در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال هادی حوری | دیوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 16:33:09
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
رختشورشاه
کاری که میتوان چندبار به تماشا نشست.
در مضحکه بازاری که هر چیزی دو چهره حقیقی و دروغین با خود دارد ، تا غمان و شادی مخاطب را نیز در برزخی از هرچیزانگاری خود قرار دهد ، رختشورشاهِ علی یداللهی مثل خودش بی شیله پیله و صافی ، بر صحنه است. نه ادعایی دارد و نه هیاهویی میکند که مثلا « من اینجا و خلیفه در بغداد».
بی هیچ پیرایه و اضافات و افاضاتی ، یک قصه سر راست را روایت میکند و بازیگرانی نیز دارد که هرکدام در ایفاء نقش خود به اندازه و کفایت مایه میگذارند. نه فخر می فروشند و نه نقش می خرند و به درستی و هدایتی آسوده ، همان چیزی اند که باید باشند.
اجرا از همان اول به مخاطبش میگوید که ذره بین خرده بینی و دفترچه سواد و دانشنامه هایت را کنار بگذار... اینجا بازار گنده گویی و فندق شکستن های فرنگی مآبانه نیست. اینجا صحنه تخت حوضی ست در قواره نمایش های ایرانی. زنده است و پویا و هر لحظه ممکن است اتفاقی نامنتظر بیفتد، اما همان نیز نمایش است. که به واقع ساختار نمایش ایرانی نیز اینچنین است.
علی به قدر کافی کارش را بلد است و بازیگرانش نیز جز چند تنی، خبره همین گونه بازی هایند. و البته در بروشور کار نامی از فرهاد نقد ... دیدن ادامه ›› علی نیز هست که خودش به قدر کافی در نمایش ایرانی استخوان خرد کرده ...
به تماشایش می ارزد.اگر خنده ارزان نمیخواهید و اگر شبی خوش را انتظار دارید.
و شنیدم که خوشبختانه اجرایشان تمدید شده و چه بسا اگر باز هم مورد حمایت تماشاچیان قرار گیرد دیگرباره نیز تمدید شود.
برای علی یدالهی و همه گروهش ایامی روشن آرزو دارم

راستی تا یادم نرفته : ضرورت شعارگونگی پایان بندی را نفهمیدم از کجا می آید... ( این را گفتم که مثلا نقدی هم کرده باشم)
هادی حوری (adamak45)
درباره نمایش رها i
در وانفسای این دوره سختِ گذار، که هر چیزی چه در فرم و چه در محتوا در ابتذال خویش به سر می برد و به سختی می شود آثاری را در قلمرو فرهنگ و هنر یافت که همچنان با جدیت راه درست خود را بپیمایند، تماشای نمایش رها fleabag غنیمتی ست. نمایش نامه رها نوشته فیبی والر بیج تراژدی ای جدی و زنانه است که هر سه این مشخصه ها (تراژیک بودن، جدی بودن ،زنانه بودن) باعث می شود که کمتر کسی لااقل در ایران به سراغ چنین متنی برود، مگر آنکه هنوز باور داشته باشد تئاتر مقوله ای کاملا جدی و شرایط زنان کاملا تراژیک است.
همچنین تماشای بازی دشوار این نقش ومونولوگ پر فراز و فرود توسط خانم سیف، لذت بخش است.
در نهایت میتوان جسارت گروه اجرایی این اثر را تمجید کرد و تمجید تئاتر با دیدن آن آغاز می شود.
سپاسگزارم از تمام شما که مارا دیدید
درباره ما گفتگو کردید
و با ما گفتگو‌کردید

سپاسگزارم از تمام شما که ما را نقد کردید

و در اثنی تمام این دقایق
همراه با ما خرد و دانش و روشنایی را تقدیس کردید
و از قدرتهای اهریمنی گفتید که پایه های حاکمیت شان را بر نا آگاهی جمعی مردم قرار داده ... دیدن ادامه ›› اند

شما با تماشای ما و با گفتگوی درباره ما
از روشنایی دانش و رهایی خردورزی سخن گفتید
و از سیاهی زنجیرهای جهالت و نا آگاهی

