در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ایوب قاسمی دستگردی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:37:36
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
به کنعان دلم آورد چون باد صبا بویش



زپا افتاده ام لیکن به سر خواهم شدن سویش



فدای عارضی گشتم که راند یوسف مصری



ز خلوت صد زلیخا رابه یاد خال هندویش



چه قابل جان بی مقدار ما کز ... دیدن ادامه ›› بهر قربانی



خلیل آورده اسماعیل در محراب ابرویش



چگونه چاره اندیشم که چندان سخت میبارد



می و مستی و مستوری مدام از جعد گیسویش



گذشت افسانه مجنون وجعد طره لیلی



که مجنون گشت صد لیلا ز ناز چشم جادویش

شعر از ایوب قاسمی دستگردی
عرفان پاکزاد، سیاوش حیدری، sedo و sanaz m.barin این را امتیاز داده‌اند
خیلی خوب بود!
خیلی!
۰۲ مرداد ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

باز باران تارو پود عشق بر پا میکند

گوییا فرشی برای دوست بالا میکند

دختر خورشید میپوشد لباسی هفت رنگ

در میان شعر من خود را هویدا میکند

ایوب قاسمی
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
باز این مــــــرغ دلم بـــــر قفسش میــــکوبد



نیمه جان گشته ولی نام تو را میگوید



یا ربش عفو کن این مرغک دل را که هنوز



جان به تن دارد و از عشق سخن میگوید



ایوب قاسمی
مسعود آبایی، ایلیا، مهسا علی پور و sanaz m.barin این را امتیاز داده‌اند
زیبا بود... مرسی!
۱۷ تیر ۱۳۹۲
از نظر من بی کم و کاست شاهکاره
۱۷ تیر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دل دل مکن ای دلبرم امروز که فردا



صد هیچ به نفع تو که دل برده ای از ما



صد هیچ به من دادی و عمرم بگرفتی



تا چند دهی وعده امروز به فردا



امروز بر افروز در این کلبه چراغی

... دیدن ادامه ››

فردا چو رسد باز رسد روزی فردا



آن دل که ربودی به دو صد حیله و نیرنگ



پرسند که چونش بنمودی ز تو فردا



هر چند دل آرام شد از وعده اش امروز



ترسم نرسد کار دل از شوق به فردا



آرام چو آرام دلت تند نشیند



تندی مکنش بو که شود رام تو فردا



ایوب قاسمی



برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بت ما بگرد گردون، بخدا دگر ندارد



سر خود فلک ز پایش ،بخدا که برندارد



سر زلف چون کمندش شده دستگیر عالم



خم ابروی کمانش بخدا ملک ندراد



رخ شب ز شرم تیره ،همه چشم ماه خیره



که شهم ز پرده شاید قدمی برون گذارد



ایوب قاسمی

المیرا فرشچیان، مازیار مجد، نینو و مهسا علی پور این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بت ما بگرد گردون، بخدا دگر ندارد



سر خود فلک ز پایش ،بخدا که برندارد



سر زلف چون کمندش شده دستگیر عالم



خم ابروی کمانش بخدا ملک ندراد



رخ شب ز شرم تیره ،همه چشم ماه خیره



که شهم ز پرده شاید قدمی برون گذارد



ایوب قاسمی

۱ نفر این را امتیاز داده‌است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بت ما بگرد گردون، بخدا دگر ندارد



سر خود فلک ز پایش ،بخدا که برندارد



سر زلف چون کمندش شده دستگیر عالم



خم ابروی کمانش بخدا ملک ندراد



رخ شب ز شرم تیره ،همه چشم ماه خیره



که شهم ز پرده شاید قدمی برون گذارد



ایوب قاسمی

۱ نفر این را امتیاز داده‌است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سافی چو تر رخ نرگس به ژاله کرد



شوری ز چشم مست تو اندر پیاله کرد



چندان که چنده بر در میخانه میزدم



صوفی اشارتم به می چند ساله کرد



ما را به حور و لولو مکنون چه التفات



... دیدن ادامه ›› مرغ دلم زه آتش هجر تو ناله کرد



پیش آر جام باده که از شام تا سحر



سوسن سخن ز سستی پیمان لاله کرد



آن مرغ دل که پر زد و از کوی ما برفت



مسکن به زلف آن بت مشکین کلاله کرد

شعراز ایوب قاسمی
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید