«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
آکوستیک سالن بنظرم مشکل داشت من با اینکه ردیف دو بودم ولی صداها رو بطور واضح نمیشنیدم . صدا یه جوری پخش بود انگار هیچ تعبیری برای صدا موقع ساخت سالن در نظر گرفته نشده
یعنی من از ده دقیقه به 12 که قرار بود روز های جدید تیاتر باز بشه داشتم صفحه ام رو رفرش میکردم تا راس 12 که باز شد تا باز شد رفتم که بخرم کلی از صندلی ها فروخته شده بود . باورم نمیشه که کسی قبل از من به این سرعت خریداری کامل کرده باشه . حداقل رزرو موقت باید میبود . بالاخره پرداخت هم یه زمانی 2 دیقه ای لازم داره دیگه ... من احساس میکنم قبل از اینکه باز بشه تیوال یه سری بلیطارو که گل سالن هست بر میداره برای برو بچس خودش . یعنی مطمئنم یه جوری بلیط های گل سالن قبل از اینکه رو تیوال باز بشه یه جوری به فروش میرسه ...
بلیط یکشنبه 27 ام کی باز میشه ؟
نمایش را دیشب دیدم . همه ی چیز عالی بود. استفاده ی حرفه ای از ابزار بسیار ساده برای تغییر دکور حرکت و جنب و جوش سریع بازیگران ... ولی همه ی نمایش روی یک ریتم حرکت میکرد . هیچ فراز و فرودی نداشت ....انگار روی یک خط مستقیم حرکت می کرد و دایماً در اوج قرار داشت و هیچ فرودی نداشت ...
حضور بعضی بازیگران را در نمایش متوجه نشدم . مـثل مرد توریست ...زن مو قرمزی و شوهرش (لاک پشت)...
شوخی های نمایش همه سطحی و جز دسته شوخی های بی ادبی بود. لزوما نباید شوخی ها بی ادبی باشند که مردم بخندند ....
در نمایش رابینسون کروزوئه دیدم که می شود خیلی از طنز ها بی ادبی نباشد و مردم را به خنده آورد... شوخی های بی ادبی دیگر خیلی تکراری شده اند ... در همه ی نمایش ها هست...
سلام .
این نمایش از خیلی جنبه ها نکات بسیار ویژه و قابل تحسینی داشت که توجه مخاطب را به خود جذب میکرد . ولی با این اوصاف آن چیزی که ( به جز نکات مـثبت مثـل تحرک و تغییر دکور توسط بازیگران، بازی حرفه ای آنان ، دیالوگ ها و مونولوگ های خیلی زیبا ) توجه من را به خود جذب کرد متن و بدنه ی نمایش بود که به نظر من خیلی پرورش داده نشده بود . با توجه به رمان اصلی رابینسون کروزوئه این نمایش تقریبا اصلا شبیه رمان اصلی نبود (که این نشان دهنده ی این بوده که نویسنده در فکر اجرای اثر نو و متفاوتی بوده است) و هم اینکه متن و بدنه ی نمایش نتوانسته به تنهایی شخصیت جدیدی برای خود خلق کند.و البته 60 دقیقه زمان کافی برای پرورش و نمایش یک داستان چه مطابق با رمان اصلی و چه حاصل اندیشه ی نویسنده نیست . به نظر بنده ی حقیر این نمایش میتوانست از نظر داستان بیشتر پرورش داده شود ولی نکات دیگری از جمله بازی جذاب بازیگران ، دیالوگ ها ، فعالیت و تحرک بازیگران سعی داشتند که از نقص هایی که در نمایشنامه وجود داشت بکاهند . نظر دیگر کاربران را که میخوانم میبینم عواملی که گفتم تا حدی موفق بوده اند ولی نظر شخصی من این بود که بیشتر از این هم میشد اندیشه ی پشت داستان نمایش را پروراند.
نمایشی بسیار زیبا که خانم مریم کاظمی بسیار هنرمندانه توانسته نمایشنامه ی آن را با فرهنگ و هنر پارسی بومی سازی کند و نقطه ی قوت نمایش دقیقا در همین مظلب است . ضمناً بازی بسیار زیبای هنرمندان و طراحی لباس ها و گریم بازیگران یکی از پررنگ ترین نقاط قوت نمایش بوده و گروه موسیقی که به نمایش حال و هوای خیلی خوبی داده...