از شما سپاسگزارم که همراه ما بر جاده روشن خرد و ستایش انسان خردورز گام نهادید و امیدوارانه دل به تغییر سپردید
و از شما سپاسگزارم که شجاعانه از تغییر سخن می گویید
زیرا هر تغییری با انکار تمام آن باوری آغاز می شود که با آن زندگی کرده و شاید به آن عادت کرده باشیم
نمایش تااون در ستایش خرد و تشویق به خواندن و دانستن است

هیچ هنری بی حضور مخاطب معنا ندارد
شما به نمایش تااون معنا دادید و از مفاهیم آن حمایت کردید
سه اجرای پایانی تااون همچنان بر صحنه است و سپس هنرمندانی دیگر خواهند آمد
آنچه در این میانه حائز اهمیت است پایداری این ارتباط میان مخاطبین و هنرمندان است
خشنودم که با شما صادق بودیم و با تمرینات دشوار و اجرایی دشوار تر احتراممان را به درک درست شما تقدیم کردیم.
هیچ اجرایی را بی حضور صد درصدی شما تماشاگران فهیم نگذراندیم و چنین لطفی را قدر می نهیم و‌پاس میداریم.
امیدمان این است که بزودی با اجرایی دیگر به چشمان شما باز گردیم.
تا آن زمان از خاطرمان نبرید.
با احترام
هادی حوری
نویسنده و‌کارگردان نمایش تااون


کشور ایران همواره بعنوان یکی از مراکز دانش و فرهنگ در جهان مطرح بوده و هست.
اهالی قلم در ایران پیوسته توانسته اند به قله های رفیع دانش جهانی دست یافته و باعث شگفتی جهانیان شوند.
کمتر نشریه و مجله علمی را میتوان یافت که نامی از متفکرین و اندیشمندان ایرانی در آن نباشد و کمتر رشته ای را سراغ می توان گرفت که نویسندگان و اهالی قلم ایران در آن قلمفرسایی و پژوهش نکرده باشند.
نمایش تا اون با رویکردی دراماتیک به دنیای کتاب و تاثیر خواندن بر آگاهی و بینایی ، براین نکته تاکید دارد که در جهان امروزین که قدرتهای متخاصم تلاش میکنند تا مردم را در جهالت و گمراهی قرارداده و از نا آگاهی آنان برای حفظ منافع خود سود ببرند، تنها مسیر درست برای یافتن راه نجات ، آگاهی و دانش و بهره مندی از کتاب است. چیزی که خوشبختانه در کشور عزیز ما همواره به آن قدر نهاده شده و اهالی اش بر صدر نشانده شده اند.
نمایش تا اون بر این نکته اشاره دارد که تنها نقطه روشن در جهان امروزین که قدرتهای جهانی تلاش میکنند مردم را در ناآگاهی قرار دهند، دانش و آگاهی ست . در این نمایش به درستی نشان داده می شود که چگونه آگاهی و کتاب میتواند بنیان دولت های غیر مردمی و سرمایه داری را متزلزل سازد و دانش و مطالعه کتاب چطور میتواند باعث ترس و هراس دولت هایی شود که تنها راه حاکمیت شان را در نا آگاهی و جهل مردم ... دیدن ادامه ›› یافته اند.
در جهان امروز که در هر گوشه اش دولتمردانی تلاش میکنند با جنگ افروزی و ترور و استعمار مردم، خود را بر حق نشان دهند و رسانه های جمعی بر این موضوع دامن میزنند ، نمایش تا اون با تشویق به کتاب خواندن جوانان را تشویق میکند تا از فریب رسانه های دروغین پرهیز کرده و با ترویج دانش واقعی که چیزی جز کتاب نیست به مبارزه با جهالت جمعی بپردازند.
نمایش تا اون از این نظر به خوبی توانسته است هراس چنین حکومتهای پوشالی ای را از آگاهی جوانان نشان دهد.
نکته قابل ملاحظه دیگر در این نمایش موضوع امید و روشنایی ست که در انتها به مخاطب میدهد. وقتی که قهرمان داستان (موشکین) باز می گردد و اعلام میکند که هیچ دلیلی برای ترس وجود ندارد و همه این قدرتها پوشالی اند و دوستش در پاسخ به او اعلام میکند که او نیز به دنیای روشن اعتقاد دارد و نه تنها هرگز حاضر به فرار نیست بلکه قصد دارد بماند و با ترویج آگاهی باعث باز شدن چشم دیگر جوانان و کودکانی شود که دلشان نمیخواهد همچون موشهای کور زندگی کنند.
نمایش تا اون از بیست و هشتم مرداد تا پایان شهریور ماه 1401هر شب در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه است.
تهیه بلیت از طریق سایت اینترنتی تیوال
خویش را به دستان او سپرده ایم و آنچه برایمان رقم زده است.

