«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
کاریکلماتور_رضا جعفری
غمی که کم نشود سم می شود.
دیوار موش داشت،اما گوشش بدهکار حرف ما نبود.
کینه ی شتری اش اجازه نداد از خر شیطان پایین بیاید.
برای اینکه نارضایتی دیگران اذیتش نکند، از خود راضی بود.
بچه هایی که با مال دزدی بزرگ شدند جیب پدر را هم زدند.
حرفهایش خیلی نرم است،چون قبلا توی ذهنش آنها را جویده .
عابری گفت:راه را باز کردند و جاده را هم دراز،اما همه اش را از آن ماشین ها کردند.
دلربا،مهربان،سیمین تن و ابر و کمان است
در خواب من هم که می آید شیرین زبان است
کمی ز عقل غافل شو
و بگذار عشق بر تو چیره شود
فانوس را خاموش کن
و به قرص ماه خیره شو
۲ نفر
این را
امتیاز دادهاند
زین مردمان چه می جویی؟
جواب شاخه های سایه ساز را
با اره دادند
آنگاه که با من سخن آغاز می کنی
قلبم چون آبشاری فرو می ریزد
و من سخت در پی پنهان کردنش می کوشم
صخره ها می سازم بر خود
تا بر تو پدیدار نگردد
اما چه سود!
صدای این آبشار را حتی از دوردست ها هم می توان شنید
ببر بالا دستت را
که آغوشم طلبیده آغوشت را
۲ نفر
این را
امتیاز دادهاند
عده ای دوست می دارند با غم زیند
سیل نامده در پی اشک و زاریند
هیچ پروانه ندیده است
آن شعله که من به چشمان تو دیدم
قدم چو سرو گشته،میوه هیچ
آن یکی یک سایه دارد من که هیچ
ماه ریزه خورِ روشنی روی توست
شب ریزه خورِ تیرگی موی توست
۲ نفر
این را
امتیاز دادهاند
گیسوی بلندت کشیده می شود در خیالم
دست می کشم و هیچ نمی یابم و تر می شود دیدگانم
در و دیوار خانه
دلتنگ است
خاطرم، اما
از یاد تبسم های تو
پررنگ ِ پر رنگ است