تئاتر قوی با طراحی و کارگردانی خلاقانه و دقیق، همراه با بازی های زیبا و پر انرژی. همچنین طراحی صحنه و نور درخور. یک تئاتر واقعی، چیزی که هنرنمایش امروز ما بهش نیاز داره، یه تئاتری مثل سیمبلین.
ابتدای نمایش شاهد هنرنمایی دختر کوچولوها بودیم. بدون شک در آینده از این دو دختر بچه بیشتر خواهید شنید.
متن بسیار خوب و روان بود، بسیار حرف داشت و دغدغه منتقد بود.
بخصوص بخشی که دختر بچه ها داشتن در مورد خر انشا میگفتند. آن خرها درواقع رفتار های ما آدم ها با یکدیگر در روزمرمان بود و استعاره بجا و زیبایی بود .
در ادامه بازی سه سرباز دقیق درخور و بجا بود؛ تمامی اکت ها ، بازی در سکوت ها ، و پاکساری دیالوگ ها ، کاملا روی ریتم بودند.
در آخر خسته نباشید و خداقوت میگم به بازیگران و تمامی عوامل نمایش دشمن خدا امیدوارم روز به روز موفق تر باشید
تماشای این اثر حتما پیشنهاد میشه
نوشتن متن ابزورد و اجرایش در ایران سخت است، مخصوصا اگر کمدی هم باشد.
کمدی ای نه اما سخیف با شوخی های جنسی که به هر دری بزند تا مخاطب را بخنداند.
بلکه کمدی موقعیت و تلخ که مخاطب همراه با خنده به فکر فرو میرود .
نویسنده و کارگردان اثر با سربلندی از این چالشها که امروزه گریبان تئاتر کشور را گرفته بیرون آمد .
بازیگران همگی به اندازه و در جای درستی قرار داشتند.
کارکتر های بردیا خرچنگ کبیر و جهان بازی چشمگیر تری داشتند.
خسته نباشید و خداقوت به این گروه جوان و باانگیزه و مستعد.
در ادامه مسیر همینگونه موفق باشید.
من چند شب پیش به تماشای اپرای شیپور نشستم
بازی و کارگردانی کار را بسیار دوست داشتم
استفاده از صحنهای بیلیارد بسیار هوشمندانه بود و هدایت درست بازیگران به خوبی مشهود بود
وجود فرمانده زن و زنان دیگری که در کار نشان از اهمیت زن را به تصویر میکشید، فرمانده زن که گویا نقش عقل کل را داشت ، وجود آشپز زن که مادر و دلسوزی را تداعی گر بود ، وجود زن باردار در جنگ که اشارهای به متولد شدن هر انسانی را داشت، وجود زنی زیبا با آرزوهای رنگارنگش که هیچ وقت به آن نرسیده بود نشان از فداکاری بود
کاراکترها مرد ها همگی یکی در کودکی خود مانده بود و بسیار شیرین نقشش را ایفا کرد ، ستوانی که در آرزوی ساختن یک زندگی ساده و زیبا بود ، شیپورچی که به اجبار شیپورجنگ به دست گرفته بود، بازیگر مرد دیگر که به اجبار زنش به جنگ آمده بود و در اواسط کار عشق واقعیش را پیدا کرد، فرمانده مردی که همیشه در تنهایی بوده و حالا او هم در اواسط به عشق حقیقی رسید
در نهایت عشق، انسانیت و دوستی برنده خواهد بود
نقشهای فرمانده زن،ستوان شار، رست و استریپ بازی درخشان تری داشتند
کل گروه پر انرژی و خوب بودند
خدا قوت
دور دوم اجراها رو مثل دور اول تماشا کردم.
کار بسیار شسته و رفته تر از دور اول بود و این نشان از قدرت کارگردانیِ کارگردان ِ جوان این اثر دارد.
از بازی مادر دخترها و مادربزرگ بسیار لذت بردم.
کل گروه خانه برناردا آلبا درخشیدند.
اول از همه خسته نباشید میگم به کارگران عوامل و بازیگران این نمایش که در این شرایط، این نمایشنامه فاخر و زیبا رو روی صحنه میبرند.
اجرا بردن این نمایش ریسک بالایی رو میطلبه. آرش امیری اما این ریسک رو میپذیره . کارگردانی میکنه. درست هم کارگردانی میکنه. در تمام لحظات نمایش میشد این موضوع رو دید و کاملا مشهود بود. ریتم درست، بازیهای به اندازه و درست . انتخاب درست موزیسینی خوب و کار بلد برای همچین نمایشی که درام در تمام لحظات جریان داره، نشان از توانایی این کارگردان جوان و با استعداد داره.
به عنوان یک مخاطب از تماشای این اثر لذت بردم و دیدنش رو به بقیه دوستان هم پیشنهاد میکنم .
با آرزوی بهترینها برای مردم عزیز ایران.