کار هنر چیست ؟ اگر نتیجه اش بهبود شرایط انسان بر این کره خاکی نباشد و اگر غایتش نجات بخش بشر از ترس و تاریکی نباشد و اگر گامی موثر در زیباتر کردن مفاهیم زندگی و بهتر ساختن شرایط زیستن آدمیان نباشد.

ما که قصدمان روشن کردن چراغی فراروی مخاطبین مان بود ، تا لحظه ای فارغ از هیاهوی جهان در آرامش بگذراند؛ امروز به هر دلیلی و با هر علتی ، در شرایطی قرار داریم که جان خویش و هموطنانمان را در خطر می بینیم و چه چیزی در این جهان با جان آدمیان همسنگ است ؟

چندین ماه تمرینات گروهی سخت و طاقت فرسا، چندین ماه طی کردن تمامی نشیب و فراز های انجام کار، چندین ماه ریز به ریز و برای هر چیزی ... دیدن ادامه ›› هزینه کردن ، برای انجام هر کاری متعهد شدن ، ذیل دین دیگری قرار گرفتن ...

با اینهمه ، آنجایی که جان آدمیان در خطر است، قبول این طریق که با تعطیلی اجرا می توانیم مسبب نجات احتمالی دیگران باشیم یا حداقل از گسترش آفتی که به جان مردمیان افتاده است پیشگیری کنیم ، جز افتخار و شکر به درگاه پروردگار نیست .

گروه نمایش آدمک ضمن آرزوی سلامتی و امنیت برای تک تک هموطنان خویش اعلام میدارد که اجراهای نمایش "تا اون" تا اطلاع ثانوی تعطیل است و از صمیم قلب آرزومی کنیم که خداوند مهربانی و لطفش را از ما دریغ نکند و هماره به یادمان باشد.

