن بسیار شکننده می کند. و تصمیمهایی که در آن دوران اتخاذ می شوند بعدها اصلا قابل توجیه نیستند. با ادامه فیلم و به زندان افتادن سحر، نازینین به عنوان یک دوست تمام تلاشش را برای رهایی او می کند. باز هم با توجه به تعهد و اهمیتی که جوانها در این دوره سنی برای دوستی قائل هستند. اما پیچیدگی ها و سوالها هم همزمان شروع می شوند. بالاخره سحر با زارعی در رابطه بوده است یا با پسر زارعی؟ چرا در اولین دیدار زارعی با نازنین، به این نکته اشاره می شود که پول های قرض داده شده به سحر به خاطر بچه زارعی بوده است؟ خانواده سحر و یا نازنین کجا هستند؟ نازنین در صحنه آخر چرا به بازار برگشته است؟ علت صحنه های اعتراض دانشگاهی چه بود؟ فضای باز دانشگاه را نشان می دهند؟
و اما تمام مدت وقتی که نازنین گرفتار شده بود به این امید بودم که شاید دانشگاهی که نازنین به عنوان یکی از نفرات برتر کنکور با هزار امید و آروز به آن راه یافته از این بچه حمایت کند. ولی زهی خیال باطل.
این فیلم را توصیه می کنم به جوانترها چون احساس می کنم علیرغم کمبودها، بسیار آگاهی رسان عمل می کند و البته دختر و پسر هم ندارد.

ازنظر من یکی از مسائل مهمی که در این فیلم به آن اشاره شده است روزمرگی است. یکنواخت شدن زندگی علی و رویا باعث شده بود که مرد از ورود یک زن و در واقع یک امر غیر روزمره جدید به زندگی اش هیجانزده شود . و به اشتباه فکر کند"گرفتار" شده است. طبیعتا نباید از یک زندگی 14 ساله انتظار روزهای داغ و پر از عشق را داشت. عکس العمل رویا سنجیده بود. هر چند که در تنهایی اشکهایش را ریخت اما سعی کرد تا خودش را آرام آرام تطبیق دهد. و فکری برای زندگی اش بکند. بازگشت مرد هم اجتناب ناپذیر بود و رویا با توجه به شرایط جامعه فکر می کنم چاره ای غیر از پذیرش دوباره اش نداشت. و سوال آخر هم اینکه آیا مریم باید از اول حقیقت را به دوستش می گفت؟ رویا معتقد بود که حقش بوده تا بداند ولی خودش چرا نگفت که همسر رویا کلید خانه شان را به علی میداده تا با نسیم به آنجا بروند؟ حق مریم نبوده است؟
لیلا (leila2013)
درباره نمایش سه گانه اورنگ i
ما دیشب برای تماشای این نمایش به سالن استاد سمندریان رفتیم. خانم آدینه با مزاحی تلخ، آقای دهکردی با قساوتی هنرمندانه و خانم سعادت با ترحمی دردمندانه شب ما را آراستند. دستشان درد نکند و خسته نباشند.