تیاترِ امروز ما با بدنه ای نحیف در میان هزاران مشکل، تلاش میکند که خویش را زنده نگاه دارد و روشنایی صحنه اش رو به خاموشی نرود ، لیکن امروز پای جان و امنیت سلامتی هموطنان مان در میان است . گروه نمایش آدمک رِوِرانسی تلخ و دردناک را در برابر شما به تعظیم ، کمر خم میکند و با تعطیلی اجراهایش تا روزی به همین زودی که به صحنه بازگردیم ، شما را با بهترین امید و آرزوها به دستان پر مهر خداوند می سپارد.
خاک درگه اهل هنر
هدی حوری
سینه مالامال درد است ، ای دریغا مرحمی!
۰۴ اسفند ۱۳۹۸
ما هیچ وقت از مردمان جدا نیستیم و نبوده ایم، بنابراین بر تصمیم گروه نمایش آدمک و حضرت عالی جناب هادی خان جان حوری گردن خواهیم گذاشت... ارادت
۰۴ اسفند ۱۳۹۸
دیدن تئاتر مفهومی و خوب قادر است برای هفته‌ها انرژی روانی خوبی برای ادامه راه بدهد. هادی و هلیای عزیز و گروه خوبشون شب به یاد ماندنی را برای ما ساختند.
شاد باش و دیر زی
۲۸ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشتی بر نمایش فین جین
جنیان ساکن حمام فین نمایشی در باره زندگی و مرگ امیر کبیر ترتیب داده اند.
مخاطب با موسیقی زیبا وشاد ایرانی به سالن دعوت می شود. سرپنجه های ماهر وقدرتمند نیوشا سردشتی و نغمات علی جباری، و سپس از آغاز تا پایان نمایش آنچه شمارا بیش و پیش از هر چیز دیگر به نشستن و لذت وامیدارد زحمت بی شائبه و تلاش بیدریغ بازیگران در ارائه اجرای درست لحظات نمایش است. بی هیچ اغراق و تعارفی، در این وانفسای بازیگری های درست و تمرین شده و در میان حجم وسیعی از به رخ کشیدن های فیگوراتیو نادرست و جلوه فروشی های خالی از هنر برخی بازیگران ، هر حرکت و سکون و رفتار بازیگران این نمایش نشانی از تمرین جدی و درست و زحمت شبانه روزی شان برای رسیدن و ایفای درست نقشهایشان دارد - آنها شما را لحظه ای به خود وا نمیگذارند حتی آن دقایقی که در سکوت نگاه تان خواهند کرد- ساختار درست و استفاده خوب و به جا از ظرفیت های نمایش ایرانی موجود در اجرا نیز جادوی دیگریست که مخاطب را در ارتباطی صمیمانه به وجد می آورد.
و آنچه تمامی این عناصر را در کنار هم قرار میدهد تا با لحن و و جامه ای طنز آلود و شیرین و کمدی درست و سالم و البته فاخر و مودب تا پایان کار را به تماشا و تفکر بنشینید داستان زندگی و مرگ امیر کبیر است که با درامی ساده و زیبا نوشته شده است.
و در این میان شنیدن اجرای خوب وهمراهی جادوگرانه پنجه های شیرین نیوشا سردشتی و علی جباری که حالی خوش را به صحنه و مخاطب میدهد لذتی ... دیدن ادامه ›› دو چندان را برای شما خواهد داشت.
مسلما پاداش اینهمه زحمت صادقانه و عرقریزان عاشقانه گروه نمایش فین جین با حضور شما ارج نهاده خواهد شد. شما و همراهان تان را به تماشای چند باره این نمایش دعوت میکنم
با سلام
از کارگردان محترم و سایت تیوال خواهشمندم اطلاعات مربوط به نمایش فین جین را اصلاح کنند
مدت این نمایش ۲ ساعت است نه یکساعت
ضمنا آقای مقداد اسلامی جزء بازیگران کار نیستند.
دادن اطلاعات غلط در شناسنامه کار واقعا هیچ توجیهی ندارد، مگر اینکه بخواهید از اعتماد کاربران سوء استفاده کنید
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
شکوفه اروین
با سلام از کارگردان محترم و سایت تیوال خواهشمندم اطلاعات مربوط به نمایش فین جین را اصلاح کنند مدت این نمایش ۲ ساعت است نه یکساعت ضمنا آقای مقداد اسلامی جزء بازیگران کار نیستند. دادن اطلاعات ...
حتی حدود سه ساعت
۰۷ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشتی بر نمایش زهرماری
در جوامعی که مردمانش فرصتی برای ابراز حرف های ساده و طرح نیازها و آزادی های انسانی و اولیه شان ندارند ، توقع شان از هر نو پدیده هنری عموما دو چیز است یکی آن که درد های آنها را با خنده و هر آنچیز دیگری که می تواند و در اختیار دارد التیام دهد و به فردایشان امیدوار کند وهنرمند را چون داروی تمام دردهایشان می بینند و دیگر اینکه به جای تمام دست و دهان های بسته و گلوهای فشرده شان فریاد بزند و دادخواهی کند و قهرمانانه تمامی شکست های آشکار و پنهانشان را بدل به پیروزی نماید و هنرمند را چونان سخنگویی قدرتمند تصور میکنند که قادراست به نفع جامعه ستم دیده از حیطه هر قانونی بگذرد و هر حق پایمال شده ای را بگیرد. و البته اگر چنین چیزی میسر نشود و جامعه عمل نپوشد لا اقل میتواند در آرزوهای و افسانه های جمعی شان رخ دهد.
از سوی دیگر حاکمیت ها و دولت ها یی که تلاش میکنند برای ماندن و تداوم قدرتشان از جامعه مردمی فاصله بگیرند و همین فاصله طبیعتا آنها را به دامچاله خودرایی و دیکتاتوری سوق میدهد ، در چنین مواقعی از هنر و هنرمندان توقع دارند بلندگوی تبلیغاتی آنها باشند و یا حداقل در مواقعی همچون خاکستری چند لایه بر آتشی بنشینند که خودشان افروخته اند و البته چنین حاکمیت هایی از آنجا که بطور ذاتی از هر نوع تغییری هراس دارند ، لذا پدیده های هنری تا زمانی برایشان قابل تحمل اند که باعث ایجاد رخوت و رکود و تضمین تکرار باشند و فاقد هر گونه خلاقیت که البته ترویج و تبلیغ هنرهای دکوراتیو و فلسفه هنر برای هنر بسیار به آنها کمک میکند.در بخشهایی نیز که حمایت های مستقیم دولتی نیاز باشد - همچون جشنواره ها- محصولات شعاری و دارای پیام و رسالت های ایدئولوژیک به میان می آیند و جای هنر خلاق و پرسشگر را در جامعه پر میکنند.
اینگونه است ک در جوامع توتالیتر دو گونه هنر ... دیدن ادامه ›› به وجود می آید.یک هنر دولتی و یک هنر مردمی.
این دو گونه هنری الزاماً روبروی هم قرار نمی گیرندو چه بسا به دلیل اشتراکات تکنیکی گاه چنان در هم تنیده می شوند و عناصرشان چنان یک شکل می شود که تشخیص شان از هم فقط از اهالی فن و منتقدان شجاع و فرهیخته بر می آید – چیزی که عموما جوامع توتالیتر فاقد و مخالف تولد و رشد آن است – اما فراموش نکنیم که خاستگاه این دو گونه هنر هماره از یکدیگر جداست و در نتیجه خروجی و تاثیرات آن نیز در دراز مدت متفاوت خواهد بود . یکی جامعه و مخاطب را به پرسشگری و تکاپو و پویایی و تدبیر اندیشی وا میدارد و دیگری به رخوت و تن در دادن و سرسپردگی و تقدیر گرایی ناچار میکند.
اما توقع ما از هنربه طور اعم و از هنر تئاتر بطور اخص چیست؟
ایجاد سوال.ایجاد روزنه ای برای بهتر دیدن.ایجاد فضایی برای نفس کشیدن.ایجاد دقایقی برای خشنود بودن از انسانیت خویش و در نهایت ایجاد امید.و بر این دو نکته تاکید میکنم .ایجاد پرسش و امید.
میزان و مقدارش مهم نیست.بعضی چیزها بودن شان مهم تر از اندازه شان است.
با چنین باوری به شما می گویم که نمایش زهر ماری یک نمایش مردمی ست که تنها اگر در گفتن یک حرف ساده موفق شده باشد کار خود را انجام داده و تاثیر خود را گذاشته است و آن طرح این پرسش است که اگر یک عقیده دستوری و بسته در برابر جامعه ای باز و دارای گوناگونی طبع و نیازهای امروزین قرار گیرد ایا نمیتوان توقع بازنگری و تغییر در آن چیزی را داشت که جامعه را نه به جامعه ای پویا بلکه به جامعه ای سرخورده و عاصی بدل خواهد کرد؟
زهرماری هرگز مدعی قهرمانی نیست. هرگز مدعی طرح هیچ نظریه و تئوری خاصی نیست بلکه فقط و فقط یک موقعیت ساده است که در تضاد و به هم ریزی یک تعادل ساده پرسش را مطرح میکند... پرسشی که از زبان قهرمان واخورده نمایش بارها تکرار میشود:
از من میپرسه چکار باید بکنم ؟ می پرسه حالا چکار باید بکنم ؟
و در واقع این سوالی ست که من و شما و آن دیگران باید پاسخش را جستجو کنیم .
شما را به تماشای چند باره این نمایش دعوت میکنم.
نظر محمد رضا خسرویان (کارشناس تئاتر ) در باره نمایش سیه نامه باستان: اجرایی هوشمندانه از داستانی کهن که ضمن قرار دادن مضامین معاصر و اکنونیت بخشی به آن، ریشه یابی جدیدی از سهراب کشی بود. و بنده را به این فکر واداشت که چقدر دیدگاه سهراب، نزدیک به منظر نگاه قهرمان دیگر شاهنامه، اسفندیار است که شاید با دیدگاه حضرتعالی دست های بسیاری در کشتن آنها بوده است و ظاهرا این دو قهرمان(سهراب و اسفندیار) آسمانی هستند و مورد حسادت زمینیان.البته اضافه کنم آقای حوری (نویسنده و کارگردان)در تکنیک نوشتن متن و نحوه ی اجرایی از همه ی شیوه های نمایش ایرانی بهره ی آگاهانه برده و بخوبی توانسته مضامین مورد نظر خود را بیان و به مخاطب منتقل کند. خصوصا تکنیک قهرمان شکنی و اسطوره کشی در رفتار و گفتار راویان نمایشنامه که باعث فاصله گرفتن مخاطب از شخصیت های افسانه ای آنها می شود و راحت تر به درک موضوع می گردد. برای هادی حوری موفقیت بیشتر در نوشتن و کارگردانی آرزو می کنم.
علی رجائی و فرامرز جعفریان این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید